دختر مرحوم حسین خان بیگلربیگی است که در دهم رمضان ۱۳۳۵ هجری قمری (۱۲۹۲شمسی) در ارومیه متولد شد. وی ذوق لطیفی داشت و اکثر اوقاتش را با پدر ادیب خود به تکمیل معلومات می پرداخت. ایام جوانی مریم به آرامی سپری میشد و در آن زمان بود که (اپرای گل ها) و نمایشنامه های “فرشتگان” و “سرباز میهن” را نوشت و سروده هایی برای دوشیزگان ساخت و زبانش برای سرودن شعر باز شد.
مریم پس از تحصیلات در وزارت معارف استخدام و بعد به بانک کشاورزی رفت و تا پایان عمر در همین سمت بود. این اشعار از اوست :
ای خوش آن روزی که در تاب و تبت می سوختم
با غمت خو می گرفتم لب فرو می دوختم
حاصل یک عمر ناکامی براهت شد نثار
گوهر جان بود کان در دیده میاندوختم
قصه عشقم به هر جمعی گذشت و همچو شمع
خویشتن می سوختم صد بزم می افروختم
نازم آن سوزو گداز مکتب عشق ترا
زندگی را سوختن افروختن آموختم
مریم در شعر هایش به خوبی نشان می دهد که حتی با مسائل سیاسی جهان نیز آشنایی خوبی داشته و نمونه بارز این حرف شعر ( یادی از مسلمانان ) است که مریم آن را به مناسبت جنگ اسرائیل با اعراب سروده و جایی بس تقدیر و تحسین دارد که در آن شرایط زمانی چنین آزادانه با روح بزرگش آلام مسلمانان را بیان میکند. با قسمتی از این شعر آشنا می شویم : ۱۱
کنون خواهد از نو مسیحای دیگر
ز اسلام مصلوب سازد یهودی
ز خون مسلمان به بیت المقدس
ز هر کوی جاری نموده است رودی
شعری با عنوان رشته مهر و محبت از مریم :
روزهایم همه بیماری و شب بیداری
آه از این درد که ما را نبود غمخواری
رشته مهرو محبت بگسسته است چرا؟
آخر این است مگر قاعده دلداری
مریم همچنین در جایی دیگر می سراید:
ای شب چرا نرفته و تاخیر می کنی؟
ای صبحدم در آمدنت دیر می کنی؟
ای ناله ساعتی برو از تنگنای دل
ای سوز دل ز زندگیم سیر می کنی
مریم در هفتم شهریورماه ۱۳۳۱ شمسی در سنین جوانی بر اثر سکته قلبی دار فانی را وداع گفت و در صحن آرامگاه آیت الله عرب باغی به خاک سپرده شد ، روحش شاد. وی اشعار خود را در دفتر شعری می نگارید که متاسفانه از بین رفته و فقط مقداری از اشعارش در نزد برادرش باقی مانده بود که بعدا توسط وی به نام “به یاد مریم” چاپ و منتشر شده است.
منابع :
بزرگان و سخن سرایان آذربایجان غربی،جلد دوم، ص ۷۹۳
سرزمین زرتشت ص ۲۳۹