• امروز : یکشنبه - ۳۱ فروردین - ۱۴۰۴
  • برابر با : 22 - شوال - 1446
  • برابر با : Sunday - 20 April - 2025

میرزا سعید خان سلماسی

  • کد خبر : 128680
  • ۲۸ بهمن ۱۳۹۲ - ۰:۰۰

میرزا سعید خان سلماسی یکی از برجسته ترین شخصیت های دوران مشروطیت در آذربایجان و یکی از افتخارات مردم سلماس در عرصه علم و ادب و سیاست می باشد. « آقا بالا » که بعدها سعید نامیده شد در سال ۱۲۶۴ (ه.ش) در سلماس به دنیا آمد از همان اوایل زندگی آثار نجابت ، راستی […]


میرزا سعید خان سلماسی یکی از برجسته ترین شخصیت های دوران مشروطیت در آذربایجان و یکی از افتخارات مردم سلماس در عرصه علم و ادب و سیاست می باشد.

« آقا بالا » که بعدها سعید نامیده شد در سال ۱۲۶۴ (ه.ش) در سلماس به دنیا آمد از همان اوایل زندگی آثار نجابت ، راستی و درستی در ناصیه وی تجلی می نمود .

سعید پس از طی دوره کوتاه کودکی به تحصیل پرداخته وارد مکتب خانه های وقت در سلماس گردید .

پدر وجد سعید در آذربایجان شمالی به امور ملکداری و تجارت مشغول بودند به همین جهت خانواده ایشان در باکو صاحب چندین حلقه چاه نفت بودند به همین مناسبت وی پس از مدتی به باکو رفت .

سعید سلماسی در طی اقامت در شهر باکو با برادران اوروج اوف که با تأسیس چاپخانه به نشر کتب سودمند ادبی و تاریخی ، داستانها و ترجمه های آثار نویسندگان خارجی اقدام می کردند آشنا گردیده و با مطالعه کتب مختلف و افزایش معلومات خود به افکار آزاد یخواهی و حریت طلبی محبت وافر رسانیده بود . پس از آن که قهرمان مشروطیت در حدود یک سال در باکو اقامت نمود به همراهی ادیب ، شاعر و ژورنالیست سلماس مرحوم محمود غنی زاده به سیاحت در روسیه و مسافرت در داخل آن پرداخته به مناطقی چون پتی غورسکی ، یالتا و کیلاودسکی رفت .

وی پس از دیدار از شهر های روسیه به تفلیس رفته و پس از مراجعت به آذربایجان با خود یک چاپخانه سربی به همراه آورد در تبریز دایر و که روز تاراج مغازه های مجید الملک ، سواران قره داغ و مرند آن را تاراج کرده و به هم زدند . این چاپخانه امید نام داشت و اولین چاپخانه سربی در آذربایجان بود .

زمان مراجعت سعید مشروطه طلبان دسته دسته انجمن بر پا کرده و همین وقت نیز مشروطه خواهان سلماس با تشکیل کمیته و مجامع مختلفی در توسعه نهضت و مشروطیت استحکام اساس آن می کوشیدند .

در این هنگام تنی چند از نا کسانی که سعادت خود را در ذلت و نکبت مشروطه طلبان می دانستند پیش والی آذربایجان – محمد علی میرزا یا محمد علیشاه بعدی گزارش دادند که کسانی در خفا گرد آمده بر ضد مقام سلطنت مشغول اقداماتی هستند. آن روزها اقبال یار مشروطه طلبان بود انجمن چهارده نفری آزادیخواهان سلماس که سعید نیز از مؤسسین به شمار می رفت از بد کاری سخن چینان بی خبر نمانده بدین جهت چنین صلاح دانستند که مجالس روضه ترتیب داده و پس از پایان مجلس به تذکرات لازم درباره مرام جمعیّت و اقدامات خیر خواهان آن بپردازد تا از این راه هم به ثواب اخروی و هم به صلاح و خدمت مردم برسند .

این حال دوام داشت تا اینکه فرمان مشروطه از طرف مظفرالدین شاه صادر شد .

