به گزارش اروم نیوز به نقل از نسل برهان، در واقع ولی فقیه به عنوان سکان دار جامعه دینی، ضامن حیات و تداوم ارزش های اصیل انقلاب بوده و با هوشمندی و ظرافت خاصی این انقلاب را به این مرحله از حیات خود رسانده است.
البته تمایز جمهوری اسلامی مبتنی بر ولایت با نظام های دموکراتیک دیگر در همین مساله نهفته و همین تذکرات و راهنمودها است که موجب شده بر خلاف آمد و شد افراد متفاوت از جناحهای سیاسی متفاوت در منسب ریاست جمهوری، تغییری در مسیر کلان انقلاب اسلامی که رسیدن به جامعه ای است همتراز با جامعه ی مهدوی، ایجاد نکرده است.
یکی از قوایی که همواره مورد رهنمودهای مقام معظم رهبری قرار می گیرد، قوه مجریه به عنوان دومین قدرت بلند پایه ی کشوری بعد از رهبری بوده است.
تذکرات مقام معظم رهبری به دولت ها در طول مدت چهارسال یا هشت سال ادامه دارد، اما نکات ذکر شده توسط ایشان در طول اولین سال دولت از اهمیت ویژه ای برخوردار است در بازخوانی سخنان معظم له نکات قابل تأملی استخراج میشود.
نکاتی که برخی از آنها معطوف به هشدارها و تذکرهای رهبر معظم انقلاب با توجه به شناخت ایشان از منتخب مردم است و یا اینکه با نگاه به مقتضیات کشور و همچنین دغدغهای ایشان در دوره جدید ریاست جمهوری مسائلی طرح می شود که قابل تامل است.
انتخابات ۹۲ با وجود همه ی جو سازی های رسانه های رغیب باشکوه تر از قبل برگزار شد و جناب اقای شیخ حسن روحانی به عنوان نماینده ی مردم به منسب ریاست جمهوری نشست.
مشی مقام معظم رهبری در مواجهه با همه دولت ها فارغ از جناح بندی های سیاسی، همواره حمایتی بوده وبا تاکید بر لزوم همکاری و اتحاد تمامی گروههای سیاسی، احزاب و مسولان،بر آنچه امام بزرگوار وصیت کردند، پایبند بوده و همه را به وحدت کلمه جهت پیشبرد انقلاب اسلامی دعوت می کنند. اما این امر هیچ گاه باعث نشدهاست که ایشان خود را از تذکر دادن به مسولان و مطالبهگری از طرف مردم بازدارند.
لذا در این مجال بنا داریم، مرور کوتاهی به برخی از مطالبات و تذکرهایی که مقام معظم رهبری از زمان تنفیذ دولت یازدهم تا کنون، خطاب به هیئت دولت داشتهاند، بپردازیم.
در این گزارش، به سراغ مهم ترین تاکیدات ایشان در این بازه ی زمانی ۷ ماهه می رویم و بعد از آوردن بیشترین مفهوم تاکید شده، به بررسی زمینه ی طرح آن در بازه های متفاوت زمانی ناظر بر اقدامان دولت می پردازیم.
از مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری تاکنون، جمعا می توان از ۱۴ دیدار دولتی و فرادولتی و مردمی یاد کرد که بی شک محوری ترین مساله در همه دیدار ها را می توان ذیل چند عنوان کلی دسته بندی کرد .
- اولویت های دولت در حوزه سیاست خارجی:
- ارتقا بهروه وری سیاسی جنبش عدم تعهد
- دیپلماسی عمومی
- مساله فلسطین
- تهاجم علیه نظام سلطه در مسائل جهانی
- تقویت همکاری دوجانبه منطقه ای و بین المللی
- حمایت از ملت های بپاخواسته
- تقویت وحدت اسلامی
- دفاع از حقوق هسته ای ملت ایران
- اولویت های دولت در حوزه اقتصادی:
- تقویت اقتصاد دانش بنیان
- کنترل تورم
- اجرای مراحل بعدی طرح تحول اقتصادی
- کاهش وابستگی به نفت
- تقویت خودکفایی و استقلال اقتصادی
- تقویت تولید داخلی
- مبارزه با مفاسد اقتصادی
- اجرای سیاستهای اصل ۴۴
- اولویت های دولت درحوزه فرهنگی:
- اجرا نققشه جامع علمی کشور
- تشکیل نظام ملی نواوری کشور
- حمایت از شرکت های دانش بنیان و تجاری سازی دانش
- ایجاد پژوهشگاه دانشگاهی
- برنامه ریزی در جهت تحول و ارتقای علوم انسانی
- اجرای سند تحول آموزش و پرورش
اما اگر بخواهیم با مواجهه ای کمّی در خصوص بیشترین تاکیدات رهبری سخن بگوییم، بیشترین تکرارها و تاکیدات در این دیدارها را می توان اینگونه دسته بندی کرد .
