به گزارش اروم نیوز، استاد مرتضی مطهری از زمره کسانی است که در تاریخ حکمت و الهیات و نیز عرفان و فلسفه ایران، به نام حکمای شارح مشهورند. حکمایی که خود صاحب مشرب و دستگاه حکمی و فکری در معنای کلاسیک و سنی آن نیستند اما شارحین مسلطی هستند که به همه ی زوایا و مرایایی جهان حکمت تسلط عمیق و عملی دارند.
کسانی چون حاج ملاهادی سبزواری، علی آقا معلم زنوزی، علامه سید محمدحسین طباطبایی و حضرت امام خمینی (ره) و نیز پرچم دار این مسیر در چهارچوب استقرار نظام اسلامی با جامعیتی معلوم حضرت آیت الله العظمی خامنه ای رهبر فرزانه انقلاب اسلامی.
این تسلط عمیق و ژرف در هر یک از این بزرگان ویژگی خاصی دارد که دارای ابعاد متعدد است. این ویژگی خاص آنان را در چند و چون شرح عملی حکمت در حوزه¬های مختلف دینی، شرعی، الهیات، فلسفه و علوم عقلی و نقلی و غیره از هم متامیز می کند و برای هر کدام روشی قائل می شود. این ویژگی روش-شناسی منحصر به فرد هر یک از این بزرگان است.
روش شناسی این بزرگان در تعین چگونه اندیشدن در باب جامع حکمت اسلامی و ایرانی و نیز برداشت از آن ، آنان را در نوع خود بی نظیر ساخته است و از این رو آنان حکمیانی هستند شارح، که حکمت جامع و اصیل ایرانی اسلامی را در جهان معاصر روایت می کنند تا به تعبیر شیخ شهید شهاب الدین سهرودی، جهان خالی از حکیم نباشد.
از این میان شهید حکیم مرتضی مطهری به دلیل حیات در عصر و زمانه ای که معیارهای فکری و حکمی در گرداب تردیدهای حاصل از عدم تبین و عدم تحرک محکوم به توقف تاریخی شده بودند، از جایگاهی ویژه برخودار است.
جامعه ایران بعد از پهلوی اول تا قبل از شروع و پایان جنگ جهانی دوم دستخوش تغییراتی شد، تغییراتی که بنیان تاریخی جامعه ایران را با همه ابعاد مختلف آن قلب کرد که این تغییرات به نوبه خود از یک سو حاصل سرگردانی جهان غرب در مسیر تاریخی تجدد بود که به شکل تقلید به جامعه ایران، واردات یافت و از دیگر سو حاصل هجوم شبح کمونیسم بر ساحت بومی و سنتی جامعه ایران بود.
جامعه ایران در آن دوران به شدت از رکود تاریخی و نیز هجوم بی امان انگاره های سیاسی مختلف در بلاتکلیفی به سر می برد.
این رویه همچنان در دوران پهلوی دوم نیز ادامه داشت اما شتاب و عمق فراوان یافته بود. مراکز دانشگاهی، روشنفکران، ژورنالیسم و مطبوعات و غیره همه و همه نسخه های بی سر و ته برای ایران معاصر ارائه می دادند.
وقایع و حوادثی همچون ملی شدن صنعت نفت و غیره نیز بر این شتاب و نیز شدت و ضعفِ تأثیرات این نسخ بی و سر و ته می افزود. در این میان، نه در شکل و نه در محتوای این نسخ، هیچ اثری از مبانی دینی و شریعت و در معنای دقیق کلمه اس اساس جامع حکمت واندیشه اسلامی ایرانی، دیده نمی شد.
کسی چون روان شاد جلال آل احمد عمق ماجرا را در دو اثر جاودانه خود یعنی خدمت و خیانت روشنفکران و نیز غرب زدگی واگویه کرد که هر دو در اولین گام به سرنوشت سانسور، آن هم کامل دچار شدند.
در چنین فضایی حضور دغدغه مند شهید حکیم به قامت یک عالم متفکر در عرصه دین و دانش ( حوزه و دانشگاه) به همراهی کسانی همچون شهید دکتر محمد مفتح و دیگران در تبیین و آشکار سازی ریشه های ناب حکمت و اندیشه اسلامی ایرانی و معاصرسازی آن به عنوان فقط میراث که بلکه سرمایه عظیم علمی و دینی و هم ایجاد بستر تأثیر و اثر بر همه لایه های اجتماعی آن به ویژه جوانان به عنوان موتور متحرکه جامعه ایران، مؤثر و مقبول افتاد.
همجواری شهید حکیم در مقام شاگرد با زبدگان زمان، در حوزه دین و حکمت همچون حضرت امام خمینی (ره)، علامه طباطبایی، و مرحوم آیت الله برجرودی خود گویایی جامعیت این شهید حکیم در فصل های مختلف حکمت و اندیشه اسلامی از شریعت تا معرفت چون اصول و فقه، فلسفه و حکمت، الهیات و اخلاق و دیگر موارد است.
(شهید حکیم در دوره اقامت پانزده ساله خود در قم – از ۱۳۱۶ تا ۱۳۳۱- از محضر حضرت امام خمینی ( به مدت ۱۲ سال در فلسفه ملاصدرا و عرفان و اخلاق و اصول)، مرحوم آیت الله العظمی بروجردی (در فقه و اصول)، مرحوم علامه سید محمدحسین طباطبائی( در فلسفه و الهیات و شفای بوعلی و دروس دیگر) بهره می گیرد. و نیز مدتی از دروس اخلاقی وعرفانی امام خمینی (ره) و هم از محضر مرحوم آیت الله حاج میرزا علی آقا شیرازی در اخلاق و عرفان بهره های معنوی برده است.)
دغدغه های اصلی شهیدحکیم مرتضی مطهری به شکل فهرست وار و مختصر هم می تواند عمق و ژرفای دغدغه مندی این متفکر شهید را نشانه¬گذاری کند. فهرستی که هر کدام از موارد آن خود فرصتی در حد کتاب و رساله برای تبین و شرح می طلبد که مجموعه تالیفات و سخنرانی های پرشمار این حکیم شهید خود گویایی این مطلب است.
برای مثال از مقدمه کتاب عدل الهی شهید حکیم:
« این بنده از حدود بیست سال پیش که قلم به دست گرفته، مقاله یا کتاب نوشته ام … ادعا دارم … تا حدی که برایش مقدور است … حقایق اسلامی را آن چنان که هست ارائه دهد. فرضاً نمی تواند جلوی انحرافات عملی را بگیرد، باری، حتی الامکان با انحرافات فکری مبارزه نماید.»
و یا کتاب حماسه حسینی:
«مخصوصاً در این عصر … بزرگ ترین وظیفه ای که داریم، این است که ببینیم چه تحریفاتی در تاریخ ما شده … چه تحریفاتی در قرآن شده است … باید با این تحریفات مبارزه کنیم.»
شهید حکیم آینده را در حال می دید به عبارت دیگر به خوبی دریافته بود که هرچه در مسیر زمان حال جریان دارد قطعاً بر آینده اثرگذار خواهد بود.
روانش شاد.
انتهای پیام/