به گزارش اروم نیوز، با شروع نهضت انقلاب اسلامی ایران که از سال ۱۳۴۲ شکل گرفته بود، شهرهای زیادی در برهه های مختلف اعتراض خود را نسبت به رژیم طاغوت اعلام کرده و با راهپیمایی هایی که بعضاً به خشونت کشیده شده و مردم بی دفاع به خاک و خون کشیده می شدند، بر پایداری در راه حق تأکید می کردند.
با انتشار مطلب توهین آمیز در روزنامه اطلاعات و به تاریخ ۱۹ دی ماه ۱۳۵۶ نهضت انقلاب اسلامی وارد مرحله جدیدی شد که قیام روحانیان و مردم قم در این تاریخ آغاز شد که با وقوع وقایع ۲۹ بهمن تبریز که به جهت مراسم چهلم شهدای قم ترتیب یافته بود، شکلی جدید و سازمان یافته به خود گرفت و مراسم چهلهای مختلفی در شهرهای ایران برگزار و رژیم عملاً ناتوان از کنترل مردم انقلابی شد.
با اوج گرفتن صدای اعتراض مردم و جهانی شدن نهضت انقلاب در اکثر شهرهای ایران تجمعات و تظاهراتی در خصوص ضرورت سرنگونی رژیم طاغوت برگزار می شد که در ارومیه نیز به صورت پراکنده جریان داشت.
اما ۲ بهمن ۵۷ نقطه عطفی در تاریخ انقلاب اسلامی و کشور عزیزمان ایران شد. می توان گفت که ۲ بهمن تاریخ پیروزی انقلاب در ارومیه است. انقلابی که صدای حق طلبان را در جهان منعکس و پایه های ظلم و ستم را لرزان و متزلزل کرد.
در این تاریخ علی رغم اینکه در شهرهای دیگر ایران اعتراضاتی رخ می داد برای اولین درگیری مسلحانه بین انقلابیون و نیروهای نظامی طاغوتی رخ داد که در بین مردم با این مثل معروف شد:( اورمیه گئج دوردو آما گوج دوردو)، یعنی اگرچه اورمیه نسبت به شهرهای دیگر دیر به پاخاست اما قدرتمندتر از آنان وارد میدان مبارزه با طاغوتیان شد.
یکی از عوامل ساماندهی مردم انقلابی و دادن روحیه ای شجاع به آنان ، حجت الاسلام غلامرضا حسنی بود که با شجاعت مثال زدنی خویش یک تنه وقایع انقلاب در ارومیه را مدیریت و با تربیت نیروهای وفادار به اسلام و نهصت انقلاب نقش مهمی در مبارزه مسلحانه با رژیم شاهنشاهی و همچنین وقایع و فتنه های ضدانقلاب در سالهای بعدی داشت.
وقایع ۲ بهمن سرمنشاء اعتماد به نفس و اتحاد مبارزان انقلابی با یکدیگر در راه مقدسی که پیش گرفته بودند شد که نتیجه آن را در پاسخ به یورش ناجوانمردانه تروریستهای ضدانقلاب به شهر نقده و همچنین حفظ امنیت ارومیه از دست یاغیان شاهد بودیم.
اما ماجرا چه بود؟/ بازخوانی وقایع از زبان رهبر نهضت آیت الله حسنی
نماینده سابق ولی فقیه در آذربایجان غربی و رهبر نهضت دوم بهمن سال ۵۷ در گوشه هایی از خاطراتش می گوید:
بعد از ظهر همان روز به شهر ارومیه بازگشتیم و برخی دوستان گفتند شما باید در جایی مخفی شوید، گفتم نخیر، دیگر وقت این حرف و حدیث ها گذشته است، عقب نشینی و فرار دیشب کافی است، ما باید از امروز جنگ مسلحانه را آغاز کرده و از نیروهای خود دعوت به عمل آوریم در مسجد اعظم اجتماع کنند و هرکس از مردم که اسلحه دارد به اینجا بیاورید و به ما ملحق شود.
در عرض چند ساعت این پیشنهاد تحقق یافت. اقشار مختلف مردم بسیج شدند، با وانت بار و خودروهای شخصی، شن و ماسه و گونی و آجر آوردند، پشت بام و اطراف مسجد را با گونی های پر از شن سنگربندی کردیم.
در خیابانهای اطراف که منتهی به مسجد می شدند درختان و چوبهای بزرگ و سنگینی ریختیم تا به خیال خودمان مانع از حرکت و پیشروی تانکها به سوی مسجد شویم و راه ها را به روی نیروهای مسلح شاه ببندیم.
در بخش دیگری از خاطرات امام جمعه ارومیه آمده است:
هرچه امکانات و تجهیزات بود در جهت استحکام پایگاه نظامی مسجد اعظم به کار گرفتیم و با تعداد ۴۰-۵۰ نفر افراد مسلح و با حضور انبوه مردم آماده نبرد شدیم. ناگهان صدای غرش تانکها از دور به گوش رسید، به دستور من افراد مسلح در پشت سنگرهای خود قرار گرفتند.
تانکها درختان و سایر موانع را شکستند و نزدیک محوطه شدند. شش تانک بود با تعداد زیادی نیروهای پیاده نظام ارتش که آنها را اسکورت می کردند.من در پشت بام کنار گنبد قرار گرفته بودم در حالی که یک کلاشینکف دستم بود می خواستم ببینم عکس العمل تانکها چه خواهد شد.