پر تکرار ترین عنوان |
تعداد تکرار |
۱- استفاده از ظرفیت داخلی و حفظ منافع ملی |
۲۵ مرتبه |
۲- عدم اعتماد به نظام سلطه و مقابله با آنها |
۴۵ مرتبه |
۳- توجه به آرمان های انقلاب و ایجاد تمدن نوین اسلامی |
۲۵ مرتبه |
۴- مرجعیت زدایی از غرب و توجه به فرهنگ |
۱۶ مرتبه |
۵- اولویت دار بودن مساله اقتصادی و مبارزه با فساد اقتصادی |
۱۲ مرتبه |
۶- توجه به پیشرفت علمی کشور |
۲۵ مرتبه |
۷- نرمش قهرمانانه و برخورد حکمت آمیز با مسائل گوناگون |
۲۰مرتبه |
۸- توجه مقامات رسمی به موضع گیری های خود |
۵ مرتبه |
– پرتکرار ترین مفهوم مربوط به عبارت کلیدی “عدم اعتماد به نظام سلطه و مقابله با آنها” بوده است که حدود ۴۵ بار در این ۱۴ دیدار بر آن تاکید شده است.
چرا “عدم اعتماد به نظام سلطه ” ؟
تاکیدات رهبری بر این امر گواه مساله ای است که باید به دنبال تبیین و تحلیل آن بود. برای توضیح این چرایی باید مروری داشته باشیم بر مشی دولت یازدهم در خصوص سیاست خارجی و سیاست داخلی .و همه مسائل را مانند پازلی در یک صفحه ترسیم کرده تا بتوانیم ارتباط تاکیدات ایشان را به درستی فهم کنیم.
لازم به ذکر است که رهبر معظم انقلاب در مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری شیخ حسن روحانی به طور جد بعد از ترسیم خطوط اصیل انقلاب دو کار را از اولویت های دولت بر شمردند:
- علم
- حل تنش های اقتصادی
و در خصوص حل بحرانهای اقتصادی به طور ویژه تأکید کردند که: ” تکیه به ظرفیّت درونزاى کشور باشد؛ نگاهمان به بیرون نباشد، یعنی امیدمان را به بیرون از ظرفیّت داخلى کشور ندوزیم.
در مناسبات بینالمللى سهم هر کشورى به قدر قدرت درونى او است؛ هر مقدارى که واقعاً در درون اقتدار داشته باشد، سهمش از مجموعهى مناسبات بینالمللى به همان نسبت بالاتر است؛ این را باید ما تأمین بکنیم” (۶/۶/۹۲)
این تاکید رهبری در حالی است که بسیاری از تحلیلگران سیاسی راه حل عبور از بحرانهای اقتصادی را در سطح دیپلماتیک جستجو می کنند و علت اصلی آن را تحریم های حاصله از مذاکرات بی نتیجه ی هسته ای می دانند.
البته حلقه های اصلی مشاوره ای دولت و خود رئیس جمهور محترم نیز طبق آنچه در مناظرات قبل از انتخابات مطرح می کردند به این نظر نزدیکی بیشتری داشته و به قول خود ایشان تنها راه رسیدن به ثبات و امنیت، به رسمیت شناختن “کدخدا” در جهان است.
با گذشت یک ماه از تحویل مسئولیت به دولت یازدهم رفته رفته مساله ی مذاکرات هسته ای و رابطه با شیطان بزرگ ذیل پرونده هسته ای ایران به تیتر اول خبرهای دولتی و غیر دولتی تبدیل می شود.