خبر تلگرافی اعلام مشروطیت به دیلمقان (مرکز سلماس ) رسید . مردم این شهر مانند سایر ساکنین ستم دیده و محروم آذربایجان با شور و شعفی تمام این مژده پیروزی را استقبال کردند همگی در مسجد بزرگ شهر گرد آمدند .

متن تلگراف خوانده شد ، مردم از مضمون آن اطلاعی کافی به هم رسانیدند آنگاه سعید سلماسی سرباز دلاور مشروطه به پا خواسته نطقی پر حرارت ایراد کرد .

او حق داشت که بر خود ببالد و شاد و خرم روز پرسعادتی را با سخنان مهیجش به کلیه همشهری های خویش تبریک و تهنیت گفته باشد زیرا که به مقصود دیرین خود رسیده بود . ولی آرزوها و امید های مشروطه خواهان عمر چندانی نداشت تا اینکه مجلس شورای ملی در تهران به توپ بسته شد و مشروطه خواهان آذربایجان تحت تعقیب قرار گرفته .

سعید سلماسی نیز به استانبول رفته به  تدریج با دسته های انقلابی آن زمان عثمانی آشنا شده و وارد حزب « اتحاد و ترقی » عثمانی به رهبری سردار انور پاشا گردید.

وی در انجمن های مختلف عثمانی به عنوان نماینده آذربایجانی ها شناخته شده بود بطوری که حاج میرزا یحیی دولت آبادی نقل می کند در انجمن بیگ اوغلو سعید سلماسی از طرف مردم آذربایجان به زبان ترکی آذربایجان نطقی ایراد کرد .

وی پس از بازگشت به آزربایجان گروهی از اعضای حزب اتحاد و ترقی عثمانی را که خواهان برقراری مشروطه در ایران بودند به آذربایجان آورد. اسامی پاره ای از این افراد به فرماندهی خلیل بیگ (عموی انورپاشا ) که سپس ملقب به (خلیل پاشا )شد عبارتند از: اسماعیل افندی ، مصطفی افندی ، یعقوب افندی ، خلیل افندی .

روز چهار شنبه ۱۸ اسفند ۱۲۸۵ (ه.ش) جنگ بزرگی بین مشروطه خواهان و ضد انقلابیون در اطراف خوی در گرفت که جزئیات این جنگ را می آوریم :

شب چهارشنبه سه ساعت بیش از بامداد مجاهدان آذربایجانی و عثمانی به چند دسته شده به فرماندهی خلیل بیگ همراه ابراهیم آقا و میرزا سعید سلماسی از سعد آباد بیرون رفته از رود قطور گذشته و خود را به روستای « حاشیه رود » رساندند . هنوز آفتاب ندمیده بود که با دشمنان به جنگ پرداختند .

مجاهدان هم جنگ می کردند و هم پیاپی آواز می دادند یا شاسین ستار خان ، خلیل بیگ هم می گفت« آرقاداش لارقورقمایون ، وورون ، یاشاسون مشروطه » شادروان سعید از بس خونش جوش می زد آرامش نداشته گاهی آواز به « یاشاسین حریت» می کرد و گاهی به مجاهدان می گفت « برادران بزنید ، نترسید خون بهای ما پایدارمشروطه است … ، نام نیک ما را در تاریخ ها خواهند نوشت » گاهی روی سخن را به دشمنان گردانیده می گفت : « ای بی غیرتان کجا میگریزید ؟ مگر می پندارید با گریختن ، از شما دست خواهیم برداشت » آن روز جمع کثیری از اکراد کشته و چهار نفر دستگیر شدند در کنار رود قطور آنقدر از دشمنان کشته و شش تن دیگر از مجاهدان آذربایجان همچنین سعید سلماسی به شهادت رسیدند .

