به گزارش اروم نیوز، علی ملازاده سال ۱۳۴۶ در ارومیه بخش انزل در روستای قالقاچی به دنیا آمده و تحصیلات ابتدایی را در همان منطقه طی می کند و بخشی از دوره راهنمایی را در قره باغ و بخشی را هم در ارومیه می گذراند. دوران دبیرستان را در مدرسه شهید منتظری خوانده و در سال ۱۳۶۴ دیپلم گرفته و همان سال نیز در کنکور شرکت می کند و در رشته علوم سیاسی از دانشگاه تهران قبول می شود.
وی در رشته حقوق مقاطع لیسانس و فوق لیسانس را در دانشگاه تهران و علامه تحصیل نیز می گذراند.
همزمان با تحصیل در سال ۱۳۷۰ در تهران زمان ریاست جمهوری وقت با راه اندازی مرکز تحقیقات استراتژیک به ریاست دکتر حسن روحانی در این مرکز نیز کار خود را آغاز می کند و بعد از ۶ سال علاوه بر ادامه همکاری با آن مجموعه در سال ۱۳۷۵ در مجلس شورای اسلامی استخدام می شود و تا کنون نزدیک به ۲۰ سال است که در مجلس شورای اسلامی فعالیت دارد(از مجلس پنجم تا مجلس نهم).
در دوره پنجم مسئولیت آموزش مجلس، دوره ششم مشاور حقوقی مجلس، دوره هفتم دبیر هیات عالی نظارت بر قوانین مجلس، دور هشتم مشاور بوده و دوره نهم نیز مسئول تنبیه قوانین مجلس یعنی پالایش قوانین مجلس که بحث تخصصی حقوقی مجلس است، می شود.
سوال: چرا می خواهید نماینده شوید؟
هم قبل از انقلاب و هم بعد از انقلاب خانواده ام یک خانواده سیاسی انقلابی و مذهبی است، من فرزند شهید هستم و در خانواده ام نیز غیر از پدرم ۵ شهید دیگر تقدیم نظام و انقلاب کرده ایم و تا آخر نیز پشت این نظام خواهیم ایستاد و بر عهد خود وفادار خواهیم ماند. من می خواهم از این تجربیاتی که اندوخته ام استفاده کنم و در مجلس حرکتی پر رنگ تر و پر محتوا تر در روند قانون گذاری و نظارت داشته باشیم.
چون تجربیات من در مجلس نکات قوت و ضعف مجلس و نمایندگان و پارلمان در نظام جمهوری اسلامی دارم و قصد درام در این راه از تمام تجربیاتم در راه اصلاح و بهبود امورات کشور استفاه کنم.
هر کسی را بهر کاری ساخته اند مهر آن را در دلش انداختند
چون من یک فردی سیاسی هستم و فرد سیاسی نیز در ایام انتخابات و کاندیداتوری می گویند بهار سیاست است و اندوختن فقط برای اموختن نیست. ما هرچه می آموزیم می خواهیم روزی آن را به عمل به کار بگیریم. می گویند هر چیزی زکاتی دارد و زکات تجربه ها نیز این است که امروز به نفع کشور و رسیدن به اهداف نظام کشور دانش و آموخته هایمان را به عرصه بیاوریم.
چون خودم در مجلس هستم و بارها تجربیات خود را در اختیار نمایندگان قرار می دهم؛ اما چون شغل نمایندگی قایل به شخص است و برخلاف سایر شغل ها که می توان اموری را به معاون خود تنفیذ کرد ولی نماینده نمی تواند وظایف خود را به فرد دیگری واگذار نماید و چون اغلب نمایندگان از آن شرایط لازم که در پارلمان نظام جمهوری اسلامی ندارند و به همین دلیل شان و جایگاه مجلس به شدت پایین آمده است و ما اگر بخواهیم جایگاه مجلس که عصاره فضایل ملت است از مجلس است هیچ راهی غیر از این وجود ندارد که هر کسی که می تواند در این راه قدم های بزرگتری بردارد به عرصه بیاید.
