به گزارش گروه اجتماعی پایگاه خبری تحلیلی «اروم نیوز»؛ ارومیه، شهری که در کنار دریاچهای با همین نام خودنمایی میکند، از نظر موقعیت جغرافیایی و طبیعی، دارای ویژگیهای منحصربهفردی است. این ویژگیها، زمینهای برای توسعه چشمگیر این منطقه در زمینه کشاورزی و صنایع وابسته به آن فراهم کرده است. ارومیه بهعنوان قطب برتر کشاورزی در ایران شناخته میشود و در تولید بسیاری از محصولات کشاورزی، رتبه اول کشور را به خود اختصاص داده است. سیبدرختی این شهر، در رتبه سوم جهان قرار دارد و ارومیه و استان آذربایجان غربی، قطب اصلی و اول تولید سیب در کشور به شمار میروند. علاوه بر این، آذربایجان غربی در زمینه تولید عسل نیز رتبه اول کشور را دارد و ارومیه بهعنوان یکی از مراکز اصلی تولید عسل در این استان شناخته میشود. اما این همه ظرفیت و پتانسیل، در سایه بیتفاوتی و غفلت برخی از ساکنان و مسئولان، به هدر میرود.
برخیها بر این عقیدهاند که مردم ارومیه، بیشتر به دنبال زندگی آرام و بدون دغدغه هستند و تلاش خود را بر چهار محور خانه، باغ، ماشین و خانواده متمرکز میکنند. بر اساس نظر این گروه، مردم ارومیه کمتر به مسائل سیاسی و اتفاقات شهر توجه میکنند و اهمیتی به پیگیری حقوق خود، مانند آسفالت خیابانها، نمیدهند. این بیتفاوتی، سبب شده تا ارومیه از نظر پیشرفت فیزیکی، از بسیاری از کلانشهرها و حتی شهرهای کوچکتر عقب بماند.
اما برخی دیگر هم مردم ارومیه را یکی از مطالبهگرترینها در میان مردم ایران میدانند که باعث شده بر اثر فشاری که به شورای شهر میآورند، آنها مجبور شوند در مدتزمان کم باقیمانده برای جبران مافات و جلب نظر مردم، روی گزینه استیضاح شهردار فعلی متمرکز شوند.
در گشتوگذار در خیابانهای ارومیه، با چشمی خبرنگاری، شاهد مشکلات متعدد و ریشهدار این شهر هستیم. مشکلاتی که برخی از آنها چندین سال و حتی چند دهه است که گریبانگیر مردم این شهر شدهاند. یکی از نمونههای این بیتوجهی، تعویض مکرر جدولهای کنار خیابانها در برخی از معابر شهر است. هر ساله، هزینهای هنگفت صرف تعویض این جداول میشود، درحالیکه مشخص نیست این کار چه ضرورتی دارد و چه فایدهای برای شهر به ارمغان میآورد.
در مقابل، بسیاری از خیابانهای ارومیه از نظر آسفالت در وضعیت اسفناکی به سر میبرند. خیابانی مانند رودکی نمونه بارز این بیتوجهی است. وضعیت نامناسب آسفالت این خیابان نهتنها رانندگی را برای اهالی دشوار کرده، بلکه باعث خرابی خودروها و تحمیل هزینههای اضافی به آنها شده است. این تناقض در اقدامات مسئولان، جای سؤال دارد. چرا درحالیکه بسیاری از معابر شهر به آسفالتریزی و ترمیم نیاز دارند، بودجهها صرف اقداماتی بیفایده مانند تعویض جدولها میشود؟ مردم ارومیه انتظار دارند مسئولان شهری با درایت و برنامهریزی صحیح، بهجای اتلاف منابع در اقدامات غیرضروری، به حل مشکلات ریشهدار و چندین ساله این شهر بپردازند. مشکلاتی که زندگی روزمره مردم را تحتالشعاع قرار داده و آسایش و رفاه آنها را به مخاطره انداخته است.
