به گزارش اروم نیوز ؛
مردمی که چندی پیش با انتخاب حسن روحانی بعنوان رئیس جمهور کشورشان،گمان این را داشتند که رئیس جمهور جدید که ادعادار بازکردن قفل های بسته است ، بتواند مشکلات اقتصادیشان را (زیربنایی )حل کند ، به صف شدند تا بار دیگر شانشان، توسط دولتمردانشان به حراج گذاشته شود!
توزیع سبد کالایی اما در ارومیه ، اصلا رضایت بخش نیست و همه مردم ناراضی اند و دلخور، . سری به یکی از فروشگاههای توزیع کننده سبد کالا زدیم. صف های طولانی و پیچ در پیچ و نامنظم و بهم تنیده که نه ابتدای صف مشخص است و نه انتهایش! !
می گویند که صف ایستاده اند ولی هر چه نگاه می کنی اثری از صف و نظم مشخص نیست! صدای سوت و داد و بیداد مردم نمی گذارد صدا به صدا برسد!
مرد و زن در کنار هم آنچنان برای پرت نشدن به بیرون از صف بهم چسبیده اند که باورت نمی شود محرم و نامحرم معنا داشته باشد.
مردم با دست و صورت یخ زده ساعت هاست منتظرند شاید سبد کالا بگیرند.برخی درون صف در کش و قوس اند و برخی در کنار فقط نظاره گر صحنه ها هستند به این امید که شاید دل کسی به رحم آمد و حقشان را بهشان داد! ولی نهایتا به نظر می رسد هنوز کسی سبد کالا را دریافت نکرده! حتی اگر کسی سبد را دریافت کرده باشد امکان بیرون آمدن از این حجم انبوه جمعیت به نظر غیرممکن می رسد.
خانم امیری سرپرست خانوار است می گوید از هفت صبح اینجاست ولی هنوز موفق به دریافت سبد کالای خود نشده است.
مینا دانشجو است می گوید برای گرفتن سبد کالا از طرف پدر آمده است ، چرا که پدر بیمار است ولی از ترس جان خود جرات وارد شدن به این حجم جمعیت را ندارد.
پیرزن ۶۵ساله ای همراه با چند خانم مسن دیگر در کناری نشسته اند و منتظرند جمعیت کمتر شود تا شاید نوبت به آنها برسد چون توان ایستادن در صف را ندارند، می گویند از صبح منتظرند ولی جمعیت کمتر نمی شود.
خانم ارجمند می گوید: کاش تعداد فروشگاههایی که سبد کالا را توزیع می کنند بیشتر بود تا مردم اینچنین برای گرفتن کالا به سختی نمیافتند.
آقای محمدی در گوشه ای ایستاده و نظاره گر مردم است، می گوید کاش میشد با احترام و با آرامش سبد کالایمان را بگیریم. چنین صحنه هایی در شان مردم مهربان ما نیست.
خانم احمدی برای گرفتن سبد کالای پدرش آمده می گوید با دخترش در خانه پدری اش زندگی می کند و خودش سرپرست دخترش است ولی سبد کالا به وی تعلق نگرفته است.
آقای حمداللهی می گوید با این اوضاع فکر کنم عطایش را به لقایش ببخشم