به گزارش اروم نیوز به نقل از آذرنــگاه، دو کبوتر خسته و خونین بال بعد از سالها دوری از وطن بالاخره در تپههای پارک جنگلی داغلارباغی فیرورق آرام گرفتند و روز گذشته چهلم این شهدای گمنام بود، ولی گویا قرار است این دو شهید والامقام نیز همانند دو شهید گمنام دلسپاری شده در تپههای امیربیگ خوی به دست فراموشی سپرده شوند چراکه کسی از مسئولان و غیرمسئولان، آجری روی آجر این محل معنوی که حالا متبرک به حضور مسیحائی دو عاشق گمنام شده، نگذاشته و نمیگذارد! گو اینکه گمنامی و مهجوری شهدای گمنام در شهرستان خوی باید حتی در مقبره ایشان هم نمود پیدا میکرد.
زمانیکه زمینهای تفتیده بیابانهای جنوب و دره های عمیق غرب ایران در گیر و دار خلق کم نظیرترین حماسه های دلاورمردان عاشق دین و میهن اسلامی، پیکر پاک این عزیزان را در خود پنهان می کرد شاید به فکر کمتر انسانی می رسید که خداوند دانا در این کار، حکمت بزرگی را قرار داده است، حکمتی که نیاز به گذشت زمان داشت تا اسرار نهفته آن با گذشت دو سه دهه از شروع و پایان یکی از حساس ترین و کم نظیرترین برهه تاریخ پر فرود و فراز این سرزمین کهن برای مردم مومن و دلاور آن و نیز سایر انسانهای ساکن در نقاط دور و نزدیک کره زمین آشکار گردد.
چه سری داشت که پیکر جمع کثیری از شهیدان گرانقدر در عملیاتهای مختلف دوران دفاع مقدس و در جریان دفاع از دین مبین اسلام و تمامیت ارضی کشورمان مفقود و حتی پلاکهای شناسایی این عزیزان نیز گم شوند و چشمان گریان مادران و خواهرانشان را در طول سالیان دراز در انتظار بازگشت دلبندانشان بگذارد؟
اکنون که سالها از پیروزی غرور آفرین ملت قهرمان و انقلابی ایران و سپاهیان اسلام در جنگی نابرابر که به سرکردگی نظام سلطه، زیاده خواه و ستمکار و با حمله مستقیم و همه جانبه نظامی ایادی آنان بر کشورمان تحمیل گردید می گذرد به درستی پاسخ این سوال را که چه حکمتی در مفقود شدن پیکر شهدای عزیزمان وجود داشت، می یابیم.
آری تقدیر این بوده است که این شهدا به محض نوشیدن شربت شیرین شهادت جسم مطهرشان به شکل گمنام بماند و با پایان دوران دفاع مقدس برای حداقل چندین دهه هر از گاهی پیکر گرانقدر تعدادی از این عزیزان در مناطق عملیاتی بیابانها و هورهای تفتیده جنوب و یا در دره ها و کوهستانهای سخت گذر غرب کشورمان براثر جستجوهای انجام شده کشف شوند و با انجام مراسم باشکوه تشییع و به خاکسپاری، عطر معنویشان در فضای شهرها و روستاهای مختلف کشورمان بپیچد.
هرچند خاطره ها و نام ارزشمند دوران دفاع مقدس هرگز از یادها فراموش نخواهد شد و چون برگ زرینی در تاریخ کشورمان و در تاریخ جهان ماندگار خواهد ماند ولی باتوجه به گذشت زمان و عوض شدن نسل ها، خداوند متعال چنین مصلحت دانسته که نسل فعلی نیز از فیوضات معنوی شهدای گرانقدر بی بهره نمانند.
امکان زیارت جسم مطهرشان، شرکت در مراسم تشییع و خاکسپاری برای نوجوانان و جوانان این دیار که یا در دوران دفاع مقدس به دنیا نیامده بودند و یا کودکی بیش نبوده اند فراهم شود و آنان نیز در این دور و زمانه که امواج مسموم فرهنگ منحط غرب جوامع را از هر سوی زیر شدیدترین حمله های تبلیغاتی قرار داده است از حال و هوای معنوی انس با شهدا برخوردار شوند.
