به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «اروم نیوز» به نقل از شبکه اطلاعرسانی راه دانا؛ حمیدرضا رنجبرزاده با اشاره به سریال آبان و داستان پر فراز و نشیب آن عنوان کرد: در ظاهر سریال آبان به نظر میرسد که قرار است مسائل اجتماعی متفاوتی از جمله مشکلاتی که زوج اصلی سریال «شخصیت امیر و آبان» با آن دست و پنجه نرم میکنند را به تصویر بکشد، اما در اصل شاهدیم که سازندگان این سریال توان واکاوی مسائل اجتماعی و تبدیل آنها به یک جریان ملموس برای مخاطب را ندارند.
این منتقد سینما بیان کرد: ما سلسلهای از مسائل را در سریال آبان بدون اینکه پرداخت ویژهای در آن صورت گرفته باشد میبینیم، خرده پیرنگهایی در سریال گنجانده شده تا صرفاً با توجه به اینکه سریال آبان آغاز فعالیت پلتفرم شیدا است، بتواند توجهها را به سمت این پلتفرم جلب کند و فروش بالایی را برای سازندگان به ارمغان بیاورد.
مارکت، تعیین کننده روند قصه های نمایش خانگی است
وی افزود: مسئله طلاق و پیشنهاد بیشرمانهای که در سریال آبان نقطه آغاز قصه است و حتی همین پیرنگ نصفه و نیمه نیز که کپی از یک فیلم آمریکایی با همین نام است، نشان میدهد که فیلمساز دغدغه این مسائل را نداشته و همین موضوع باعث شده که مخاطب، منتقد، رسانهها و جراید، تولیدکنندگان محتوا همه و همه درگیر نقد به این به سریال باشند.
وی ادامه داد: این سریال به لحاظ شخصیتپردازی، روند پیگیری پیرنگ در داستان و حتی به لحاظ منطق داستانی به قدری ناموفق عمل کرده که صدای اعتراض همه درآمده؛ اینکه سریال دست روی سوژههایی میگذارد که به نوعی در جامعه ما تابو محسوب میشوند و به مسائلی میپردازد که بعضاً به غرایز جامعه ایرانی برمیگردد و نه به حسهای والای انسانی جامعه ایرانی و این امر نشان میدهد که صرفاً مارکت تعیین کننده روند ماجراست.
به گفته رنجبرزاده؛ اینکه روندی که برای شخصیتها در سریال رقم میخورد تا این حد خارج از منطق داستانی و خارج از روال درام پردازی و فیلمنامهنویسی است که حتی مخاطب عام سینما هم متوجه آن میشود و در ذوقش میخورد، مشخص میکند که قصد سازندگان این سریال، حتی قدمی نزدیک شدن به این مسائل، واکاوی ریشهها و ریشه یابی مسائل اجتماعی نیست. چنین دغدغهای برای این سریال واقعاً شوخی محسوب میشود، چرا که به نظر میرسد تنها قصد سازندگان بحث مارکت و فروش است.
نمایش برخی مسائل در سینمای ایران به دور از شأن مخاطب است
این نویسنده تصریح کرد: اینکه ادعا میشود فیلمساز منعکس کننده واقعیتهای جامعه است، به نظرم نگاه چندان صحیحی نیست، به هر حال هنرمند، نویسنده، فیلمساز، فیلمنامهنویس، هر کدام نسبت به مسائل اجتماعی سوگیریهایی دارند، اما نسبت وضعیت اجتماعی جامعه امروز ایران با آنچه که در سریال آبان به نمایش گذاشته میشود و حتی واکنشهایی که نسبت به این سریال اتفاق میافتد، نوع نگاه فیلمساز را مشخص میکند، واضح است که فیلمساز در این اثر چه تصویری از جامعه ایرانی را به مخاطب القا میکند؛ به هر حال نمایش بیمحابای این اتفاقات، بسیار زننده، به دور از شأنیت هنر و اتفاق عجیبی است.
برخی آثار شبکه نمایش خانگی یکبار مصرف هستند
وی افزود: معمولا تجربه ثابت کرده این سریالها در مدت بسیار کوتاهی، سر و صدای به نسبت زیادی را ایجاد میکنند، اما به شدت یکبار مصرفند و نه تنها ارزش تماشای دوباره ندارد، بلکه بسیاری از بینندگان، تماشای این سریال را نیمهکاره رها میکنند، سریال به لحاظ کیفی سطح پایینی دارد به حدی که ادامه تماشای آن برای مخاطب اهمیت چندانی ندارد و چندان نمیتوان برای آن تاثیرگذاری عمومی در جامعه متصور شد، گرچه این میتواند در ادامه اتفاق خطرناکی را برای سینما رقم بزند.
وی سریالهایی مانند سریال آبان با رویکرد تزتزل و تخریب نهاد خانواده را با فیلمهای با موضوع اجتماعی اصغر فرهادی و یا سعید روستایی مقایسه و عنوان کرد: فارغ از اینکه چرا آثار برخی فیلمسازان از جمله آقای فرهادی و یا روستایی با اقبال بسیار بالای مخاطبین و جشنوارههای داخلی و خارجی روبهرو میشوند، که نشان از دغدغه اجتماعی آنها دارد، ضریب اجتماعی بالایی که یک فیلمساز پس از دیده شدن و موفق شناخته شدن در جامعه ایرانی تجربه میکند، سبب میشود، آن اثر به خودی خود تاثیرات اجتماعی بالایی را در جامعه شاهد باشد و در این شرایط طبیعی است که حساسیت جامعه نسبت به این آثار بالا باشد و به تبع آن نهادهای سیاستگذار، نهادهای هنری و فرهنگی کشور نیز حساسیتشان نسبت به این سریالها بالاتر میرود.
رنجبرزاده در پایان گفت: در خصوص سریال آبان ما با یک پلتفرم نوظهور مواجهیم با یک قالب شناخته نشده، البته به جز قالب گرانقیمت بازیگران که البته اوضاع بازی آنها نیز در این سریال اسفناک است. به هر حال حساسیتی که جامعه و نهادهای فرهنگی و هنری باید نسبت به اینگونه آثار داشته باشند وجود ندارد، اما نسبت به سریال آبان ما واقعا نیاز داریم هم در سیاستهای کلان خود نسبت به حوزه فیلم و سریال تجدید نظر کنیم و هم ذائقه مخاطب ایرانی را باید کمی حساس کنیم، البته به عنوان مثال شاید سریال آبان به لحاظ حساسیتهای جامعه، به نسبت آثار آقای روستایی و آثار آقای فرهادی، نتواند موفق عمل کند، در هر صورت در این حوزه زنگ خطر به صدا درآمده و ما واقعا نیاز داریم که این رفع این ضعفهای هنری، در حوزه سیاستگذاری هنری مدنظر قرار گیرد.
انتهای خبر/