به گزارش اروم نیوز، آیینهای زیبای نوروزی در کشور عزیزمان ایران در استانها و شهرهای مختلف با کمی تفاوت همه ساله برگزار میشود. در این میان در منطقه آذربایجان غربی این مراسمات به شکلی زیباتر و بهتر اجرا میشود. درست است که برخی از این آیینها رفته-رفته به باد فراموشی سپرده میشود ولی باز هم آن شور و اشتیاق گذشته در بین خانوادهها وجود دارد و اگر کمی بر روی فرهنگسازی مناسب سرمایهگزاری گردد مطمئناً کیفیت اجرای آیینهای سنتیمان بهتر و بهتر خواهد شد و جوانان ما به جای ترقهبازی و کارهایی همچنینی فرهنگ خود را پاس میدارند و آنها را برای نسلهای آینده حفظ میکنند.
برای آشنایی با برخی از مراسمات و آداب و رسوم سنتی نوروز به سراغ یکی از فولکلورپژوهان ارومیهای محمدرضا اسماعیلزاده رفته وگفتگویی داشتهایم.
اسماعیلزاده متولد ارومیه بوده و تا کنون کتابی را نیز با عنوان “اورمو فولکلورونا بیر باخیش” در زمینه فولکلور ارومیه به چاپ رسانده است.
در فرهنگ آذربایجان ، مراسمات نوروز چگونه بر گزار می شود ؟
آیین ها وآداب و رسوم و سنت های قدیمی هر سرزمینی، یادگارهایی گران سنگ و پر بها از گذشته های دور مردم آن دیار است. تمامی آداب و رسوم آذربایجان به خصوص عید باستانی نوروز در دل این تعاملات فرهنگی دچار فراز و نشیب شده و امروز هم مردم این دیار آیین نوروز را با رسوم خاصی برگزار می کنند.
هر چند در رهگذر زمان آداب و رسوم نوروزی مردم این منطقه یا رنگ باخته، یا دچار تغییر و تحول شده حتی برخی از آنها نیز در دست فراموشی است اما هنوز در برخی از مناطق می توان این آیین های ناب و کهن را به نظاره نشست.
در روستاهای این شهر مردم دسته جمعی سرمزار می روند و هر آنچه را که به عنوان احسان (حلوا و خرما ونقل) آورده اند بین مردم تقسیم می کنند. مردم برای اینکه یاد و خاطره از دنیا رفتگان را نیز گرامی بدارند و تسلی خاطری از بازماندگان کنند نیز رسم و آیین خاصی دارند.در ارومیه، افرادی که عزیزی را از دست داده اند عید نوروز برای آنها با عنوان قره بایرام (عید سیاه) نام گرفته است. اما در این میان تزئین و آراستن سفره هفت سین و فراهم کردن سبزه نوروزی ازجمله رسم های ماندگاری است که همچنان رایج است .
سبزه رویاندن که معمولا از گندم، عدس، جو و سایر روییدنی ها انجام می گرفت یکی دو هفته مانده به عید به وسیله زنان خانواده مهیا می شد و این سبزه در خانه به عنوان مظهر رویش و سرسبزی باقی می ماند و در سیزدهم نوروز به دامان طبیعت یا در آب روان رها می شد.دید و بازدید ها و صله رحم و دستبوسی بزرگترها و ریش سفیدان ایل همچنین آز آداب پسندیده این منطقه از کشور عزیزمان می باشد.
تکم گردانی چگونه بوده است و نحوه اجرای آن به چه روشی است ؟
تکم خوانی سالیان دراز با آداب و رسوم کهن مردم آذربایجان عجین بوده و همه ساله با فرا رسیدن عید نوروز، مردم به انتظار تکمچی می نشستند و انتظار دارند که تکم چی، سمبل نشاط بهاری، آنها را برای استقبال از بهار آماده سازد.