و اما چه خوب گفت آن رهگذر پارک داغلارباغی که نگاهت را کمی آنطرفتر که ببری خواهی دید که چه اعتبارها و پولهایی برای ایجاد مکانهای مجلل، تفریحگاهها و آلاچیق ها و صرفاً برای خوشگذرانی برخی ها هزینه می شود اما گویا این دو شهید باید همچنان در غربت بسر ببرند و این مکان تنها جایی باشد برای پابرهنگان و شیفتگان ولایتی همچون من و تو، تا خلوت خود را در کنار عاشقان بی ریای کوی عشق سپری کنیم و …
آری،۳۷ ماه پیش بود که قبل از اینکه این دو کبوتر خونین بال را در ارتفاعات داغلارباغی فیرورق دلسپاری کنیم دو شهید گمنام، وارد شهر شهید پرور خوی شدند. شور و اشتیاق مردم در آن زمان به گونهای بود که مردم این یادگاران هشت سال دفاع مقدس را از حسینیه شیخ نوائی تا تپه شهدای کنونی مشایعت و هزار پیر و جوان خویی، جسم مطهرشان را تشییع کردند. بعد از دفن پیکر مطهر شهدا، مسئولان وعده احداث یادمان شهداء را به مردم دادند و مقرر شد تا یادمانی بسیار زیبا در این محل ایجاد شود.
بیش از سه سال از این وعده مسئولان گذشت، اما یادمان شهدای گمنام درست نشد!
انگار قرار است شهدای گمنام خوی همچنان گمنام بمانند!
تپه شهدای گمنام خوی بعد از گذشت ۳۷ ماه، هنوز هم در سایه بیمهری و بیتوجهی مسئولان در گمنامی بسر می برد و هنوز یادمانی برای دو کبوتر خونین حرم عشق، احداث نشده است، در حالیکه نشریات، جراید و سایتها خبر از تصویب اعتبار ۲ میلیارد تومانی شورای شهر خوی برای اجرای طرح آرامگاه شمس و اعتبارات ۳۰۰ میلیونی برای ساماندهی مزار پوریای ولی و … می دهند!
یادمان شهدای گمنام خوی امروزه پناهگاه مادران و پدران شهیدی است که هنوز از فرزند خود خبری ندارند، آیا رواست که این پدران و مادران شهداء با سختترین وضع موجود خود را به تپه شهداء برسانند؟ یادمان شهدای گمنام که میتواند به عنوان یک فضای معنوی و فرهنگی در خوی مطرح شود، چرا بعد از گذشت بیش از سه سال همچنان مورد غفلت قرار گرفته و کسی به فکر آنها نیست؟ انگار شهدا باید همچنان گمنام بمانند و کسی به فکر آنها نباشد. آیا هنوز مقدار تحمل و ناراحتی و خون دل خوردن متدینین خوی از بیتوجهی به حرم شهدای گمنام، کافی نبوده و به اندازه ای که مدنظر مسئولین میباشد نرسیده است؟
مگر غیر از این است که مسئولین وامدار خون شهداء هستند و باید در جهت احیای یاد شهدا و فلسفه شهادت تصمیم درست و بجا بگیرند.
وظیفه مسئولین در قبال شهداء و ایثارگران از دیدگاه مقام معظم رهبری:
درست است که خدای متعال، شهدا را در همین دنیا هم زنده نگه میدارد و شهید به طور قهری در تاریخ و یاد مردم ماندگار است، اما ابزار طبیعی که خدای متعال برای این کار، مثل همه کارها قرار داده است، همین چیزی است که در اختیار و اراده ماست. ما هستیم که با تصمیم درست و بجا، میتوانیم یاد شهدای و خاطره و فلسفهی شهادت را احیا کنیم و زنده نگهداریم چرا که اثر کار فرهنگی، صد درصد است و هیچ کار فرهنگی درست، بدون اثر نیست. راز کار فرهنگی را تبلیغات های جهانی میدانند. اگر این همه پول خرج میکنند و رادیو و خبرگزاری راه میاندازند، به این دلیل است که آثار و نتایج کار فرهنگی را میدانند. تأثیر سرمایهگذاریی مثل کار فرهنگی قطعی و نتیجهاش صددرصد نیست. اگر کار فرهنگی کم تأثیر باشد، بدانیم که ارکانش ناقص است و به میزان لازم انجام نگرفته است. باید عیب آن را یافت و اصلاح کرد.
همه مردم باید قدر این عزیزان را بدانند و دستگاههای دولتی و مردم معمولی باید آگاه باشند که شهید و خانوادهاش و جانباز و خانوادهاش و اسیر و خانوادهاش، جزو برجستهترین انسانها و شریف ترین و عزیزترین آنها هستند و باید همانگونه هم با آنها معامله شود. البته معامله خدا و آنچه خدا با شما خواهد کرد، از همه بالاتر و باارزشتر و ماندگارتر است.
