• امروز : دوشنبه - ۱۳ مرداد - ۱۴۰۴
  • برابر با : 10 - صفر - 1447
  • برابر با : Monday - 4 August - 2025

شهید فعال،اسوه ایمان و اخلاق

  • کد خبر : 161399
  • ۱۵ تیر ۱۳۹۳ - ۰:۰۰

شهید رحیم فعال در صحنه های دفاع از انقلاب حضور پیدا کرد و در درگیری با عناصر ضد انقلاب در پیرانشهر به افتخار جانبازی نائل آمد. به گزارش سرویس دفاع مقدس اروم نیوز،شهید رحیم فعال در دامان پر عطوفت خانواده ای نجیب ودین باور از اهالی ارومیه از توابع استان آذربایجان غربی متولد شد .دوران […]

شهید رحیم فعال در صحنه های دفاع از انقلاب حضور پیدا کرد و در درگیری با عناصر ضد انقلاب در پیرانشهر به افتخار جانبازی نائل آمد.

به گزارش سرویس دفاع مقدس اروم نیوز،شهید رحیم فعال در دامان پر عطوفت خانواده ای نجیب ودین باور از اهالی ارومیه از توابع استان آذربایجان غربی متولد شد .دوران کودکی ونوجوانی خود را با کار مستمر وتحصیل پشت سر نهاد. وی به عنوان جوانی متدین همراه با اندوخته های معنوی وعلمی آماده پذیرائی مسوولیت های بزرگ زندگی شد ودر مسیر کمال وبالندگی گام برداشت.

قبل از انقلاب وی دوشادوش سیل خروشان مردم علیه رژیم ستم شاهی فعالیت خود را شروع و در جهت سرنگونی رژیم پلید شاهنشاهی فداکاری نمود. او انسانی مهربان ، فروتن ، زحمتکش و مقاوم بود. برپایی نماز ، شرکت در مراسم دعا و نیایش و هیأت های مذهبی به روح مقدسش صیقل می بخشید .

وی با مشکلات و مصائب زندگی با صبرو حوصله برخورد می کرد و اطرافیان را هم به این امر تشویق می کرد.پس از به ثمر رسیدن انقلاب عزیزاسلامی به جمع پاسداران کمیته انقلاب اسلامی درآمد و اوج شکوفائی شخصیتش در این مرحله از زندگی برای خدمت و انجام وظیفه به امت مسلمان کشورمان به معرض ظهور در آمد.

شهید رحیم فعال در صحنه های پرخاطره دفاع از انقلاب جانانه حضور پیدا کرد ودر درگیری با ضد انقلابیون در شهرستان پیرانشهر به افتخار جانبازی نائل آمد.

در جبهه های حق علیه باطل به رشادت ، ایثار و افتخار آفرینی پرداخت و خدمات بسیاری در خطوط مقدم جبهه ها انجام داد.

شهید فعال از بدو استخدام به رغم لیاقت های شایان توجهی که داشت مسوولیت های بسیاری را عهده دار بود که از آن جمله رییس ستاد کمیته انقلاب اسلامی آذربایجان غربی، رییس بارزسی فرماندهی انتظامی آذربایجان غربی ، جانشین استان اردبیل،اصفهان و فارس ایفای نقش نمود و در طول مسوولیت های خود همواره سربازی سخت کوش ، شجاع ونسبت به زیردستان مهربان و رئوف بود.

شهید رنج دوری از زادگاه خود را به قصد قرب الی الله به خود هموار ساخته بود ودر استانهای اردبیل ، اصفهان ، فارس و قزوین چهره ای آشنا دلسوز و فداکار بود. سیمای مصمم این سردار دلاور اسلام حکایت از تعهد و ایمان وی می نمود . سرانجام در تاریخ نهم خردادسال۱۳۸۳ هنگامی که از شروع به کار وی در استان قزوین به عنوان فرمانده انتظامی استان بیش از یک هفته نمی گذشت که در بازگشت از مناطق زلزله زده قزوین ، هلیکوپتر آنها دچار سانحه شدگردید و با قلبی مالامال از عشق معبود دعوت حق را لبیک گفت وبه یاران شهیدش پیوست.

سید مهدی قاضی،یک از دوستان شهید فعال در دلنوشته ای با بیان خاطرات خود درباره این شهیدبزرگوار نوشته است:

«در یکی از شبهای سرد زمستانی آذر ماه سال ۷۲ ،در شهر زیبای ارومیه که مغز استخوان انسان از سرما می ترکید،در قرار گاه نیروی انتظامی خیابان کاشانی شهر ارومیه مرا به عنوان نگهبان درب ورودی قرارگاه گذاشتند .لازم به ذکر است که روز قبل مارا بعد از دوره آموزشی از شهر جهرم به ارومیه ارسال نموده بودند و من بین ۷۰۰نفر از سربازان ، اول شده و درجه سرجوخه ای یعنی بالا ترین درجه سربازان دیپلم در نیروی انتظامی را گرفته بودم .

ساعت حدود ۱۱شب بود که ناگهان متوجه ورود فردی با درجه سرهنگ تمامی به قرارگاه شدم .بعد از احترام گذاشتن ،ایشان پیش آمده و با من دست داد که بعد از گذشت ۱۶سال هنوز حرارت دستانش را احساس می کنم،انگار می دانست که من بعد از شهادتش این مطالب را برایتان بازگو خواهم کرد.

