به گزارش اروم نیوزبه نقل از تیار؛اغلب ما وقتی درخیابان، پارک، مغازه و هرجایی از این شهر درندشت با آدمی که ناتوانی جسمی دارد یا چهره اش از عارضه ای دگرگون شده، روبه رو می شویم، یا سرخود را به کلی برمیگردانیم و خودمان رامشغول نشان می دهیم یا گاهی اوقات مکث میکنیم و باتاسف سری تکان میدهیم و یا در دلمان شفای عاجلش را از خداوند طلب می کنیم و همه ی این ها با دلسوزی برای خانواده ای که چنین فرزند یا فرزندانی دارد، همراه است.
اما شاید کمتر برایمان پیش آمده باشد که با خانواده های این افراد ارتباط برقرار کنیم و پای صحبت شان بنشینیم . به همین دلیل همیشه فکر می کنیم این خانواده ها افرادی مطرود و مغموم و سرخورده هستند که البته چنین نیست.
در همایشی که به مناسبت تجلیل از مادران به مناسبت روز مادر ترتیب یافته بود با نام مادر سه معلول ذهنی آشنا شدم به دنبال آدرس و شماره ای از این مادر گشتم و برای دیدار او به آدرسی که داده بود رفتم راهی روستای بابارود واقع در جاده سنتو شدم.
گلاب داوتی مادری با چهره آرام که صورتش نشان از رنجهایی دارد که در طول این سالها کشیده به تنهایی و با دست خالی، اما با دلی آکنده از عشق و امید فرزندان معلول خود را سرپرستی و نگهداری میکند، اما در این راه با مشکلات فراوانی دست و پنجه نرم میکند، مشکلاتی که شاید ما حتی نتوانیم یک مورد از آنها را تحمل کنیم،سه فرزند دخترش معلول ذهنی هستند یکی حدوداً ۲۳ ساله ،یکی ۱۹ ساله و دیگری تقریبا ۱۱ ساله ، او دلیل معلولیت فرزندانش را وراثتی عنوان می کند و می گوید بخاطر اینکه با همسرش فامیل است بچه هایش دچار معلولیت شده اند .
درظاهر زنی توانا ولی درواقع تحت فشارهای زندگی که بر او وارد شده بود بیمار شده بود دیگر طاقت نداشت،لب به سخن گشود و از رنجهایی که در طول این سالها کشیده بود گفت:گفت دیگر نمی توانم کار کنم مریض هستم یکی از دخترانم که معلولیتش بیشتر است اهل خانه و من را اذیت می کند خانه را ترک می کند نگهداریش بسیار سخت شده است.
او در پاسخ به این سوال که آیا تا کنون به بهزیستی یا کمیته امداد امام خمینی ره جهت کمک مراجعه کرده یا نه گفت:به کمیته امداد مراجعه نکرده ام اما به سازمان بهزیستی مراجعه کرده ام آنها هم به دو دختر معلولم ماهیانه ۴۰ هزار تومان می دهند و به دختر سوم به خاطر اینکه می گویند سنش کوچک است کمک هزینه نمی دهند علاوه بر اینها حدود دو ماه است که نتوانسته ام دخترانم را به پزشک ببرم دختر کوچکم هم نیاز به عمل دارد اما از آنجا که هزینه عمل را نداریم نتوانسته ایم او را به دکترببریم.
در مورد وضعیت زندگی این خانواده هم تصاویر گویای مطلب است بنا به گفته این مادر حمام ندارند آبگرمکن آتش گرفته و غیرقابل استفاده است و مبلغ نه میلیون تومان به بانک بدهکارند و در حال حاضر سه قسط عقب افتاده دارند و از سوی بهزیستی هم بخاطر اینکه مبلغ شش میلیون نقد گرفته اند از امتیاز مسکن مهر محروم شده اند.
همسر خانم داوتی نیز می گوید که مخارج زندگی و هزینه درمان فرزندانم را نمی توانم تأمین کنم کار ندارم بارها از مسئولین درخواست کار کرده ام اما توجهی نکردند اگر کارگری باشد انجام می دهم و بخاطر عمل قلبی که انجام داده ام نمی توانم کارهای سنگین انجام دهم و بخاطر هزینه عمل هم در حال حاضر بدهکار هستم .
چه دل مشغولی و نگرانیهایی دارید؟
بیشتر نگران آینده فرزندانم هستم که بعد از من چه شرایطی خواهند داشت هیچ وقت گله و شکایتی نکردم.
برای نگهداری بچه ها از کسی کمک می گرفتید؟
نه همیشه خودم نگهدار آنها بودم ولی در حال حاضر به علت بیماری رسیدگی ام به آنها کم شده است.
برای فرستادن آن ها به مدرسه مشکلی نداشتید؟
بله مشکل داشتم متأسفانه هیچ کدامشان نتوانستند درس بخوانند .
و حرف آخر…؟
نوع تفکر آدم به زندگی و چشم انداز آینده مهم است ما نباید نگران قضاوت دیگران درباره ی فرزندانمان باشیم ما باید خودمان، خودمان را باور داشته باشیم ولی هم من و هم پدرشان نگران آینده بچه ها هستیم و چشم انتظار کمک مسئولین هستیم.
(( این پایگاه خبری از افراد خیری که خواهان کمک به این خانواده هستند دعوت می کند تا از طریق قسمت نطرات درخواست خود را اعلام کنند تا اقدام شود.))