درهمین فکر بودم که ناگهان تانک اولی که در جلو حرکت می کرد، یک توپ به سمت گنبد شلیک کرد. گلوله توپ درست از یک متری بالای سرم عبور کرد و به گنبد اصابت نمود بعد از آن طرف گنبد خارج شد.در این میان عده ای با لباس شخصی به عنوان «شاه دوست» در میان آنها ظاهر شدند و شعار «زنده باد شاه و…. » سر دادند. دوستانم از شدت خشم بدنشان می لرزید، اول خیال کردم از ترس اینطور شده اند اما خطاب به من گفتند: حاج آقا چرا دستور تیراندازی نمی دهید.
گفتم نیازی به دستور نیست بزنید. سربازها که حرف مرا شنیدند فوری روی تانک و اطراف آن را خالی کردند. ما تانک را به رگبار بستیم. از پایین چند نفر از دوستان بر روی تانک اولی کوکتل مولوتوف انداختند و تانک بلافاصله آتش گرفت.لوله تانک که قبلا به طرف ما و مسجد بود بی اختیار چرخید و به سمت هتل قرار گرفت.
تانک دومی از پشت رسید و ما را به رگبار مسلسل بست. من زمین گیر شدم. طرف راست من پسرم رشید بود و در میان ما فقط او یک تفنگ ژ-۳ داشت، بقیه دوستان کلاش داشتند. طرف چپم نیز مرحوم حاج موسی بود.
به این ها گفتم هردو به طور همزمان به روی تانک ها آتش بریزند و تیراندازی کنند.تانک سومی، چهارمی، پنجمی و ششمی آمدند و بین تقاطع خیابان پهلوی و عسگرآبادی(خیابان امام و بعثت امروزی) قرار گرفتند. ما پنج نفر در پشت بام بودیم. من، رشید، حاج موسی، حاج محمد و یک نفر دیگر که اسمش را فراموش کرده ام.
چند نفر دیگر هم در بام بانک بودند. بقیه مسلحانه به همراه مردم از زمین و اطراف تانک ها را محاصره کردند و مرتب به طرفشان تیراندازی نمودند، بطوری که زمین گیر شدند و مجبور به عقب نشینی گردیدند.
البته اگر می خواستند بمانند و با ما بجنگند می توانستند چون آن ها امکانات و نیروی زیادی داشتند، ولی در اثر مقاومت شجاعانه ما و مردم، خداوند متعال رعب و وحشتی به دلشان انداخت و آنها پا به فرار گذاشتند و به لشگر و پادگان ارومیه بازگشتند.
در این حماسه تاریخی دو نفر از مردم شهید و چند نفر زخمی شدند. تعداد زیادی هم از سربازان و درجه داران رژیم کشته و زخمی شدند و یک تفنگ ژ-۳ هم به غنیمت ما درآمد. با این تفنگ ما دارای دو اسلحه ژ-۳ شدیم.
مردم برای اولین بار با چشم خود شکست و فرارتانک ها را دیدند، شور و غوغای عجیبی در شهر پیچید و واقعا مردم باورشان شد که می توانند با امکانات کم در برابر یک رژیم جهنمی و تا دندان مسلح بایستند.
۲ بهمن نمادی از پایداری و مقاومت مردم شهید پرور ارومیه
۲ بهمن به عنوان روزی است که در آن حماسه ای عظیم رخ داده که همگان بر آن افتخار می کنند. یکی از مهمترین نکات قیام ۲ بهمن ارومیه پی بردن به ماهیت توخالی رژیم تا دندان مسلح پهلوی بود که تا پیش از آن حتی در بین برخی انقلابیون در این خصوص تردید وجود داشت که وقایع ۲ بهمن ارومیه ابهت پوشالی رژیم را فرو پاشاند.
در واقع ۲ بهمن، روز خرد شدن شاکله اصلی و ستون فقرات رژیمی بود که علی رغم اینکه به واسطه دلخوش کردن به کشورهای خارجی خود را قدرتمند جلوه می داد اما از صدای شکسته شدن استخوانهایش نشانه های پوکی آن را مردم می توانستند درک کنند که از درون نیز پوسیده شده است.
مهمترین دستاورد قیام ۲ بهمن ارومیه در این شهر و در سراسر کشور نمایان شدن رویه ای تازه از مبارزه با رژیم آن هم به طور مسلحانه بود.
حال ما به عنوان میراث داری برای حفظ و حراست از دستاوردهای انقلاب اسلامی وظیفه داریم تا این روز و وقایع و رشادتهای به وقوع پیوسته در آن را در سطح کشوری بشناسانیم و با بزرگداشت این روز حماسی و رهبر نهضت انقلاب در ارومیه قدمی هرچند کوچک در برابر شهدای ۲ بهمن ارومیه برداریم. شهدایی که مظلومانه به شهادت رسیدند.
ضروری است علاوه بر اینکه خیابان و یا مدرسه ای به نام ۲ بهمن در ارومیه نامگذاری شود، شهدای این روز نیز به طور ویژه ای در رسانه ها معرفی و همچنین زندگینامه آنان و همچنین خاطرات مبارزان از این روز و روزهای سرنوشت ساز بعدی ثبت و مکتوب شده و به صورت کتابی فاخر تقدیم جوانان و نسلهای آینده شود تا همه به حقیقت حماسه ۲ بهمن ارومیه پی ببرند.
انتهای پیام/م