فقدان شهردار توانمند، زخم کهنه ارومیه
اما در سایه این مشکلات، موضوعی که بیش از هر چیز دیگر آزاردهنده است، فقدان یک شهردار توانمند و دلسوز برای این شهر است. ارومیه در طول تاریخ خود، شهرداران متعددی را به خود دیده، اما گویی هیچکدام از آنها نتوانستهاند به طور کامل به نیازها و مشکلات این شهر پاسخ دهند. همواره چالشهای بزرگی بر سر راه مدیریت این شهر وجود داشته که در سطح کشور نیز زبانزد خاص و عام است. شاید دلیل اصلی این مشکلات، فقدان مدیرانی قوی و دلسوز باشد که بتوانند با تدبیر و برنامهریزی صحیح، حقوحقوق این شهر را از دولت و حتی مردم به طور قانونی مطالبه کنند. در فقدان چنین مدیرانی، ارومیه همچنان درگیر مشکلات عدیدهای خواهد بود و چشماندازی روشن برای حل آنها در آینده نزدیک وجود نخواهد داشت. مردم ارومیه چه زمانی باید منتظر روزی باشند که مدیری دلسوز و توانمند سکان هدایت این شهر را به دست بگیرد و با تدبیر و برنامهریزی صحیح، مشکلات ریشهدار آن را حل کند؟ آیا این انتظار به درازا خواهد کشید و ارومیه همچنان در گرداب مشکلات غرق خواهد شد؟ مسئولان باید در این خصوص چارهای بیندیشند و با انتخاب مدیری شایسته و کارآمد، گامی در جهت رفع مشکلات این شهر بردارند.
در سایه مشکلات عدیدهای که گریبانگیر شهر ارومیه است، موضوعی دیگر نیز به نگرانیهای مردم این شهر دامن زده است. برخی از مسئولان این شهر، بهجای تلاش برای حل مشکلات و ارتقای سطح زندگی مردم، بیشتر به دنبال خودشیفتگی و جلب رضایت مسئولان بالادستی خود در تهران هستند. این موضوع، بارها و بارها از سوی مردم و حتی برخی از مسئولان محلی نیز مورد انتقاد قرار گرفته است.
شهردار ارومیه در مصاحبهای با اشاره به اقدامات نادرست اداره مالیات، اعلام کرد که این اداره جمعیت این شهر را بر اساس سرشماری سال ۱۳۹۵ محاسبه میکند. این اقدام باعث کاهش درآمد شهر از سرانه کلی کشور شده و مشکلات عدیدهای را برای شهرداری و در نهایت برای مردم به وجود آورده؛ اما متأسفانه، هیچکدام از مسئولان حاضر به پذیرش اشتباه خود و جبران خسارات وارده به شهر نیستند. موارد مشابه این بیتوجهی و خودشیفتگی در سایر حوزههای مدیریت شهری نیز به چشم میآید. از فراریدادن سرمایهگذاران و راکد ماندن طرحهای عمرانی گرفته تا بیتوجهی به نیازهای اولیه مردم، همهوهمه حکایت از وجود مشکلی بزرگ در مدیریت این شهر دارد. مردم ارومیه چه زمانی باید منتظر روزی باشند که مسئولانی دلسوز و پاسخگو سکان هدایت این شهر را به دست بگیرند؟ مسئولانی که بهجای خودشیفتگی و جلب رضایت مافوق، به فکر حل مشکلات مردم و ارتقای سطح زندگی آنها باشند.
ظاهراً منابع درآمدی شهر نیز به کمترین حد خود رسیده است و شهردار باید شهر را با کمترین درآمد و با بیشترین هزینهها اداره کند. با وجود این همه مشکل، باز هم هستند کسانی که به هر قیمتی شده میخواهند بر این صندلی تکیه بزنند و خود را بهعنوان شهردار ارومیه معرفی کنند. سؤالی که در اینجا مطرح میشود این است که چرا با وجود همه این مشکلات، همچنان تقاضا برای این صندلی وجود دارد؟ کسی که انتخاب میشود میداند که مهمان چندروزهای بیش نیست، اما باز هم این مسئولیت را میپذیرد!
