به گزارش اروم نیوز، ارومیه شهری است که شعرا و ادبای بسیاری به خود دیده و امروز نیز اینچنین است. از گذشته های دور این شهر مهد ادب، فرهنگ و شعر بوده است به ویژه شعر هجایی که مخصوص آذربایجان و ارومیه نیز یکی از مراکز مهم این نوع ادبیات است.
وقتی به تاریخچه ادبی شهرمان نگاه می کنیم افرادی همچون دوللومصطفی، بالوولو مسکین، بالوولو حمزه، طرزی افشار، عندلیب افشار، مخفی افشار،مریم جهانگیری، میرجلال صابر و … را می توان دید که هرکدام برگ زرینی از تاریخ پرافتخار این دیار هستند و هرکدام اقیانوسی برای خود بوده اند که ضرورت تحقیق و بررسی را دوچندان می کند و لازم است پژوهشگران و محققان مرتبط با موضوع در این باره وسواس و دقت بیشتری به خرج دهند.
اما شعرا و ادبای ارومیه تنها به گذشته مربوط نمی شود بلکه خط و سیر ادبی شهرمان از گذشته تا کنون با قدرت و صلابت ادامه یافته و امروز نمایندگان بسیار لایقی را به خود می بیند که هرکدام در تخصص خودشان برای خود استادی شده و حرفهای زیادی برای گفتن دارند.
متأسفانه یکی از معضلات شهر ارومیه در بحث هنر و ادب، ارج ننهادن به داشته های خود و حتی کوچک شماردن خود و هنرمندان خود در مقابل دیگر شهرها بوده است به نحوی که بسیاری از اهالی ارومیه شاعرانی را در هزاران کیلومتر آن طرفتر می شناسند اما از شاعران شهر و دیار خود غافل بوده اند و این بزرگترین عیب و ایراد و نقصان برای یک شهر می تواند باشد که از سرمایه های ادبی و هنری خود مغفول مانده است.
در امروزی فضای ادبی شهر ارومیه، شعرای استاد و بزرگی در حال آفرینش ادبی و هنری هستند و هرکدام دیوانی نگاشته اند که گاهی چاپ شده و گاه چاپ نشده است.
یکی از شعرای پیشکسوت شهر ارومیه، استاد رامین خدایی است. رامین خدایی در سال ۱۳۲۵ در شهر ارومیه متولد شده و کارمند بازنشسته صداوسیماست. وی در شهرهای مختلفی همچون ارومیه، تبریز، سنندج و کرمانشاه در مراکز صداوسیمای آن شهرها مشغول خدمت بوده و پس از عمری تلاش و کوشش بازنشسته شده و امروزه در منزل خود و تنهایی خویش به شعر روی آورده و تنهایی دل خویش را با وزن و قافیه پیوند می زند تا باشد ماندگار شود و مطمئن است که روزی خواهد آمد که قدر وی و اشعارش به طور مناسب دانسته شده و اشعارش بر دلها خواهد نشست چون آنچه که از دل آید بر دل نشیند.
عید نوروز بهانه مناسبی بود که هم به دیدار شاعر پیشکسوت شهرمان برویم و هم مجالی برای صحبت و گفت و گو با وی پیدا کنیم.
مشهورترین شعر استاد خدایی، مجموعه زنبیل داغی است. زنبیل داغی منظومه ای است که بر سبک و سیاق حیدربابای شهریار سروده شده و حاوی مطالب و نکات بسیار جالب توجهی از تاریخ و آداب و رسوم ارومیه است که شاعر با زنبیل داغی آنها را درد دل کرده و ماندگار نموده است.
از شاعر پیشکسوت شهرمان دلیل سرودن این منظومه را می پرسیم و اینچنین جواب می دهد که روزی برای دیدار با استاد شهریار به تبریز رفته بودم و در مجلسی وی را دیدم و بعد از گفت و گویی اجازه خواستم که حیدربابای معروف را به فارسی برگردانم اما استاد مخالفت کرد و گفت که اگر معنای کلمه “قیرجانماق” در شعرم را بتوانی با همان مفهوم و معنا به فارسی برگردانی مختاری و می توانی ترجمه کنی و اگر نتوانتی پیشنهاد دیگری دارم!
بعد استاد شهریار ادامه داد که پیشنهاد من به تو این است که مجموعه جدیدی مانند حیدربابا و در ارومیه بیافرینی و برای شهر خودتان باشد من هم چنین کردم.
خدایی وقتی از شهریار صحبت می کرد با نوعی غرور توأم با حسرت حرف می زد و گویی دلش تنگ شهریار پرآوازه آذربایجان، ایران زمین و جهان شده است و احساس شاعرانه اش مانند کودک خردسالی برای استادش بی تابی می کند.
خدایی از استاد شهریار می گوید و ادامه می دهد که بعد از آن دیدار چندین بار به دیدارش رفتم و حتی یکبار خود آن مرحوم به ارومیه آمد و بنده نیز پس از اتمام منظومه زنبیل داغی به محضر وی رفته و شعرم را برایش سرودم که بسیار مورد پسند استاد قرار گرفت به نحوی که با چشمانی اشک آلود به آن گوش می داد و این منظومه مورد تمجید شهریار بزرگ قرار گرفت.