و اکنون درد دلی با مسئولین شهر و هیئت امنای تپه شهدای گمنام :
ما در شرف چهاربانده کردن مرز رازی هستیم، ما می خواهیم شمس را جهانی کنیم، ما فلان کارخانه های اقتصادی را داریم، ما تمام خیابانهایمان به تازگی آسفالت شده است، ما چندین پارک و مکان تفریحی بزرگ چون پارک ملت و پارک بانوان و تقاطع جهاد داریم، ما چندین اداره کل و فرمانداری ویژه در شهرمان مستقر است، ما چندین پاساژ و مراکز خرید بزرگ داریم، ما چندین شعبه از انواع بانکها داریم، ما در مسابقات ورزشی فلان مقام را در سطح استان یا کشور داریم و خیلی چیزهای دیگر که از حوصله این مطالب خارج است.
اما من افتخارات شهرم را چنین برمی شمرم:
شهدا، برگزاری یادوارهها، رزمندگان دفاع مقدس، اجرای برنامههای بزرگ فرهنگی، مراسمات بزرگ ایام عاشورا و تاسوعا، علما بزرگان و مجتهدین، تپه شهدای گمنام، گلزار شهدای خوی و …
اما غرض از این مقایسه و بازشماری افتخارات شهر دارالمؤمنین خوی هر چند کوتاه و بسیار اندک است که روی سخن را با مسئولین شهرستان داشته باشیم که بدانند چگونه شده که پشت آن میزهای بزرگ نشستهاند؟ به چه نحوی کشور ما به این آرامش و امنیت دست یافته است؟ از کجا شما، مسئول فلان اداره شدهاید؟ آیا تا امروز شما مسئول محترم، وصیتنامههای شهدا را مطالعه کردهاید؟ آیا تا امروز از خانواده شهیدی در مورد مشکلاتش چیزی پرسیدهاید؟ آیا تا امروز پای حرف آنها نشستهاید؟ آیا تاکنون به این فکر کردهاید که خانواده شهداء چه توقعاتی می توانند از ما داشته باشد و آیا به آنها رسیدگی می کنید؟ آیا کمی تأمل کردهاید که وظیفه شما مسئولین در قبال خون شهداء چیست؟ آیا بعد از بزرگداشت مقام شهید دریادار فراهانی، از ان روز تا بدین لحظه گذرتان به گلزار قدیمی شهداء خوی افتاده است؟ و صدها سوال و پرسش دیگر.
تاکنون به این فکر افتادهاید که در این شهر چند پدر و مادر شهید می تواند باشد که خون فرزندش را از شما طلب کند؟ فکر کردهاید که چگونه میتوان بزرگی شهدا را ارج نهاد؟ چگونه میتوان همانگونه که شهداء دین خود را به انقلاب ادا کردند و شما مسئول شدید، شما هم دین خود را به شهداء ادا نمایید؟ راست حسینی، بغیر از شرکت در مراسمات شهرستانی که آنهم سالی یکی دو بار بیش نیست، برای گردش هم که شده به این مکان معنوی سری زده اید؟ بینی و بین الله خودتان قضاوت کنید طی سه سال گذشته چه امکاناتی برای زائرین و خانواده شهدائی که برای برپائی مراسمات دعای ندبه، توسل و زیارت عاشورا به این مکان معنوی می آیند، ایجاد کرده اید؟
حقیر نه به عنوان کسی که در آیند و روند آنجا رد و اثری داشته باشد بلکه عنوان کسی که هر از گاهی خلوتهایش را به آنجا برده، شاهد است که جمعی جوانانه، با چه خون دلی کانکسی از انبار سپـاه را برده اند تا آن بالا و به چه مصیبتی تابلوی زیارتنامه در آنجا عَلم کردند و با چنگ و دندان ایستادند پای تدوام جلسات زیارت عاشورائی که هر جمعه ساعتی مانده به غروب در جوار آن دو اهورای عاشورائی برگزار میشود.
الغرض، همان جوانها بی آنکه به اسم و رسم کسی از زعمای قوم منتسب باشند و از سایه سار اسم و رسم نهاد مسئول یا غیر مسئولی بهره داشته باشند، از چند روز مانده به عید امسال جمع شدهاند دور هم تا با دست خالی محیط اطراف مقبره را بیارایند و فضای متبرک تپه شهدای گمنام خوی را جلوهی بهتر دهند.
آیا به نظر شما احداث یادمان های گرامیداشت برای زنده نگه داشتن یاد و خاطره آنها جهت انتقال فرهنگ شهادت به نسل های آینده، نمیتواند بخشی از ادای دین به شهداء باشد؟
ترسم از این است که شهدای گمنام ارتفاعات داغلارباغی فیرورق نیز به سرنوشت شهدای گمنام خوی دچار شوند.!!!
(( وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلُوا فی سَبیلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ ))
کلیپ شهدای گمنام خوی
مراسم استقبال مردم خوی از دو شهید گمنام
مراسم استقبال مردم فیرورق از دو شهید گمنام
کبوتران گمنام در شهر شهید پرور فیرورق آرام گرفتند