در همین کشاکش است که مقام معظم رهبری در دیداری دوباره بر این امر تاکید می کنند که:
- “پیشرفت آنوقتى است که “درونزا” و متّکى به استعداد درونى یک ملّت باشد. وزن و اعتبار کشورها و دولتها و ملّتها هم وابستهى به همین درونزایى است.” (17/07/1392)
ایشان در تاریخ ۱۴/۶/۹۲ در دیدار با مجلس خبرگان، برای اولین بار بحث نرمش قهرمانانه را مطرح می کنند با این عنوان که : ” در این سالها جبههبندىهاى منطقهاى و جهانى هم آشکار شده.
البتّه نرمش و انعطاف و مانور هنرمندانه و قهرمانانه در همهى عرصههاى سیاسى، یک کار مطلوب و مورد قبولى است، لکن این مانور هنرمندانه نبایستى به معناى عبور از خطوط قرمز، یا برگشتن از راهبردهاى اساسى، یا عدم توجّه به آرمانها باشد؛ اینها را باید رعایت کرد.”
تحلیل ها شروع می شود، برخی ها این موضع رهبری را به عنوان حمایت از سیاست خارجی دولت عنوان می کنند و با برخوردی نومن ببعض و نکفر ببعض، روزنامه های جریانهای سیاسی حامی دولت تیترها می زنند که رهبری نیز به این نتیجه رسیده است که باید با آمریکا و اتحادیه اروپا ارتباط برقرار کرد و قص علی هذه …
اما ایشان ماجرا را در همین جا ختم نمی کنند و دوباره در دیدار با فرماندهان سپاه در تاریخ ۲۶/۶/۹۲ منظورشان را دقیق تر کرده و ضمن آنکه تاکید می کنند مفهوم نرمش قهرمانانه را باید در زمینه آن که دشمنی همه جانبه ی آمریکا با اسلام است فهم کرد، می گویند: “ما مخالف با حرکتهاى صحیح و منطقى دیپلماسى هم نیستیم؛ چه در عالم دیپلماسى، چه در عالم سیاستهاى داخلى.
همه این فرمایشات از نظر زمانی بر می گردد به بازه ای که زمزمه های احتمال دیدار ظریف و اشتون از سوی دولتی ها در حال مطرح شدن است.
دولت که گویی کلید همه بحران های اقتصادی را در حل دیپلماتیک مسائل خارجی و مشخصا تحریم های ناشی از مقاومت هسته ای می داند، در تلاش است تا با به رسمیت شناختن “کدخدای جهانی” پای میز مذاکرات بنشیند . اولین سفر هیئت ایرانی به نیویورک با حواشی ای همراه است . شکسته شدن خط مقاومت، در اذهان مردم با تماس تلفنی ظریف و اوباما شدت می گیرد و بد بینی به صداقت هیئت دیپلکاتیک ایرانی دلهای جوانان حزب اللهی را مکدر کرده است … و ازطرف دیگر موافقین و حامیان دولت این عملکرد دولت در سفر نیویورک را مصداق نرمش قهرمانانه می دانستند.
اعلام برائت رهبری از اقدام دولت برای اولین بار در تاریخ دولت ها
سکاندار انقلاب بار دیگر ضمن مشی همیشگی شان در خصوص حمایت از دولت ها حجت را اینگونه تمام می کنند و می فرمایند :
- “ما از تحرّک دیپلماسى دولت حمایت میکنیم، پشتیبانى میکنیم چه در این قضایاى سفر اخیر(سفر نیویورک) و چه غیر از آن، اهمّیّت میدهیم و از آنچه دولت ما انجام میدهد و تلاشهاى دیپلماتیک و تحرّکى که در این زمینه میکنند، حمایت میکنیم. از آنها میخواهیم که با دقّت، با ملاحظهى همهى جوانب گامها را درست بردارند، محکم بردارند، منافع ملّى را یک لحظه به فراموشى نسپرند.”
اگر بخواهیم به تاریخچه ی بیانات رهبری رجوع کنیم در هیچ دوره ای نبوده است که رهبری در ماه های اولیه ی کار دولت، تذکری جدی به آنها داده باشند و یا اعلام برائت علنی از اقدامات دولت داشته باشند.
هر چند که در پس برخی فرمایشاتشان، نوعی نارضایتی نهفته باشد، و این امر قابل تامل است که این اتفاق در ماههای اولیه ی دولت تدبیر امید می افتد و رهبری به طور جدی اعلام می کنند که: “برخى از آنچه در سفر نیویورک پیش آمد، به نظر ما بجا نبود؛ لکن ما به هیئت دیپلماسى ملّت عزیزمان و دولت خدمتگزارمان خوشبین هستیم.به آمریکایىها بدبینیم؛ به آنها هیچ اعتمادى نداریم.
