• امروز : سه شنبه - ۲ اردیبهشت - ۱۴۰۴
  • برابر با : 24 - شوال - 1446
  • برابر با : Tuesday - 22 April - 2025

روزه گرفتن زیر گرمای سوزان اهواز واقعا سخت بود

  • کد خبر : 160233
  • ۱۱ تیر ۱۳۹۳ - ۰:۰۰

حاج عرب قادری یکی از جانبازان دفاع مقدس می گوید:روزه گرفتن زیر گرمای سوزان اهواز آن هم در مرداد ماه واقعا سخت بود. به گزارش اروم نیوز؛ مبارزان دلیر در زمان جنگ سن وسال کمی داشتند؛ولی با دلی پر از امید و عشق به وطن قاطعانه در برابر دشمن ایستادگی کردند؛آنها در میان سیاهی توپ […]

حاج عرب قادری یکی از جانبازان دفاع مقدس می گوید:روزه گرفتن زیر گرمای سوزان اهواز آن هم در مرداد ماه واقعا سخت بود.

به گزارش اروم نیوز؛

مبارزان دلیر در زمان جنگ سن وسال کمی داشتند؛ولی با دلی پر از امید و عشق به وطن قاطعانه در برابر دشمن ایستادگی کردند؛آنها در میان سیاهی توپ و تانک؛با قلبی به وسعت دریا و به صافی آسمامن راهی جبهه های نبرد علیه باطل شدند و امروزبه عنوان ستارگان درخشان در تاریخ اسلام می درخشند و یاد و خاطره آنان هرگز از ذلهای عاشفان ولایت بیرون نمی رود.
حاج عرب قادری یکی از جانبازان دفاع مقدس است که در ۱۹ سالگی به درجه جانبازی نائل آمده است.به مناسبت ماه پرفیض رمضان پای خاطرات این جانباز می نشینیم.
در سال ۱۳۶۱ به جبهه اعزام ودر منطقه سومار در اطراف گیلان مجروح و پای راست و کلیه راستم را از دست دادم. ۱۵روز در بیمارستان کرمانشاه ماندم وبه بیمارستان ۱۷شهریور مشهد اعزام شدم و دو ماه و نیم در آنجا ماندم و بعد به ارومیه اعزام شدم یک ماه در ارومیه ماندم وبه بیمارستان شهدای تفتیش اعزام شدم و سه ماه هم در آنجا بستری گشتم ؛تمام این هفت ماه برایم خاطرات شیرینی داشت ؛علی رغم درد زیاد خدمت به وطن وجانباز شدن و قطعه ای از بدنم را فدای رهبری نمودن واقعا شیرین بود و باعث می شد تا درد از وجودم پر بکشد.
روزه گرفتن در ماه مبارک رمضان در زیر گرمای سوزان در منطقه عملیاتی اهواز واقعا سخت بود؛وقتی صدای ربنا را می شنیدیم دو کلمن بزگ آب و یک کلمن بزرگ شربت آبلیمو درست می کردیم و با دادن اذان در عرض چند دقیقه آبها را خالی می کردیم.دیگر نمی توانستیم چیزی بخوریم؛یاد و خاطره آن روزها خیلی شیرین است؛در خنده و گریه هم شریک بودیم .
در میان آن توپ و تانک همیار هم بودیم وبا مشت های کره زده دهان استکبار را بستیم و نشان دادیم ما دلداده رهبریم و از جان خویش می گذریم .
لحظه به لحظه آن روزها برایم خاطره شیرین بودولی یک روزبه همراه چند تن از همرزمان به منطقه عملیاتی اهواز رسیدیم و دیدیم هیچ کس در آن محل نیست نگران شده بودیم وارد مسجد شدیم که حالت صوله داشت یک لشکر ۱۰۰۰ نفری بعد از برگشتن از عملیات بدر طوری خوابیده بودند که گویی مرده اند و روی یک تابلو نوشته بودند شهادت سردار تسلیت باد؛تا صبح کسی بیدار نشد تا بفهمیم کدام سردار شهید شده است. و این یک خاطره تلخ برایمان به جا مانده است.همسر شهید مهدی باکری همیشه همراهش بود و بعد از شهادت مهدی چون روحی سرگردان شده بود و دو روز بعد از شهادت مهدی عده ای با لباس رسمی او را همراهی می کردند که دل همه ما از دیدن این صحنه به درد آمد و آن لحظه را هیچ وقت فراموش نمی کنم.
اکنون دو فرزند دارم و از زندگیم راضی هستم و همسری مهربان و فداکار دارم که پا به پای من در زندگی زحمت می کشد که از وی نیز تقدیر و تشکر می نمایم .
جوانان باید با تکیه بر ولایت فقیه تابع دستورات آن بزرگوار باشند و تا جان در بدن دارند پیرو حق بوده وبه فرمان رهبری لبیک گویند.

لینک کوتاه : https://oroumnews.ir/?p=160233

برچسب ها

ثبت دیدگاه

در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.