مقام معظم رهبری نیز همیشه گفته اند که هر کس در این عرصه می تواند به نظام خدمت کند حتما جلو بیاید و خود را در معرض قضاوت و اعتماد مردم قرار دهد و همینطور در صورت کسب اعتماد مردم بیاید تا جایگاه مجلس را بالا ببرد. چون حکومت ما جمهوری اسلامی است و بنابراین جمهوریت نظام ایجاب می کند هر کس که توانایی دارد حیف است که نظام از قابلیت و توان فرزندان کشور در جهت بهبود وضع قانون گذاری و نظارت استفاده نکند.
به همین خاطر بنده احساس وظیفه می کنم تا قدمی بردارم به جای اینکه به نماینده ای مشاوره دهم بیایم در صورت کسب اعتماد مردم در جایگاه نمایندگی آن توان خودم را به کار بگیرم و مطمنم بیشتر از نمایندگان موجود می توانم قدم هایی را بردارم.
سوال: به نظر شما کاندیدای اصلح چه ویژگی های دارد؟
هم در کاندیدای اصلح و هم مسئولیتی که در نظام جمهوری اسلامی افراد در پست ها منصوب می شوند و یا حتی مردم انتخاب می کنند در هر حالت افراد باید برای مسئولیت آمادگی های علمی و تجربی را به دست بیاورند و تعهدات لازم را داشته باشند و افرادی پاکدست باشند.
من به یاد دارم اوایل انقلاب از شهید چمران سوال می کنند که در نظام جمهوری اسلامی که یک نظام نو پا است اگر مسئولیت ها را توزیع کنیم بین افراد آیا به تعهد بیشتر بها دهیم یا تخصص ؟ ایشان می گوید من به تعهد بیشتر بها می دهم . خبرنگار می پرسد تخصص به عقیده شما اهمیتی ندارد ؟ می گوید یک انسان متعهد در نظام جمهوری اسلامی در کاری که در آن تخصص نداشته باشد هیج گاه خود را نامزد آن مقام نخواهد کرد.
نماینده اصلح برای نمایندگی باید از شرح وظایف مجلس و قانون گذاری مطالعه داشته باشد و توانایی های علمی و تجربه را بدست آورد و اگر هم بدست نیاورد ولی انتخاب شد چون بعضا با حداقل ترین شرایط نماینده اصلح برخوردار نیستند و حتی در حد معمولی هم نیستند؛ چون تراز نظام جمهوری اسلامی خیلی بالاتر است به این خاطر چون در کشور ما احزاب هم وجود ندارد که مردم از بین احزاب و حتی تشکل های جایگزین نیز وجود ندارد/اینها مقدمه ای بود تا بگوییم نماینده اصلح باید تحصیلات عالیه داشته باشد /از تجربه کافی برای این کار برخوردار باشد هم در مسولیت های اجرایی و هم علمی و دانشگاهی/فردی سیاسی باشد و از تاریخ کشور آگهی داشته باشد / با تجربه قانون گذاری آشنا باشد /و علاوه بر این ها افرادی بیاییند که پاکدست باشند به لحاظ اخلاقی ، مالی/ فردی که برنامه های خود را ارائه دهد و مردم قضاوت کنند و اگر ناکارآمد بود قبول کند و کنار بکشد.
اما متاسفانه چون این ها نیست آقایان نماینده ها می آیند در مجلس می نشینند و بدترین قوانین را تصویب می کنند و بعد هم به راحتی از زیر بار مسئولیت شانه خالی می کنند و قبول هم نمی کنند به علت همین غیر اصلح بودن.
سوال: با توجه به این شاخص ها آیا خود را کاندیدای اصلح می دانید؟
قضاوت درباره خود صحیح نیست و من با توجه به سوابقی که دارم نه تنها در استان آذربایجان غربی بلکه سایر شهر ها فردی را پیدا نمی کنید که ۲۰ سال سابقه فعالیت در مجلس را داشته باشد و دو رشته که کاربردی ترین رشته هستند تحصیل کند و از طرفی هم من از کودکی در عرصه سیاست هستم و کلاس های سیاست را طی کرده ام آن زمانی که حزب جمهوری اسلامی ایران بعد از انقلاب فعالیت می کرد دانش آموز بودم اما چون شورای مرکزی حزب توسط شهید بهشتی بنا گذاشته شده بود بقدری علاقه داشتم که در شاخه دانش آموزی حزب جمهوری اسلامی فعالیت می کردم .چون معتقد بودم برای کار سیاست باید از رده های پایین شروع کرد. بعد که رفتم در دانشگاه تهران تحصیل کردم نقش محوری در جنبش دانشجویی ایفا کرده و همیشه دانشجویان دفتر تحکیم وحدت اوایل انقلاب در سطح کشور فعال بود و من چندین سال عضو انجمن دانشگاه تهران بودم.
در شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی ایران عضو بودم و آن زمان دوره ای بود که رهبری رئیس جمهور بود و نقش بارزی که این انجمن داشت هر ماه با دانشجویان این انجمن دیدا ر داشتند و با این ها تبادل نظر می کردند و می فرمودند دانشجو موذن جامعه است.
در نهایت من در آن عرصه نیز فعالیت داشتم و به تجربه سیاسی خود افزوده ام.
و علاوه بر این ها پدر بزرگم نیز در عرصه سیاست همیشه بودند و در این را ه شهدایی داده ایم و پدر بزرگ آموزه هایی را که به دست آورده گفته که جنگ قدرت در خاورمیانه چه ها بر سرمان آورد و از مسائل داخل و خارج بحث هایی را برایم گفته است که من تاریخ هزار ساله را می دانم و من تصمیم منطقی گرفته ام و نمی توانم با داشتن این همه اطلاعات و دانش در خانه بنشینم و به زندگی شخصی خود برسم.
از نگاه اخلاقی، مذهبی و انسانی بر من واجب است که حرکت کنم .
سوال: چرا مردم باید به شما اعتماد کرده و به شما رأی دهند؟
چون ملت ارومیه هم مانند مردم سایر کشور به دنبال افرادی هستند که در مجلس به نحو احسن از مسئولیت نمایندگی دفاع کنند و از این مسئولیت سنگین به نفع کشور.کمبودها و کاستی هایی که در کشور وجود دارد قدم بردارد .
ملت ارومیه جدایی از سایر شهرستان ها نیستند بنابراین مردم ارومیه هم می خواهند نماینده شجاعی داشته باشند و مشکلاتی که در شهر و استان مان هست حل شود قطعا مردم ارومیه به دنبال نمایندگان سالم خواهند رفت؛ مردم ارومیه نیز مانند سایر بخش ها که می گوییم انرژی هسته ای حق مسلم ما است ، حق مسلم ما تنها در این خلاصه نمی شود و مانند سایر شهرها از پیشرفت و آسایش رفاه نیز حق مسلم ما هست.
باید ایجا پرژه های بزرگی راه بیافتد و شهر ما نیز ترقی کند و پیشرفت را مردم نیز حس بکنند.
در شاخص های توسعه متاسفانه استان ما طی سال های اخیر نه تنها جلو نرفته است بلکه عقب نیز رفته است.و مورد بی توجهی قرار گرفته است.و مردم ارومیه این را از چشم نمایندگان می بینند .بنابراین از وکیل مردم می خواهند این را به حکومت منتقل کنند که ما چرا از جایگاه هما ن جلوتر که نرفتیم عقب تر نیز رفته ایم و برای این بی توجهی دولت چه توجیهی برای استان و ارومیه دارد.
این را باید در برنامه ششم که پیش رو است به تدریج باید استان از شایستگی خود برخوردار شود و حتی جز استان های تراز اول کشور باشد و من در این راه قدم های بزرگی خواهم برداشت.
مردم هم به لحاظ اقتصادی و هم به لحاظ رشد و ترقی افرادی را می خواهند انتخاب کنند که از منافع ملی حمایت کنند نه مانند برخی نمایندگان بروند آنجا دولتی که چنگ در چنگ ابرقدرت های دنیا است چوب لای چرخ این دولت بگذارند.
این همه که رهبری روی دیانت این تیم تاکید می کنند ولی باز این ها از کارشکنی های خود دست بر نمی دارند.
مردم نماینده ای می خواهند که سینه سپر کند و ضمن اینکه از دولت دفاع کند در عین حال به دولت هم نظارت کند و فسق و فسادی که در کشور است جلوی آن را بگیرد.
سوال: اگر به عنوان نماینده انتخاب شوید در کدام کمیسیون می خواهید فعالیت کنید؟
متاسفانه در مجلس ازبس که سیاست جناحی و باندی حاکم است من ۲۰ سال است که در مجلس هستم متاسفانه در سه دوره مجلس هفتم و هشتم و نهم از نزدیک شاهد بودم که افراد اصلا به سوابق علمی و تجربه افراد نگاه نمی کردند فقط وابستگی جناحی فرد کمسیون مورد نظر را تایید می کرد.