ما دولت ایالات متّحدهى آمریکا را دولتى غیرقابل اعتماد، دولتى خودبرتربین، دولتى غیرمنطقى و عهدشکن، دولتى سخت در پنجهى تصرّف و اقتدار شبکهى صهیونیسم بینالمللى میدانیم.”
یکی از مسائلی که همواره به فهم ناگفته های صریح رهبری کمک می کند، توجه و تعمق در مثال های ایشان است . وی در ادامه ی همین بیانات که جزو مهم ترین بیانات از اغاز کار دولت تا کنون است می گوید:
- “معناى کاپیتولاسیون این است که اگر چنانچه یک گروهبان آمریکایى بزند توى گوش یک افسر ارشد ایرانى، کسى حق ندارد او را تحت تعقیب قرار بدهد. اگر یک مأمور خُردهپاى آمریکایى در تهران به یک مرد شریف ایرانى یا به یک زن شریف ایرانى تعدّى بکند، کسى حق ندارد او را تحت تعقیب قرار بدهد؛ آمریکایىها میگویند حق ندارید، خودمان قضیّه را حل میکنیم؛ ذلّت یک ملّت از این بیشتر نمیشود. این را تحمیل کردند، دوستشان هم بود، به دوست خودشان هم رحم نکردند. همین محمّدرضا را بعد از آنکه از ایران فرار کرد و یک مدّت کوتاهى به آمریکا رفت، از آنجا بیرون کردند، او را نگه نداشتند؛ یعنى اینقدر هم به او وفادارى نکردند؛ اینجورى هستند.” (۱۲/۸/۹۲)
- “ملّتها و حتّى دولتها به آمریکا بىاعتمادند به خاطر همین رفتار و رویکردى که در سیاست آمریکایىها هست. هرکسى اعتماد کرد به آمریکا، ضربهاش را خورد؛ لذا امروز در میان ملّتها شاید بشود گفت منفورترین قدرتهاى دنیا آمریکا است.”(۱۲/۸/۹۲)
بر اساس سابقه برخی از دولت ها در به کار گیری واژه ی “نگذاشتند، وگرنه ما همه چیز را درست میکردیم” و در نهایت انداختن تقصیرها بر گردن یک قدرت بالا دستی و از طرف دیگر تجربه ی برخی از اقدامات فرا اختیاری در برخی از نشستهای خارجی در دوره هایی که اتفاقا جناب اقای روحانی دبیر شورای عالی امنیت ملی آن بودند، اهمیت این فرمایش مقام معظم رهبری را روشن می کند که از همین ابتدای امر باب هر گونه فرافکنی و اقدام سرخودانه را می بندد.
- “این را هم توجّه داشته باشید، این مذاکرهاى که امروز دارد انجام میگیرد با شش کشور – که آمریکا هم جزو این شش کشور است – فقط در مورد مسائل هستهاى است و لاغیر. بنده هم اوّلِ امسال در مشهد مقدّس در سخنرانى گفتم [که] مذاکره در موضوعات خاص اشکالى ندارد؛ منتها گفتم من اعتماد ندارم، خوشبین نیستم به مذاکره، لکن میخواهند مذاکره کنند، بکنند؛ ما هم به اذنالله ضررى نمیکنیم.”
پیش بینی رهبری از اقدامات دولت در زمینه سیاست خارجی
یکی از ویژگی های رهبر امت اسلامی و جامعه اسلامی، ایستادن ورای تاریخ و اتفاقات آن ، وتجسم تاریخ به مثابه کلی به هم پیوسته است که باید از حکمتهای نهفته در ان درس گرفت . چرا که تاریخ بر اساس جدال حق علیه باطل بنا شده است، و همین درک از تاریخ است که موجب می شود رهبری اینچنین قاطعانه در مورد عدم اعتماد به امریکا و متحدانش سخن بگوید و بتواند گامهای بعدی مذاکرات را به خوبی پیش بینی کند.