در آذربایجان چند روزی مانده به عید، تکم چی به طور نمادین، تکم ( بز ساخته شده از قطعات چوب ) را در کوچه های روستاها و شهرها می چرخاند و در حالی که اشعاری به زبان ترکی و با صدای دلنشین می خواند آمدن عید را نوید می داد و پاداش خود را از مردم می گرفت. واژه تکم از دو بخش “تکه ” و “م” تشکیل شده که “تکه” در زبان ترکی به معنی بز نر قوی هیکل که همیشه در راس گله حرکت می کند و گله را به چراگاه و محلهای معین هدایت می کند و “م” ضمیر ملکی دوم شخص مفرد است و تکم در واقع به معنی “بز نر من” می باشد و به کسی که تکم را می رقصاند “تکمچی”می گویند که اشعار مخصوص تکم را با آهنگی خاص می خواند که این اشعار در چند آهنگ که خاص تکم بوده، خوانده می شود.
” تکم ” عروسکی چوبی بوده به شکل حیوان (بز نر)چهار دست و از جنس تخته که روی آن را با مخمل یا پارچه هائی به رنگ قرمز می پوشاندند و بر سر چوب گردی سوار می شد و این چوب روی یک صفحه چهارگوش یا گرد که سوراخی در وسط داشت قرار می گرفت و به آسانی در آن سوراخ بالا و پایین میرفت. تکمچی چوب را بدست می گرفت و تکم را روی صفحه چوبی به حرکت در می آورد و متناسب با حرکات آن اشعاری را به آواز می خواند.
سر و صدای زنگوله و خوردن تکم بر صفحه چوبی نوعی ریتم و آهنگ برای آواز تکمچی بوجود می آورد.تزئینات استفاده شده در تکم هر کدام علت و فلسفه ای داشته است، از جمله زنگوله و سکه که برای ایجاد سر و صدای بیشتر مورد استفاده قرار گرفته تا مردم را از داخل خانه ها به کوچه ها و دم در خانه ها بکشاند و از سوی دیگر یک ضرب آهنگ برای حرکت تکم بوجود بیاورد.
نصب آئینه به دو طرف عروسک (طرفین شکم عروسک) به این دلیل بوده که تکم به همراه خبر فرا رسیدن سال نو، آئینه ای را به رسم روشنائی و صفا به همراه آورد. آیینه کاربردهای مهمی در زندگی مردم این منطقه دارد و مظهر خوش یمنی، روشنایی و خیر و برکت بوده است.
چه افرادی نسبت به تکم گردانی در شهر می پرداختند؟
تکم چی ها معمولاً دو نفر از قشرهای کم درآمد ( چوپانان) بودند که از ساکنان خود روستا و گاهی نیز از سایر روستاها در محل حضور پیدا می کردند و به اجرای مراسم می پرداختند.
چند چهارشنبه در فولکلور محلی آذربایجان وجود دارد ؟
چهار چهار شنبه در فولکلور آذربایجان وجود دارد که هر کدام از چهار چهارشنبه ماه اسفند، نمادی از عناصر چهارگانه یعنی آب، خاک، باد و آتش بودند که با طبیعت کشاورزی منطقه آذربایجان نیز سنخیت دارند و مردم نیز هر کدام از این چهارشنبه ها را به نوعی با آیین هایی خاص گرامی می داشتند.بر اساس سنت های کهن،در آذربایجان این چهار شنبه ها به نامهای :
– یل چارشنبه(چهارشنبه باد)/ نمایانگر فصل پاییز
– یاغیش چارشنبه(چهارشنبه باران)/ نمایانگر فصل زمستان
– اود چارشنبه(چهارشنبه آتشین)/ نمایانگر فصل تابستان
– اوت چارشنبه(چهارشنبه سبز) نمایانگر فصل بهار
معروف است و مردم ارومیه چرشنبه هفته اول اسفند ماه را یالانچی چرشنبه (چهارشنبه دروغین) ، چهارشنبه هفته دوم اسفند ماه را کوله چرشنبه ، (چهارشنبه کوتاه) ، سومین را موشتولوقچی چرشنبه ( چهارشنبه پیام آور) و چهارمین چهارشنبه را آخر چارشنبه (آخرین چهارشنبه) می نامند.
چرا امروزه تنها چهار شنبه پایان سال جشن گرفته می شود ؟
پیشرفت تکنولوژی و مشغول بودن اکثر جوانان در فضای مجازی اینترنت و الگوبرداری غلط از فرهنگ غرب و بالا بودن سطح تشریفات مردم و در پی آن بو حوصلگی جوانان و نا مناسب بودن وضعیت معیشت قشری از مردم و عدم ارزش دهی و تاکید والدین بر پایبند بودن جوانان به آیینهای سنتی منطقه و زنده نگه داشتن آن و ناکافی بودن مستند های رسانه ای و نقش ضعیف مطبوعات در نشان دادن و یاد آوری مراسمات آیینی و سنتی از عوامل کاهش و به حداقل رسیدن این مراسمات می باشند که به مرور زمان کاهش یافته و به حداقل رسیده اند.