استیضاح؛ فریب مردم یا امیدی برای تغییر؟
ساختمان شهرداری ارومیه، با قدمتی تاریخی، همچنان از نظر ظاهری همچنان جذابیت خود را حفظ کرده است. فضای داخلی آن نیز زیبایی خاص خود را دارد و تا به امروز پابرجا مانده؛ اما در پشت این نمای زیبا، داستانی از بینظمی و ناکارآمدی اداری جریان دارد. هر کسی که بر صندلی شهرداری مینشیند، مثلاینکه خودش را در جایگاهی والاتر از دیگران میبیند. در حین بازدیدها، تعدادی از معاونین و کارمندان او را همراهی میکنند و این تصور برای شهردار ایجاد میشود که او یک رئیسجمهور است! غافل از اینکه لرزانترین صندلی مسئولیت ایران را اشغال کرده است، صندلیای که در نهایت ممکن است آبرویی برای او باقی نگذارد.
چالشهای پیش روی شهردار جدید احتمالی ارومیه کم نیستند. او باید در ابتدا به جبران اشتباهات شهردار قبلی بپردازد و با کوهی از بدهی روبرو شود که تابهحال در عمر خود ندیده است. پروژههای نیمهکارهای که سالهاست به اتمام نرسیدهاند و همه انتظار دارند که در دوره او به سرانجام برسند، از دیگر مشکلات پیش روی او هستند. علاوه بر این، او باید به استخدامهای فامیل و نزدیکان خود نیز توجه کند و یک پای او نیز باید در دادگاه باشد تا به شکایتهای قبلی علیه شهرداری رسیدگی کند.
یکی از چالشهای بزرگ شهر ارومیه، انتخاب شهردارانی است که نهتنها توانایی اداره این شهر را ندارند، بلکه بار سنگینی از مشکلات و هزینههای گزاف را بر دوش مردم تحمیل میکنند. انتخاب شهردار در این شهر همواره با سروصدا و جنجالهای متعددی همراه بوده است. معمولاً شورای اسلامی شهر پس از بحثهای فراوان، فردی را بهعنوان شهردار انتخاب میکند که در نهایت مشخص میشود توانایی لازم برای اداره این شهر را ندارد. این انتخاب نادرست، نهتنها مشکلات شهر را حل نمیکند، بلکه سبب ایجاد هزینههای هنگفتی برای شهرداری و در نهایت برای مردم میشود. اما داستان به اینجا ختم نمیشود. همان شورایی که شهردار را انتخاب کرده، پس از مدتی با جدیت تمام به دنبال استیضاح وی برمیآید. گویا اعضای شورا به دنبال قهرمانبازی و نشاندادن خود بهعنوان منجی مردم هستند. اما این روند معیوب تا کی ادامه خواهد داشت؟ آیا هر شهرداری که بر صندلی لرزان ساختمان شهرداری ارومیه مینشیند، میتواند خواستههای ناچیز مردم این شهر را برآورده کند؟ یا اینکه آنها باید با چالشهای بزرگی که از شهرداران قبلی به ارث بردهاند دستوپنجه نرم کنند؟ چالشهایی که از ابتدا مشخص است که شهردار جدید توانایی حل آنها را ندارد و در نهایت، او نیز طعم تلخ استیضاح را خواهد چشید. مردم ارومیه چه زمانی باید منتظر روزی باشند که شاهد انتخاب یک شهردار شایسته و کارآمد باشند؟ شهرداری که بتواند با تدبیر و برنامهریزی صحیح، مشکلات ریشهدار این شهر را حل کند و بهجای وعدههای پوچ، به دنبال اقدامات ملموس و سازنده باشد. هنوز این امیدواری وجود دارد شاهد روزی باشیم که انتخاب شهردار در ارومیه بهجای یک بازی سیاسی، به انتخابی درست و منطقی تبدیل شود. انتخابی که منافع مردم این شهر را در اولویت قرار دهد و نه منافع شخصی و گروهی.
انتهای خبر/