من شاهد بودم افرادی را که تحصیلات عالی دکتری در رشته علوم سیاسی داشتند به سادگی می توان گفت که باید در کمیسیون امنیت ملی عضو باشد ولی می دیدم که این فرد را به کمسیون راه نمی دادند ولی خانم جوانی که برای اولین بار به مجلس آمده و پزشکی عمومی خوانده به این کمسیون راه دادند. من از این فرد پرسیدم شما کجا و کمسیون امنیت ملی کجا گفت من از زمان دانشجویی به بسیج علاقه داشتم این چه ربطی به بسیج دارد .چون تنها کمیسیونی که سه وزارت زیر نظر این کمسیون است وزارت اطلاعات کشور و وزارت خارجه از اهمیت خاصی برخوردار است.
اولویت اول من کمسیون امنیت ملی و سیاست خارجی است ولی در عین حال در کمسیون های دیگر نیز حرفی برای گفتن دارم فقط مانده که ترکیب مجلس چگونه باشد اگر در مجلس دهم مجلس از عقلا تشکیل شود مطمنا آنجا اجازه نخواهند داد تقسیم کمیسیون ها از روی جناحی تعیین شود بلکه هرکس از روی تجربه اش.
به هر حال در کمیسیون های انرژی، برنامه بودجه و شوراها می توان باشم چون من در رشته ای درس خواندم که در تمام علوم مختلف حوزه علوم انسانی مطالعه داریم.
سوال: به کدام طیف وابسته هستید؟ اصلاح طلب، مستقل، اصولگرا و…؟
من اصلاح طلب هستم .اولا تعریف دقیقی از واژه اصلاح طلب و اصول گرا توسط پیشکسوتان این عرصه ارائه نشده و هر کسی از آن تعریفی ارائه می کند و به واژه دقیقی دست نیافته ایم و در طی زمان نام جریانات دچار تغییر و تحول شده است اما به لحاظ گرایش سیاسی مجبورم که از این واژه استفاده کرده و بگوییم اصلاح طلب هستم.
مقام معظم رهبری فرمودند مگر می شود یک اصولگرای واقعی بود و اصلاح طلبی نکرد ؟یا فردی نام خود را اطلاح طلب بگذارد ولی بدون هیچ چارچوبی صحبت از اصلاح طلبی بکند . فرد در هر مرام و مسلک باشد یک چارچوب و قید و قیودی دارد که اگر نباشد امروز یک حرفی را می زند و فردا در جهت دیگر حرف خواهد زد.
در اسلام ما مشی سیاسی داریم . قانون اساسی داریم.اینها در چارچوب اصلاح طلبی قرار می گیرند.
من ضمن اینکه اصلاح طلب هستم و خود را اصلاح طلب اصیل می شناسم و در عین حال یکسری چارچوبی را که در انقلاب اسلامی و نظام به صورت مکتوب رسیده و به تایید ملت و خبرگان رسیده است در این چارچوب ما فعالیت می کنیم.
اصلاح طلب می خواهد برخی نارسایی و عقب ماندگی کشور را با استفاده از تجربه بشری و علمی اصلاح کند واژه اصلاح طلبی یعنی خون های جدیدی در رگ های نظام تزریق می کند و نمی گذارد نظام رفته رفته فسیل شود و به پیر سالاری دچار شود.
ما باید دستاوردهای علمی کشور را برای ساخت کشور به کار بگیریم اما در بعضی جاها ۵۰ سال است که از تولید علم در آن زمینه می گذرد اما ما هنوز تجربه نکرده ایم.
یک اصلاح طلب می خواهد دستاوردهای بشر را در ساختن جامعه اسلامی و ایرانی استفاده کند و در این زمینه معتقد است با دنیا باید باب مراوده سیاسی اجتماعی و فرهنگی داشته باشیم و ما در این زمینه هم ارائه مطلب به دنیا و هم استفاده از آنها . دین ما می گوید علم را یاد بگیرید ولو در چین باشد.