از مراسمات رایج در چهارشنبه های پایان سال برایمان بگویید؟
در شب چهارشنبه آخر سال ( چهارشنبه سوری ) دختران جوان در دل فالی گرفته و مخفیانه پشت درنیمه باز به انتظار ایستاده و اگر در این هنگام حرف خوب وموافقی بشنوند اشاره ای به برآورده شدن آرزویشان ، و اگر حرف نامناسبی بشنوند اشاره از عملی نشدن نیتشان است .
بنا براین سنت و آیین به هنگام عید نوروز مردم از بد گویی و حرف نامناسب دوری می جویند. مراسم شالاندازی هم از سنتهایی است که طی زمان از زندگی شهری خارج شده ولی هنوز در بیشتر مناطق روستایی آذربایجان معمول است.شال اندازی در ارومیه، به این شیوه بود که ، جوانان بعد از مراسم آتش افروختن در چهارشنبه آخر سال ، بر بام خانه اقوام ، آشنایان و همسایگان رفته و دستمالی را از پنجره و در روستاها از روزنه بامها به درون آویزان میکردند و صاحبخانه دستمال را از آجیل ، میوه و سایر هدایا پر میکرد و به صاحب شال می گفت: چح دستمالی، الله مطلبیین وئرسین. ( دستمال را بردار خداوند خواسته ات را برآورده کند) در سالهای اخیر آیینهای اصیل چهارشنبه سوری دچار تحریف شده و این سنت نیکو با ورود انواع مواد محترقه به بازار مصرف جوانان و نوجوانان به ابزاری برای اذیت مردم و ایجاد ناامنی تبدیل شده است. از مراسم دیگر، خرید آجیل چهارشنبهسوری است که هنوز هم در آذربایجان به نام “یئدی لوین” به معنی آجیل هفت رنگ یا “چارشنبه یئمیشی” معروف است.
در آذربایجان چه مراسماتی وجود دارد که در ایام نوروز انجام می شده و اکنون به فراموشی سپرده شده است ؟
از جمله آن مراسم پهن کردن سفره سفید پارچه ای به نام ” بایرام سوفراسی” سفره عید یا ” یمیش سوفراسی” سفره خوراکی را در اتاق مهمان پهن می کردند و هر مهمانی که از راه می رسید پای آن می نشست و صاحبخانه از آنها پذیرایی می کرد. این سفره در واقع هم سفره پذیرایی بود و هم سفره هفت سین، اما به شکل محلی و قدیمی که بسان امروز از تشریفات مواد آن خبری نبود.
زنان با سلیقه سفره عید را که پارچه ای چهارگوش مربع یا مستطیل بود با استفاده از نخ های رنگین، گل بوته هایی در چهار گوشه آن سوزن دوزی می کردند و ملزومات سفره را به شکل زیبایی روی آن می چیدند و پای همین سفره از مهمانان پذیرایی می کردند.معمولا در این گونه مجالس بزرگترها در بالا و صدر مجلس و کودکان در پایین سفره می نشستند و مقابل هر دو نفر هم یک بشقاب گذاشته می شد .
معمولا در سفره های عید قدیمی و سنتی تنقلاتی مانند نخود، کشمش، مغز بادام و گردو، شیرینی های رنگین، شیرینی نعناعی، سنجد، خرما، انجیر، انار، سیب، ” قیزیل اوزوم” انگور سرخ، ترشی خربزه یا ترشی انگور، شیرینی کوکه، حلوای خانگی و همچنین موادی مانند: سجوق، سماق، سیر، سکه، لپه، برنج، بلغور و سبزه را به عنوان سفره هفت سین در کنار اقلام یاد شده بالا می گذاشتند، سبزه را معمولا از عدس یا گندم تهیه می کردند.