- “یک تجربهاى در اختیار ملّت ایران است – که حالا من مختصراً عرض خواهم کرد – این تجربه ظرفیّت فکرى ملّت ما را بالا خواهد برد؛ مثل تجربهاى که در سال ۸۲ و ۸۳ در زمینهى تعلیق غنىسازى انجام گرفت، که آنوقت تعلیق غنىسازى را در مذاکرات با همین اروپایىها، جمهورى اسلامى براى یک مدّتى پذیرفت. خب ما دو سال عقب افتادیم، لکن به نفع ما تمام شد. چرا؟ چون فهمیدیم که با تعلیق غنىسازى، امید همکارى از طرف شرکاى غربى مطلقاً وجود ندارد. اگر ما آن تعلیق اختیارى را – که البتّه بهنحوى تحمیل شده بود، لکن ما قبول کردیم، مسئولین ما قبول کردند – آن روز قبول نکرده بودیم، ممکن بود کسانى بگویند خب یک ذرّه شما عقبنشینى میکردید، همهى مشکلات حل میشد، پروندهى هستهاى ایران عادى میشد. آن تعلیق غنىسازى این فایده را براى ما داشت که معلوم شد با عقبنشینى، با تعلیق غنىسازى، با عقب افتادن کار، با تعطیل کردن بسیارى از کارها مشکل حل نمیشود؛ طرف مقابل دنبال مطلب دیگرى است؛ این را ما فهمیدیم، لذا بعد از آن شروع کردیم غنىسازى را آغاز کردن. امروز وضعیّت جمهورى اسلامى با سال ۸۲، زمین تا آسمان فرق کرده؛ آن روز ما چانه میزدیم سرِ دو، سه سانتریفیوژ، [در حالى که] امروز چندین هزار سانتریفیوژ مشغول کارند. جوانهاى ما، دانشمندان ما، محقّقین ما، مسئولین ما همّت کردند، کارها را پیش بردند. بنابراین از مذاکراتى هم که امروز در جریان است، ما ضررى نخواهیم کرد. البتّه بنده همچنان که گفتم خوشبین نیستم؛ من فکر نمیکنم [از] این مذاکرات آن نتیجهاى را که ملّت ایران انتظار دارد، بهدست بیاید، لکن تجربهاى است و پشتوانهى تجربى ملّت ایران را افزایش خواهد داد و تقویت خواهد کرد؛ ایرادى ندارد امّا لازم است ملّت بیدار باشد.“(۱۲/۸/۹۲)
نکته قابل تامل اینجا است که همواره رهبری ملت را به عنوان چشم بینا و ناظر بر اعمال دولت می داند و در این امر از مردم می خواهد که بیدار باشند، و هوشمندانه به مسائل بنگرند. اگر بخواهیم سخنان رهبر انقلاب را در دوره های مختلف با مخاطبان مختلف ذیل حکمت انقلاب تعریف کنیم، و ذیل شان ولایی او، باید قاطعانه به این امر توجه کنیم که ” اراده امت و ملت” اساسی ترین مساله در پیشبرد اهداف جامعه اسلامی است و رهبری نیز حتی در خصوص مسائل دیپلماتیک، وظیفه ی نظارت و هدایت را بر عهده ی مردم می گذارند.
این فرمایشات مقام معظم رهبری در این بازه زمانی که همزمان است با بحث مذاکرات هیئت ایرانی و ۵+۱، بسیار صریح موضع جمهوری اسلامی را در برابر دولت آمریکا نشان می دهد و به نوعی فصل الخطاب است برای افرادی که ساده انگارانه از تماس تلفنی رئیس جمهوری ایالات متحده به وجد آمده و احساس می کنند آمریکایی ها به دنبال ارتباطی کاملاً صادقانه و بدون غل وغش با جمهوری اسلامی هستند.
همه ی آنچه در این گزارش آمد گواه این امر است که دولت باید بیشتر از این ها به تذکرات رهبری توجه کند و در نهایت با توجه به نکات ذکر شده باید این سؤال را پرسید که آیا راه نجات اقتصاد کشور و دستیابی به توسعه از مسیر مفاهیمی مانند جهاد اقتصادی، اقتصاد مقاومتی، تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه ایرانی و اصلاح الگوی مصرف و… می گذرد یا ارتباط با آمریکایی های غیر قابل اعتماد؟
با بهره گیری از: پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت الله خامنه ای
انتهای پیام/