از استاد درباره چگونگی گرایش به شعر و شاعری می پرسیم و می گوید: ” در پایان دوران سیکل اول مدرسه بود که با شعر علاقه پیدا کردم و زمینه ساز آن نیز انشایی با موضوع در برابر خدا بود که معلممان به ما گفته بود. بعد از آن و با پا گذاشتن به سنین جوانی به انجمن های ادبی ارومیه رفتم و توانستم اشعار خود را عرضه کنم و در دوران پیش از انقلاب اسلامی مجموعه شعر قطره و رمان از محبت خارها گل می شود را به چاپ رسانیدم و حداقل ۶۰ سال است که در فضای هنری و ادبی قرار گرفته ام”.
از وی درباره دیگر آثار و اشعار نگاشته شده اش می پرسیم و می پرسیم که آیا قصد دارد آنها را نیز به چاپ برساند و خدایی با حسرتی در دل جواب می دهد: ” رمان صدای سخن عشق را در سال ۷۹ برای گرفتن مجوز به ارشاد ارائه دادیم اما بعد از چندین و چندبار اصلاحیه خوردن به متن آن دیگر منصرف شدم از چاپش و حتی این موضوع موجب دلسردی من از فضای هنری و ادبی شهر ارومیه شد و باعث گردید تا از انجمن های ادبی شهر نیز کنار بکشم اما هرگز شعر را کنار نمی گذارم”.
از شاعر پیشکسوت شهرمان درباره قالب های شعری اش و همچنین موضوعات و درونمایه آنها می پرسیم و می گوید: ” در هر زمینه ای و به دو زبان فارسی و ترکی شعر سروده ام. اشعارم حاوی نکات اخلاقی و اجتماعی است و در برخی از آنها از فولکلور غنی آذربایجان نیز بهره برده ام. درباره مفاهیم نیزبا مفاهیم عرفانی در شعر راحت ترم و علاقه زیادی به عرفان دارم و اعتقاد دارم و لمس کرده ام که اگر با دیده بصیرت بنگریم پرده ها کنار می رود”.
انقلاب اسلامی یکی از زمینه های رشد و گسترش هنر در جامعه ایرانی بود و پس از این انقلاب هنر تعالی یافت و هنرمتعالی را شاهد هستیم و شاهد بسط روزافزون انواع هنر در قالب های جدید می باشیم. از خدایی در خصوص فضای شعر بعد از انقلاب نسبت به پیش از آن می پرسیم که تأکید می کند: ” بعد از انقلاب اسلامی معیارها عوض شد و میدان دید وسیع تر گشت. اما از هنرمندان گلایه ای دارم که باید حرمت ها در بین خودشان و نسبت به اساتید و پیشکسوتان باید حفظ شود. همچنین گلایه ای نیز از سازمانها و نهادهای فرهنگی دارم که هنر ارومیه را آنچنان که شایسته اش است همانند دیگر شهرهای کشور تحویل نگرفته و ارج ننهاده اند و آنها در این خصوص مسئولند و ای کاش افرادی پیدا شوند وارزش وارج نهند بر هنر و هنرمند”.
از شاعر پیشکسوت شهرمان می خواهیم که تعدادی از شاعران استاد شهرمان را به انتخاب خود برایمان نام ببرد و جواب می دهد:” مظفر خداوندگار، بهرام اسدی، حمید واحدی، محمد فردین و محمدیان از جمله شعرایی هستند که هرکدام در تخصص خود استادی محسوب می شوند. اما فارغ از اینها من به نوبه خود علی آقا واحد از غزلسرایان مشهور آذربایجان را برای خودم الگو قرار داده ام و محمد فردین و کریم گل اندام نیز از جمله شعرایی بودند که برای نخستین بار در هنگامه ورود به فضای ادبی شهر با آنها آشنا شدم”.
قسمت پایانی دیدارمان با رامین خدایی از اساتید شعر ارومیه، بازخوانی قسمتهایی از منظومه زنبیل داغی بود که در ذیل آورده می شود:
زنبیل داغی
زنبیل داغی اویان بیر باخ گلمیشم
اورک دولو سنه قوناق گلمیشم
خسته یورغون یاتار اویاق گلمیشم
اجازه وئر اگلشیم صحبتله شک
کئچمیشلری یادا سالیب دردلشک
زنبیل داغی زور ال سنه ده چاتدی
سویو داشا تورپاغی سویا قاتدی
قول قانادین سینیب دریادا باتدی
راضی اولما بوندان آرتیق سولماغا
گئت گل اوچون پوزولوب یول اولماغا
سولموش گولم دونیا الی در منی!
گوندن گؤتور کؤلگه لره سر منی
قارداش اولسون عرب، عجم، ارمنی
دونیا وارکن هر یئرده باریش اولسون
انسانلارین کؤنلو گؤزو خوش اولسون
آشیق درویش گؤزل هجران چالاردی
آشیق دهقان درسین اوندان آلاردی
پور آذرده سؤز یازیب بوخچالاردی
آللاه نه دن ساز دیللری لال اولدو؟
انسان بئله سویوق قان بئحال اولدو
زنبیل داغی آرزوم کؤنلومده قالدی
ایستکلیمی فلک الیمدن آلدی
یالقیز قویوب منی دردلره سالدی
پروانه تک داغلاردایام در به در
اونسوز گؤزوم آغلار اوره گیم اسر
زنبیل داغی گوللر هامی سولوبدور
کتابچی لار ابزار ساتان اولوبدور
مرد اور کلر بوتون درده دولوبدور
دای آللاها قالیب بیزیم حالیمیز
رحم ائتمه لی اسفلی احوالیمیز
گزارش: احمد اسدی
عکاس: سعید نوری
انتهای پیام/