سپس به گرمی از حالم پرسید من که متوجه شدم دلش به دلم گره خوده شروع به درد دل با ایشان نمودم و گفتم فکر نمی کردم که با توجه به نفر اول شدن و دریافت درجه مرا به عنوان نگهبان آن هم به محض ورود به شهرتان ،بگذارند .انگار منتظر شنیدن این حرف بود و بلافاصله گفت: فردا به بازرسی ناحیه بیا گفتم چگونه ،گفت: شما کار نداشته باش فقط بگو سرهنگ فعال گفته بیا بازرسی ناحیه.

آن شب از خوشحالی داشتم بال در می آوردم .در آن حال و درآن شرایط بسیار سخت دیگر سرما برمن کارساز نبود،انگار خدا ایشان را مامور کرده بود تا ناجی من باشد .افسر نگهبان با توجه به برخورد بسیار گرم جناب سرهنگ فعال ، آن شب تعجب کرده بود که چطور ایشان باوجود رئیس بازرسی ناحیه با من بدینگونه برخورد نموده و تصور می کرد من از اقوام ایشانم و یا کسی سفارش مرا نموده.

با این وجود آن شب به صبح رسید و من به بازرسی ناحیه نزد آقای سرهنگ فعال رفته و وارد دفترش شدم.آنقدر این بزرگوار مهربان و با وقار بود که حد نداشت و با گرمی از من استقبال نمود آنقدر دفترش مرتب و تمیز وخود ایشان که دیگر هیچ نمی توان گفت مثل یک منبع نوری تلألو می نمود میزکارش از تمیزی برق می زد حتی یادم هست ۲ خودنویس به رنگهای سبز و مشکی خودنمایی می نمود .

آنقدر چهره اش نورانی ، شاداب و بشاش بود که آدم از دیدنش سیر نمی شد و درجه های نورانی اش را از دیده محو می نمود،انگار روح آدم پیشش پر می گرفت ولی حیف که شرایط اجازه ماندن نمی داد .ایشان فرمودند که امورات بایگانی را انجام دهم و خلاصه من مشغول به کار شدم.

شوق دیدار او قلبم را به تپش وا می داشت و سعی بر آن می نمودم هر از چند گاهی حتی فقط برای دیدار ایشان سری به دفترش بزنم و از صفای وجود و ایمان قلبی اش فیضی ببرم ولی حیف که غافل بودم که با چه انسان والایی برخورد می کنم.سیمای نورانی و و قلب سرشار از عشق و محبتش انسان را از درجات روی شانه اش وا می داشت آنقدر خدا به این مرد درجه داده بود که این درجات پیش چشمش هیچ بود در کار بسیار جدی و مصمم بود و از هیچ خطایی نمی گذشت.

او خوب می دانست که این انقلاب با چه مشقاتی به دست آمده وچه راهی در پیش رو دارد.او می دانست برای حفظ این انقلاب باید ابتدا خود را صیقل دهد و قلب و روح خود را از آلودگی هر چند ناچیز پاک سازد.

اذان ظهر که می شد دلش پر می کشید برای نماز،خوب یادم است که قاضی گویان مرا به نماز فرا می خواند.نصایحش به خوبی یادم هست که همیشه در زندگی سعی کرده ام سرلوحه قرار دهم.

با این حال یکسال در خدمت این سرباز امام زمان بودم و باز هم حیف که قدر این گوهر تابناک را ندانستم.

بعد از آن در دفتر ریاست دایره عقیدتی سیاسی مشغول به کار شدم و هر از چند گاهی خدمت جناب سرهنگ فعال رسیده و با دیدن ایشان روحیه می گرفتم،چون مدیون محبت والا و شخصیت بی نظیر ایشان بودم و لطف ایشان زمینه ساز فردایی بهتر و رشد و بالندگی اینجانب را فراهم نمود.

همزمان با پایان یافتن خدمت مقدس بنده در دانشگاه قبول و به ادامه تحصیل مشغول شدم متاسفانه روزی که برای ترخیص رفته بودم ایشان برای ماموریت رفته بودند و در دفترشان نبودند که حداقل از ایشان به خاطر تمام زحمات وتلاششان تشکرو قدردانی کنم و روی همچو خورشیدشان را ببوسم و این هجران تا ابد باقی خواهد بود.

در دانشگاه که بودم نامه ای برایشان نوشتم تا بتوانم قدردان محبت هایشان باشم ولی هیچگاه جوابی دریافت نکردم تا روز چهارشنبه ۲۰فروردین ۸۸ یعنی ۱۴سال بعد از آخرین دیدار که به ذهنم آمد تا بلکه روی اینترنت اطلاعاتی از این شخصیت والا پیدا کنم که ناگهان وارد سایت حیات شده و چهره نورانی سرهنگ فعال را که با درجه سرتیپی بود مشاهده نمودم و با کمال تعجب دیدم که در سال۸۳ به سوی معبودش پر گشوده و همچو همرزمانش شربت شهادت را نوشیده و وعده حق را لبیک گفته است.

فقط میتوانم بگویم تو لیاقت شهادت داشتی و خدا خواست که تو را ذره ذره ببیندچون تو با ذره ذره وجودت خدا را یافته بودی همچو آقایت حسین که خدا بی سر و بدنش را پر از ضربت شمشیر دید و باز ما ماندیم و کوله باری از گناهان…»

 

تصاویری از شهید رحیم فعال مسکین:

 

لینک کوتاه : https://oroumnews.ir/?p=161399

برچسب ها

ثبت دیدگاه

در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.