به گزارش اروم نیوز، سرزمین شرق از اقصی نقاط نزدیک تا دور آن از دماغه آفریقا تا مرزهای چین و آب های اقیانوس هند، مهد تمدن و شکوفایی فرهنگ های دیرپا و ریشه دار بوده و هست.
از این میان مهمترین و بارزترین ویژگی آن در معنویت شرقی و حضور ساحت دین و خداباوری در کانون و قلب این سرزمین درخشان تاریخی و ورای تاریخ آن، خلاصه می شود.
قلب این سرزمین وسعتی از قدسِ مقدس تا ایران کهن! وسعتی که در آن کعبه و کربلا هست، دانش و عرفان هست، خون و عشق هست و …. این وسعت، موطن اصلی انبیاء الهی است. گویی معرفت و علم، هم الهی و هم انسانی، در شریان های این وسعت مقدس از ازل تا به ابد جاری ست.
از رهگذر همین مسیر، ظهور دین مبین و پیامبر خاتم محمد مصطفی (ص) در گستره این وسعت مقدس و نیز کشیده شدن کانون اصلی حکمت و تعلیم معنوی و مادی آن به ایران اسلامی ( به گواه تاریخ پر فراز و نشیب پس از اسلام ایران) راه روشن سلوک علمی و تحقیقی منبعث از آن حکمت و تعلیم معنوی( وحی قرآنی و علم امامت) در مجاریِ این قلب تپنده اسلام، جریان یافت. این جریان با شتاب و تنوع شگفت¬آور خود در عرصه چند قرن تحولی آن چنان شگرف در حیات انسان آغاز کرد که امروز روز نیز علم و دانش غربی در تکوین و رشد خود و نیز تدوام حرکت علم بنیان خود، وابسته به این آبشخور مهم و عمیق است.
شاهد این مدعا نام کسانی چون بوعلی سینا، خورازمی ( یا همان الخوریزمی که الخورزیم و به تلفظ لاتین الگوریتم که بنیان دانش رایانه ای در جهان معاصر است)، حسن به هیثم ( الهازن- پدر علم اپتیک یا دانش تجهیزات دیداری و نیز نور و چشم شناسی)، فارابی، رازی، بیرونی (اولین کاشف قاره آمریکا به روشن قرینه سازی جغرافیای خاکی و آبی)، شیخ اشراق و کسی چون محمد صوفی( منجمی که با چشم غیر مسلح یا چشم عادی کهکشان همسایه کهکشان راه شیری یعنی کهکشان آندور مدوآ یا امره المسلسات را کشف کرد) است.
و … و اگر بخواهیم هست که ردیف کنیم از این اسامی درخشان پشت سر هم و به هم پیوسته! اندیشه ورزان غربی خود معترف به این ریشه عمق ایرانی شرقی علم معاصر خود هستند!
یکی از کسانی که علم و معرفت او در اوج ناباوری اندیشه ورزان غربی را به تکاپو وا داشته و با عاریت گرفتن دانش او مسیر راه آینده خود در دانش ریاضی، حساب و جبر و مقابله و هم مثلثات و به طبع آن علم فیزیک را برای خود هموار کردند حجه الحق حکیم عمر خیام نیشابوری است.
پاسکال و نیوتن با گره زدن نام خود به او و علم ریاضی او، خود را شریک علمی او پنداشته و از نام وعلم این اعجوبه ایرانی برای خود کسب هویت کرده-اند.
در ستاره شناسی و نجوم هم، در ادبیات و شعر هم، در موسیقی هم و طرفه اینکه او فقیه و عالم شریعت نیز بوده است! پس بیراه نیست که علم خیام الهی و قرآنی باشد.( و شاید هم هست حتماً)
در وین پایتخت اتریش چهارتاقی هست از چهار مجسمه فلیسوفان و دانشمندان بزرگ ایرانی زیر یک سقف با چهارستون و بسیار باشکوه: حکیم عمر خیام، ابوریحان بیرونی، محمدزکریایی رازی و ابوعلی سینا! ( به همت کشور خودمان ایران) اما پذیریش این چهارطاق یعنی پذیرفتنِ تثبیت این چهار تن و موقعیت علمی آنان و به ویژه حکیم عمر خیام در منظومه فکری جهان غرب!
به این جملات دقت کنید:
تأثیرات خیام بر ادبیات غرب از مارک تواین تا تی. اس الیوت او را به نماد فلسفه شرق و شاعر محبوب روشنفکران جهان تبدیل کردهاست.
ولادیمیرپوتین، مارتین لوتر کینگ و آبراهام لینکن همیشه قبل از خواب رباعیات خیام میخواندند.
ما مثلا ًصاحبان این میراث در عصر حاضر هستیم. منصف باشیم تا چه اندازه در قامت و قواره علم، ادب و معرفت و نیز عرفان شبیه این اسلاف بزرگ خود هستیم و اگر نیستیم حال به هر دلیل و به هر جهت، تا چه پایه خواستیم از خودِ معاصرمان به سمت بزرگی این بزرگان پر بگیرم. ولله اعلم!
انتهای پیام/