اصلاح طلب نمی گوید از تمام علم در کشور وجود دارد و ما نیازی به سایر کشورها نداریم. ما اصلاح طلبی می خواهیم تا روابط بازی با دنیا داشته باشد و در عین حال آگاه باشد چراکه اگر انسان هوشیار نباشد سرش کلاه می رود.
و توطئه ها و نقشه هایی است که ما اگر ضعیف نباشیم هم به این مراودات دست می زنیم و هم نمی گذارم کسی بر ما مسلط شود.
ما از ارتباط هیچ وحشتی نداریم چون دستمان پر است ما از دینی برخوردار هستیم که جهانی است و راهکارهای خوبی برای سعادت بشر دارد.
ما باید در جامعه داخل ایران ادعای خود را نشان دهیم که این علومی که در دین ماست در جامعه ایرانی چقدر موفق شده است تا یک جامعه واقعی اسلامی درست کند ؟ در حالی که ما بر اساس ادعایی که می کنیم هنوز جامعه اسلامی واقعی نتوانسته ایم ایجاد کنیم.
یکی یکی از شاخصه های جامعه اسلامی را که تعریف می کنیم خیلی از کشورها که اسلامی نیستند ولی بهتر از ما به اسلام عمل می کنند .ما مسلمان شناسنامه ای هستیم ولی در عمل به تعالیم اسلام خیلی لنگ هستیم و درجا می زنیم.
به همین خاطر در کشورهای اروپایی و پیشرفته به اصول اصیل اسلامی آنها بهتر عمل می کنند پس جا دارد و ما در داخل از تجربه های آنها استفاده ببریم.
پس اصلاح طلب در این فکر است که درسی را که از پس از مشروطه بدست آورده است مجددا از آنها آسیب نبیند.
ما بارها دستاوردهایی را که بدست آورده ایم نتوانسته ایم حفظ کنیم و از دست رفته است و الان در نظام جمهوری اسلامی به خیلی چیزها موفق شده ایم و در قانون اساسی هم است اما در مقام اجرا و عمل ضعف نشان داده ام.
فرق اصلاح طلب و اصولگرا این است که اصلاح طلب روی یک بخش از قانون اساسی تاکید می کند و اصلاح طلب ها بخش دیگری از خواست مردم تاکید دارند.
اصلاح طلب ها همینطور معتقدند اگر دولت حقوق دارد مردم نیز از حقوق برخوردار هستند و اینها باید از یک تعادل و توازن برخوردار باشند این نظام باید به آنها به صورت یک متعادل نگاه کند.
الان ۳۷ سال از انقلاب می گذرد اما همیشه وعده سر خرمن داده می شود. جامعه آرمانی را باید در این سی و هفت سال در ایران ایجاد کنیم و بگوییم مردم جهان ما آن چیزی که می گفتیم در جامعه ایرانی ایجاد کرده ایم و عدالت چقدر است و مردم چقدر از آسایش و رفاه برخوردار است . مردم چقدر می تواند یک شغل در دست داشته باشد و با ۸ ساعت کار از زندگی آبرومندی برخوردار شوند. جوان ایرانی وقتی به مرحله عرصه شغل می رسد به راحتی در اختیارش امکاناتی است که خود را شاغل کند و تشکیل خانواده دهد . آیا ما چقدر توانسته ایم موفق باشیم ما خیلی ادعا کرده ایم و هنوز کارنامه ضعیف داریم و اصلاحطلب به دنبال محقق کردن چنین خواسته هایی است.
سوال: نمایندگان کنونی چه ایرادهایی داشتند که شما ورود خود را به این عرصه لازم دانستید؟
برخلاف مجالس دنیا که ۸۰ درصد قوانینی که در آن مجالس تصویب می شود به صورت لایحه به مجلس داده می شود و کمتر از ۲۰درصد به صورت طرح است. اما چون در قانون اساسی ما به نمایندگان اجازه داده شده که طرح بدهند مثلا ۱۵ نفر جمع می شوند و طرح های بسیار خام و ناکار آمد می دهند . به نوعی اعتماد به نفس کاذب
همین قانون انتخابات شاید ۵۰ دفعه تجدید نظر شده. در دنیا هیچ کجا قوانین اینهمه اصلاح نمی شو . اغلب قوانین از بس که نا کارآمد هستند و ضعف اساسی دارند به دست نمایندگان ناکارآمد چنین قوانینی گذاشتنه شده است.