زنانی که با سلیقه بودند بر روی سبزه چند دانه ذرت بو داده هم می ریختند تا شبیه شکوفه باشد و فرا رسیدن بهار و جریان زندگی را نشان دهد یا کمی نشاسته را در آب حل کرده و به شکل نقطه نقطه روی برگهای باقلا می زدند، پس از خشک شدن روی آنها را با رنگ سرخاب تزیین می کردند.
به نظر شما چگونه می توان این مراسمات و آداب ورسوم فراموش شده را دوباره زنده کرد؟
با همت همه مردم و با پشتیبانی و همگام بودن دولت و ملت وبا ارج نهادن والدین و ریش سفیدان به اهمیت سنتهای قدیمی و عزم و اراده جدی ارگانهای ذیربط مانند وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ، صدا و سیما ، استانداری ، سازمان میراث فرهنگی ،فرمانداری ،شهرداری و سایر نهادها و کمک گیری از کارشناسان مردم شناسی و فرهنگ مردم و بیرون کشیدن مردم از زندگی مدرن خالی از فرهنگ ، می توان این مراسم ورسومات را یاد آوری ، باز پروری و دوباره مثل سابق اجرا نموده و ثبت کشوری و جهانی نمود.
از مراسم روز طبیعت برایمان بگویید؟
آیین بیرون رفتن از منزل و ساعاتی را دل به سبزه ها سپردن در روز ۱۳ فروردین از رسوم قدیمی آذربایجان است که با وجود رسوخ آن در برخی فرهنگ ها طی سالهای اخیر باورها و عقاید مختلفی مانند نحس بودن این روز و باورهای دیگر در شکل گیری این روز نقش داشته است.در هر حال با فرا رسیدن روز دوازدهم که دید و بازدیدهای نوروزی هم به پایان می رسد خانواده خود را برای مراسم روز سیزده بدر و آشنایی با خلقت خداوند و پی بردن به عظمت او و طبیعت گردی آماده می کنند.
از رسوم روز طبیعت رفتن به دل طبیعت و خوردن غذاهای مانند کوفته و امروزه بیشتر کباب کوبیده و جوجه کباب می باشد و خانواده ها بیشتر به بازی کردن بازیهای سنتی و محلی و گروهی مانند یئددی داش – پیلله دسته – آرادا قالدی – قووالا قاچدی و غیره مشغول میشوند و فراموش نشود که پاشیدن آب به سر وروی همدیگر از مراسمات این روز است . در ایام گذشته معمولا سفره عید خانواده ها تا روز سیزدهم به همان شکل گسترده می ماند و در این روز است که سفره برچیده شده و سبزه آن روز سیزده به در به دست آب روان سپرده می شود، چرا که در باور مردم، ماندن سبزه در این روز شگون نداشته و چه بسا رها کردن سبزه نوروزی در آب جاری به منزله جریان زندگی و حیات دوباره جانداران باشد.
درخواست شما از مسئولین برای زنده نگه داشتن آداب ورسوم خود وفرهنگ سازی مناسب نوروز ؟
من فکر می کنم مسئولین نیز مثل مردم از نزدیک این مساله را لمس کرده و حتما آسیب های این مساله را می بینند و از آنها انتظار می رود اولا در سطح گسترده ای این مساله را فرهنگ سازی کنند حالا چه از طریق رسانه ملی و چه از طریق مطبوعات و چه از طریق مدارس و کانونهای فرهنگی دوما احیا و اجرای این گونه مراسمات در حد توان مالی مردم نیست مسئولین باید جهت این کار بودجه در نظر بگیرند تا با حمایت مالی مسئولین و با همت دست اندرکاران و متخصصان این کار این مراسمات مثل سابق دوباره احیا شوند.
سوم اینکه ارگانی مانند شهرداری باید یک دهکده آیینهای سنتی در حومه شهر ایجاد کرده و یا حداقل در چند نقطه از شهر این آیینها را به صورت نمادین برگزار نماید تا مردم اهمیت موضوع را حس نمایند البته گاها در سطح خیلی ضعیف این کار انجام می شود که نمونه ای از آن جشن انگور در ارومیه میباشد. امیدوارم مسئولان مسئله نابودی و به فراموشی سپرده شدن فرهنگ و فولکلور اصیلمان را جدی دانسته و تدابیر مناسبی را بیاندیشند.
انتهای پیام/