خلیل بیگ بلافاصله تلگراف زیر را به استانبول فرستاد :« حوالی خوی محاربه ، صد نفر ماکویی مقتول و خطیب شهید میرزا سعید سلماسی شهید . خلیل ».بدین ترتیب این جوان مبارز و پاک درون در سن ۲۱ سالگی در راه آزادی و خوشبختی هموطنان شربت شهادت نوشید و شهادت وی کلیه آزادیخواهان را متأثر کرد . مرحوم سعید را جوانان آزادیخواه سلماس از ته دل دوست می داشتند وتا زنده بود غالب سوگند های ایشان به جان سعید بود و بعد از مرگش به روح سعید .

نکته جالب توجه تر آنکه روزی که سعید از سلماس به قصد شرکت در محاربه به خوی می رفت سیدی را وکالت داده بود که طلاق عیالش را بدهد او می گفت من همراه مجاهدین از عثمانی آمده ام سزاوار نیست که در خانه پهلوی عیال خود به سر برم . من به میدان جنگ می روم و به شهادت می رسم . 

سعید خان از مترقی ترین افراد آذربایجان و مشروطه خواهان بود وی علاوه بر تاًسیس اولین چاپخانه سربی آذربایجان در تبریز ،هنگامی که از سلانیک عثمانی به آذربایجان عازم بود ، معلمی به نام « ناجی بیگ » را به سلماس آورده و مدرسه مشهور « سعیدیه » را که درآن وقت با اصول نو تشکیل شد بنا نهاد  که متاسفانه در جریان حوادث وحشتناک جیلولوق این مدرسه همراه با کتابخانه و قرائت خانه تاً سیسی مرحوم سعید خان نابود شد .

سعید سلماسی به قول نصرالله فتحی از آزادیخواهان بنام و صاحب سیف والقلم و نطق بود و جنبه تئوریستی داشت و از کلمات اوست دائماً انقلاب ، دائماً انقلاب .

شهرت سعید سلماسی علاوه بر آذربایجان جنوبی در آذربایجان شمالی در باکو نیز پیچیده بود بطوریکه علی بیگ حسین زاده از مترقیان آذربایجان قرن ۱۹ در کتاب « سیاست فروسات » از سعید سلماسی به عنوان یک تئوریسین انقلابی نام برده و مناظرات وی با محمد علیشاه و سایر سمبل های استبداد در این کتاب آمده است .

به نقل از ترتیب دهنده این مجموعه « خانم اوفیلیا بایرامووآ » امروزه در انستیتو نسخ خطی و آرشیو مطبوعات آذربایجان تعداد زیادی از اشعار ترکی و مقالات انقلابی چاپ شده وی در مطبوعات باکو موجود می باشد.

اینک چند بیت از اشعار ملمع سعید سلماسی که در شماره ۲۱ روز دوشنبه ۷ شعبان ۱۳۲۵ قمری در روزنامه فریاد  ارومیه به مدیریت آقازاده طبع شده :

بازم توئی ؟! فدای نگاه ملول تو / گل ای مدام گریه و افغان ائدن وطن
بازم چرا غریق خیال وتأثری ؟/ هر شب آخان سر شک تاًثر نه دیر ، نه دن
بی خوابی و بی حضوری چشمان حسرتت/ ائیله رلیال عشقیمی بر باد ای وطن
ای خسته طبیب جو ، ای باغ خاطرات / ای سبز زار شوقی سوسو زدان صولان چمن
آهی که از درون من آید معانیش/ مقصودیمیز خلاص وطن دیر وطن
ایام دی گذشت و صباح بهار ماست/ اوغرواندا حاضر یک کی ، ائدک بذل جان و تن
مرحوم امیر خیزی در کتاب خود درباره اشعار بالا چنین اظهار نظر است : « مرحوم سعید در واقع عاشق وطن بود و یقین دارم که اشعار فوق اعم از آن که از حیث شعریت قابل توجه باشد یا نه ، از دل سوزناک عاشقی بر آمده ، از این جهت بسیار قیمتی است » .

منبع : کتاب مشاهیر سلماس جلد دوم / محمد رضا مهرزاد صدقیان

لینک کوتاه : https://oroumnews.ir/?p=128680

برچسب ها

ثبت دیدگاه

در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.