مثلا در برخی اصلاحیه های قانون انتخابات هدف این نبوده که قانون انتخابات ارتقا پیدا کند بلکه اصلاح می شود تا نمایندگانی که در مجلس هستند دفعه بعد نیز به راحتی برگردند و نماینده شوند و برای افراد دیگری که می خواهند نماینده شوند موانعی گذاشته شد.
و یکی از مشکلات دیگر انبوه قوانین در کشور است به طوری که هر روز قوانین عجیب غریب و ناکار آمد دیگر صادر می شود.
ما بی ثباتی قانون دچار شده ایم و بر همین اساس نه در داخل کشور و نه در خارج کشور کسی روی عملکرد ما حساب باز نمی کند و نمی تواند برنامه ای بریزد و این تقصیر نمایندگان ناکارآمد است.
سوال: این تصمیم شما برای حضور در انتخابات شخصی بوده و یا تصمیمی جمعی پشت آن وجود داشت؟
من تصمیم شخصی گرفته ام چون قبلا هم در انتخابات شرکت کرده ام ولی در کنار این وقتی رهبری و سایر بزرگان می گویند هر کسی که می تواند در این راه قدمی بردارد حتما درخواست می کنیم جلو بیاید طبیعی است که این تصیمم شخصی را محکمتر می کند.
من هیچگاه خودم را از افرادی که می آیند و کاندید می شوند دست کم نگرفته ام و اگر حمل بر خودستایی نباشد از سایر کاندیداها نیز خودم را بالاتر می دانم.
شما اگر در دوره های قبل نیز مقایسه ای داشته باشید کسی را سراغ دارید که ۲۰ سال سابقه کار در مجلس را داشته باشد؟
چه کسی تحصیلات دکتری در رشته علوم سیاسی و حقوق آنهم در دانشگاه تهران را دارد ؟
چه کسی در سیاست آموزه های چندین ساله دارد؟
سوال: تعدادی موضوع مطرح می کنم اولین عبارتی که با شنیدن این کلمات به ذهنتان می رسد را بیان کنید؟
دریاچه ارومیه: فاجعه
شهرک صنعتی: نشان از ناکارآمدی سیاست های اقتصادی دولت قبل
وضعیت معیشتی و اقتصادی مردم: نشان از ناکارآمدی سیاست های اقتصادی دولت قبل
یارانه نقدی: غیر هدفمند
راه آهن: آرزو
اشتغال: نشان از ناکارآمدی سیاست های اقتصادی دولت قبل
مجلس که یکی از ارکان این مملکت را تشکیل می دهد و آدم های کار آمدی آنجا نیستند این مسئله در سایر ارکان کشور نیز خود را نشان می دهد.
ما گاها آنچنان درگیر مسائل داخلی می شویم که از اصل و اساس مسائل کشور غافل می شویم در نتیجه در برخی عرصه ها اصلا انگار متولی وجود ندارد. کشور به هر بلایی که به دلیل نا کارامدی مسئولان مبتلا شود جا دارد.چون آدم هایی که به فکر کشور نیستن و درگیری یکسری مسایل فردی و جناحی شده اند و کشور روز به روز به سیر قهقرا می رود و این ها غافل از این واقعه هستند
در مسایل طبیعی هیچ کس را نمی توان مقصر دانست چون مسائل زیست محیطی در دنیا دچار تغییر و تحول است البته آن هم انسان ها نقش داشتند باز دخیل است و بیشتر هم کشور های توسعه یافته مقصر بودند اما در کشور ما هم روی بی برنامه گی و بی توجهی می شد از ۲۰ الی ۳۰ سال به دلیل برخی تغییرات با آزمایش هایی که صورت می گرفت بلافاصله زنگ خطر زده می شد و بفکر چاره جویی از طریق علم بشر می شد.
درباره فاجعه دریاچه ارومیه هم اگر در وقت خودش اعلام خطر می شد به موقع می شد با استفاده از علم دنیا فکری برای آن کرد اما متاسفانه ما را خواب برد و الان گروه ها و دولت ها هم دیگر را متهم می کنند که ما گفته ایم و از زیر بار مسئولیت فرار می کنند در حالی که همه این دولت ها نقش داشته اند و روی دریاچه ارومیه کوتاهی کرده اند.
