به گزارش اروم نیوز، قبل از پرداختن به مقوله و مفهوم حجاب از حیث نظری و کاربردی ابتدا به ساکن روشن سازی زمینه های مربوط به این مفهوم مهم و چند بعدی ضروری و لازم است.
یکی زمینه های مهم در تبین امر حجاب – که امری کاربردی است و وفقط تابع نظر و تئوری نیست- بستر فرهنگ است.
فرهنگی در منظومه فکر معنوی و مادی انسان و جهان ساحت مستقل به شمار نمی رود. یعنی هچون دین، علم، هنر، ادبیات و کلام، فلسفه و نیز عرفان یک ساحت مستقل نیست. چرا که منشاء جزء انسان ندارد و از او به سوی او باز می گردد. اما دین و مذهب ساحت مستقل است چرا منشاء غیرانسانی و فوق-انسانی دارد و در بگیرنده همه جهان انسانی از ابتدا به انتها است.
(هر یک از ساحات مذکور نیز به فراخور موجودیت و کانون کاربردی خود یک ساحت مستقل هستند و هیچ کدام نظیر دیگری تعریف و کارکرد مشابه ندارد. تفاوت در جایگاه و میزان عمق و تأثیرِ گستره هر یک است.)
پس حجاب که منشاء ای دینی و قرآنی دارد برخوردار از یک زمینه ی منظومه ای معنویِ والا است. اما در مسیر رفتارپذیری انسانی از دین و مذهب از زمینه فرهنگی نیز برخوردار می شود و حتی در این جهت فرهنگ انسانی جامعه هدفِ دین و مذهب را متأثر از خود می سازد.
حجاب اصل بر فرهنگ ایرانی و ملی و نیز بومی و محلی ماست نه فرع بر آن! این اصلیت از تاریخ و قدمت ملی و بومی سرزمین ایران برمی خیزد. مطالعه ادوار مختلف پیشا تاریخ و تاریخ نشان دهنده این اصلیت است.
«حداقل از زمان هخامنشیان ملکه ها بوسیله پرده از مردم پنهان بوده اند. در متون پهلوی واژه چادر حداقل در دو مورد ذکر شده است یکی در روایات حمید آشاواهیشتان که یک متن حقوقی زردشتی قرن دهم میلادی است. در این متن چادر به همراه سربند و واشماگ که روسری گونه ای بود که توسط زنان زردشتی پوشیده می شده، آمده است.
در کتاب پهلوی به نام مداین یوشت فریان (احتمالا قرن ششم) بر اساس متون گم شده از اوستا می خوانم که هوفریا، خواهر یویشت، یک زردشتی تورانی همسر آخت -که از مخالفین آیین جدید زردشتی بود- هنگام بازپرسی یک چادر بر سرکرده بود.
متون کلاسیک فارسی موارد فراوانی را ذکر می کنند که زنان از طبقات مختلف و دوره های تاریخی متفاوت یا چادر پوشیده اند یا نوع دیگری از روسری. به عنوان مثال وقتی صحبت شیرین با پادشاه جدید و پسرخوانده اش سیرویا به پایان می رسد، شیرین چادرش را بر می دارد تا نشان دهد این زیبایی بی مانند وی بود که خسرو پرویز را شیفته کرد… وجود حجاب در بین زنان زردشتی قرن اول میلادی که سر و صورتشان را به طور کامل بپوشانند در یک اثر مرمری که از پالمیرا بدست آمده دیده می شود. در مجسمه های پالمیرایی به جا مانده از قرن دوم میلادی وجود حجاب هایی که سر را می پوشانند ولی صورت را باقی می گذارند معمول است.»( ویکی پدیا)
«حجاب مفهومی بر آمده از قرآن کریم و فقه اسلامی و ساخت یافته در فرهنگ اسلامی که ناظر به پوشش شرعی در مقابل نامحرم، بویژه برای زنان است. حجاب گاه برگرفته از احکام شرع و گاه مربوط به قراردادهای اجتماعی و شرایط موقعیتی فرد است. از دیدگاه فقها حجاب یکی از احکام اسلامی است و اصطلاحاً عبارت است از پوشاندن ضروری مو و سایر اعضای بدن به جز صورت و دو دست (و گاهی دو پا) توسط زنان مسلمان (تنها در صورتی که کنیز نباشند)، در برابر مردانی که طبق شریعت اسلامی نامحرم شمرده میشوند. درباره پوشش مردان نیز حداقل مقدار پوشش واجب حفظ عورتین است.» (دایره المعارف بزرگ اسلامی مدخل حجاب نوشته احمد پاکتچی و کتاب حجاب از نظر اسلام- شهید مرتضی مطهری)
«حجاب ماهیتا امری فرهنگی است و به ارتباطات اجتماعی باز میگردد و از آنجا که فقه مذاهب مختلف هرگز از عرف اجتماعی منقطع نبوده است بخش مهمی از مباحث حجاب در قالب تعامل فقه و فرهنگ و همچنین تعامل اخلاق و فرهنگ در جوامع اسلامی قابل فهم است. تعاملهای یاد شده که در سدههای متمادی جایگاه حجاب در جوامع اسلامی را تعریف کرده اند پس از ورود جریان نوگرایی به جهان اسلام با تنش هایی روبرو شده اند. رابطه حجاب با مفهوم زن در جوامع مدرن، مساله حقوق زن و جایگاه اجتماعی زنان و اخیرا مساله جهانی شدن از مواردی است که مساله حجاب را به عنوان یکی از مسائل مهم در عرصه دین و جامعه مطرح ساخته است.» (دایره المعارف بزرگ اسلامی مدخل حجاب نوشته احمد پاکتچی و کتاب حجاب از نظر اسلام- شهید مرتضی مطهری)
در هرحال حجاب یک واقعیت فرهنگی است که زمینه عمیق دینی، معرفتی، تاریخی، اجتماعی و عرفی و نیز انسانی دارد.
انتهای پیام/