پس نتیجه این کوتاهی ها فاجعه ای می شود که کل کشور را فرا خواهد گرفت چراکه همین ریزگردها غرب و شرق را تهدید خواهد کرد.
بنابراین باید با کمک گرفتن از تمامی مجامع بین المللی از بابت کمک های مالی، علمی و کمک گرفتن از بهترین دانشگاه هایی که می توانند در این زمینه به ما کمک کنند باید کمک خواست و باید یک روز و یک ساعت دست از تلاش بر نداشت هر چند متحمل فشار زیادی خواهیم شد اما جلوی ضرر را هر جا که بگیری منفعت است.
از روش های بهتری که در دنیای علم و دانش است استفاده شود تا ببینیم اگر آثار مثبت بود ادامه دهیم.
کار تمام نشده چون قبل کوتاهی شده چون علم در حال پیشرفت است ما باید با مراکز علمی دنیا در این زمینه مرتبط باشیم و بخواهیم آخرین دستاورد شان را به ما دهند.
مثلا دولت روحانی که آمده نگوید که ما بررسی کردیم و به چهار روش رسیدیم و همین و بس چون ممکن است راهکارهای جدیدی در مسیر راه عرضه شود که اول اصلا مطرح نبود.
شهرک های صنعتی ۷۰ یا ۸۰ درصد تعطیل شده و این بخاطر سیاست های اقتصادی نا کارآمد است و این مشکل تنها متعلق به ارومیه نیست.
وضعیت معیشتی مردم نیز آنچنان که باید تغییر کند نکرده است اما در شرف امیدها و انگیزه ها و سیاست های اقتصادی و رفع تحریم ها و اقتصاد مقاومتی موانع بزرگی که برای اصلاح وضع باید ایجاد می شد شده است و می رویم وضع اقتصادی را با سیاست های مدبرانه دولت که اتخاذ کرده و مجلس نیز حمایت خواهد کرد با مشارکت طرف های خارجی روبه بهبود برود.
یارانه نقدی برخلاف اسمش غیر هدفمند بود و به همه مستحق و ثروتمند داده شد چه در ابطه با اشخاص و چه در رابطه با تولید
بسیاری از ایرانیان حتی در ایران نیستند ولی یارانه می گیرند و این از اعجایب روزگار است صلا چه دلیل منطقی دارد وقتی فرد در خارج از کشور و وضع خوبی دارد یارانه بگیرد
به عقیده من باید هدفمند شود و جوامعی که نیاز مند حمایت هستند تعلق گیرد.
پروژه راه آهن نیز مورد بی توجهی زمامداران و تصمیم گیرندگان قرار گرفته است حتی دولت هم اگر بودجه نداشت می شد با فاینانس تمام کرد اصلا مشکلی در رابطه با تامین بودجه وجود نداشت فقط مورد بی توجهی واقع شده است و حق گرفتنی است و دلیلی ندارد که بگذاریم این همه مورد بی توجهی قرار گیرد آن زمان که کلنگ راه آهن زده شد باید پیش از این سال ها تمام می شد و هیچ منطقی برای این بی توجهی وجود ندارد.
اشتغال جوانان از بحران های اساسی رورز جامعه است و به جای علت معلول سیاست های غلط اقتصادی است
راهکار بازنگری اساسی در برنامه های اقتصادی دولت است که در این برنامه ها نیز مجلس نقش ریل گذار دارد و دولت اجراگر
سوال: وضعیت آذربایجان غربی را به لحاظ شاخص های توسعه یافتگی چگونه ارزیابی می کنید؟
ما وقتی بعد از انقلاب این شاخص ها را به صورت آماری در بیاوریم ببینیم تحت چه شرایط سیاسی و اقتصادی حاکم بود شاخصه های آموزش فرهنگ بهداشت را در بیاوریم حتی متوسط کشوری و استان.
استان ما خیلی از شاخصه ها عقب است.
ما باید از اول انقلاب پرونده جمهوری اسلامی را با جمهوری اسلامی برررسی کنیم اصلا ربطی به قبل از انقلاب ندارد ما بیاییم بگوییم بعد از این که انقلاب شد ارومیه و استان آ غ به لحاظ جمعیت و جغرافیا و بهره مندی از شاخصه های توسعه مقام و جایگاه آن در چند بود و ۵ سال پس از آن و همینطور تمام دولت ها را می توان بررسی کرد و دید دلیل جلو رفتن و عقب رفتن روی سیاست هایی که در کشور بود و برخی سیاست ها که در استان اعممال شده است پیوند مستقیمی داشته که نه سیاست هایی پیاده و آثار آن باعث ارتقای شاخصه های استان و یا باعث پسرفت.
اگر اینها در بیاید مشخص می شود که چه علل و عواملی باعث ارتقای شاخصه های توسعه شده و از این ها به راحتی گزارشی می توان درست کرد که هم برای مجلس و هم برای دولت که برنامه های جدیدی که در حال طراحی است نشان دهیم که استان ما دچار بی توجهی قرار گرفته است.
و این وظیفه هم نماینده و هم ارگان های دولتی است.استاندار اینجا نماینده عالی دولت است او باید گزارشی بدهد که استان من مورد بی توجهی واقع شده است و ما باید هیچگاه تقصیر را روی یکدیگر نیندازیم؛ ما اینجا باید ید واحده باشیم.
چه در قسمت دولتی اصلا شاخص های قضایی چگونه است میزان پرونده های ورودی افزایش داشته یا کاهش داشته است؛ چه آثار و تبعاتی در حوزه قضایی برخوردار هستیم اینها را در بیاوریم و منتقل کنیم به بالا دستی ها؛ اگر این ارزیابی ها مرتب رصد نشود قوه فرماندهی مرکز نمی تواند تصمیمات عاقلانه جدیدی بگیرد؛ نماینده باید از شبکه خود این اطلاعات را بگیرد و ارسال کند.
متاسفانه در کشور برای اینکه دولت ها خود را موفق نشان دهند به جای ارائه واقعیت، واقعیت سازی می کنند. متاسفانه برخی از مسولان ما واقعیت ها را وارونه نشان می دهند تا خود را موفق جلوه دهند درحالی که باید با مردم شفاف بود و واقعیت ها را گفت و علل وقایع را هم به صورت علمی نشان داد که ما از کجا ضربه می بینیم.
اگر اینطور باشد شما مطبوعاتی ها نقش مهمی در اطلاع رسانی دارید.
سوال: به نظر شما راهکار توسعه آذربایجان غربی چیست؟
راهکار توسعه آذربایجان غربی ترکیبی از صنعت کشاورزی و ترویسم است.
سوال: شعار تبلیغاتی شما چیست؟
ما مرد عمل ایم تا شعار چون گرایش سیاسی من اصلاح طلبی است اصلاح طلب در کل کشور شعارهایشان را کاملا مشخص کرده اند.
سیاست و شعار ما همان است که در کل کشور و تهران مطرح شده ست.
“امید آرامش و رونق اقتصادی”
سوال: هزینه های تبلیغاتی شما چقدر است و منابع مالیتان کجاست؟
منابع مالی من همه از اندوخته های شخصی برای تبلیغات است. از پس انداز های کارمندی و مبلغ آن هم صحیح نیست که بگم.
من برای اینکه دروغ نگویم و ضروریتی هم ندارد که راست بگویم .ولی من که کارمند معمولی مجلس از آن حقوقی که می گویید چقدر می تواند خرج کند.
البته نباید دست من را بخوانند و این سیاست انتخاباتی و تبلیغاتی است.
سوال: پیش بینی می کنید چقدر رأی بیاورید؟
امیدوارم با توجه به استقبالی که از طرف مردم در جهت اینکه همه پای صندوق های رأی بیایید در خود ارومیه در دوره های قبل یک سوم آمدند و این باعث شد نمایندگانی که در تراز نظام جمهوری و شهر ارومیه باشند انتخاب نشده اند.
اما اگر الان اکثر مردم بیایند بین ۵۰۰ تا ۶۰۰ هزار نفر پای صندوق بیاییند با توجه به قراین و شواهدی که هست طبیعی است که یک چهارم آرا را بایستی آورد تا به مجلس راه یافت امیدوارم بله این تعداد رای را کسب کنم.
سوال: الگو شخصیت سیاسی شما چه کسی است؟
در یک فرد نمی توان خلاصه کرد شهید مدرس، شهید چمران، شهید بهشتی که روی آزاد اندیشی و روان علمی و شجاعت و خود حضرت امام (ره)
انتهای پیام/