اروم نیوز ـ به نام خدای بزرگ و مهربان، خدای بخشنده و بخشایشگر، خدای رمضان و شب قدر، خدای خوبی ها و لطافت، خدای درد، احساس ،عطوفت، غضب و … .
به نام خدایی که که هم مهربانی و بخشش را آفرید تا احساسات نمیرند و هم غضب و خشم را آفرید تا ظلم ظالمان ستمدیدگان و صعیفان را از پا در نیاورد.
به نام خدایی که داد را آفرید تا دادگرانی باشند و در برتبر ظلم ها یاری گر مظلومان درد کشیده باشند.
هر چه از صفات ایجابی و سلبی پروردگارم بنویسم باز کم است صفت های بیشماری که این شب ها جوشن کبیر به مخاطبانش در مصلی ها و مساجد می آموزد.
شب های قدر مدرسه تربیتی است که سفره آم را حضرت حق گسترانده و درب های دانشگاه رمضان را به روی همگان باز کرده است و بدون آزمون از بندگانش برای تحصیل معرفت دعوت می کند.۰و فوج فوج آن ها را از ابواب رحمتش وارد می کند و در دریای بیکران معارف دینش سیراب می کند.
اما در این گیر و دار انسان ها را به تفکر و تعقل در امور خود وادار می کند تا از چرایی آفرینش خود و انجام اعمال و رفتار و عباداتش بیاندیشد تا برای رسیدن به هدف غایی خلقت معرفتی دوچندان به دست آورد که اگر چنین نشود ، عمری مسیر را بی هدف و البته بدون نتیجه خواهد پیمود.
من هم در این شب ها فرصتی یافتم تا مسائل پیرامونی خودم و اجتماع خودم را بررسی کنم و در موردش فکر کنم و از اتفاقات گذشته و حال برای آینده ام درس بگیرم.
به چند دهه قبل برگشتم زمانی که من نبودم اما از تاریخ معاصر خوانده ام و از سینه پدران و مادران و معلمانم آموخته ام که شرایط سیاسی، فرهنگی و مذهبی اسفناکی بر کشورم حاکم بوده که همگان را می آزرده است و دین آن ها را در معرض نابودی قرار داده است.
همین خطر باعث شده همه به یاری دین خدا بیایند و چه بسیار مردان و زنانی که در راه مبارزه با ستمگران و طواغیت مظلومانه در کنج زندان های ساواک و زیر شکنجه های طاقت فرسا مظلومانه جان دادند تا فرهنگ دین نمیرد!
امام و مراد ما چه مظلومانه از وطن و مملکت خود به دور افتاد و سال ها رنج غربت را به جان خرید تا به همه ستمگران بفهماند برای احیای دین و دینداری از همه هستی باید گذشت و به تبع آن امام متدین و انقلابی چه جوان های نازنینی هستی خود را پای احکام شریعت قربانی کردند.
بعد از مرارت های فراوان این مجاهدت ها نتیجه داد و در سال ۱۳۵۷ خانه طاغوت فرو ریخت و جوانه های دینداری روییدن گرفت و در همان عنفوان جوانی با جنگ تمام عیار بعثی که پشتوانه غربی، شرقی و آمریکایی داشت، روبرو شد و برای نابودی این نهال نوپای دینداری از هیچ تلاشی دریغ نکردند ولی باز جهاد امام و امت، خون حدود ۲۰۰۰۰۰ شهید را پای این نهال مبارک ریخت تا پس از ۸ سال دفاع جانانه، حکومت دینی جان بگیرد و دشمنانش را نا امید کند و از آن روز تاکنون به طرق مختلف و چندین بار متعدد یا بهتر بگویم به صورت مداوم تمام همت خود را معطوف نابودی این نظان الهی کردند ولی باز قربانی های زیادی پای پایداری آن هدیه شدند و امروز نیز در بیرون از مرزهای کشور جوانان جان شیرین خود را فدای بقای نظام و دین شان می کنند.
این ها نشانگر دو نکته است؛
۱ . این نظام دینی به راحتی به دست نیامده و ریشه ای خونین و پاک دارد.
۲ . اگر لازم باشد در هر زمان و مکانی اقتضا بکند باز هم جان و خون می دهیم تا نظام دینی و روحیه و فرهنگ دینی پایدار بماند.
اما در این میان جنگ فرهنگی و عقیدتی با هجمه ای بسیار عظیم پایه های نظام ما را نشانه گرفته است طوری که از بیش از دو دهه قبل رهبر عظیم الشان انقلاب با تذکرات خیرخواهانه بارها و بارها مردم و مسئولین را مورد خطاب قرار داده و از شبیخون فرهنگی، تهاجم فرهنگی و ناتوی فرهنگی دشمن خبر داده و همه را دعوت به دفاع و حتی تهاجم کرده اند اما متاسفانه در برخی دوره ها و زمان ها با بی تفاوتی مسئولین فرهنگی مواجه شده و اثرات مخرب تهاجم کینه توزانه دشمن بخشی از جامعه را از پای درآورده است و بخشی دیگر ابی تفاوت کرده است و در برخی موارد بخشی از فرهنگ غیر دینی را به فرهنگ غالب شهر و دیارمان تبدیل کرده است طوری که هیچکس را یارای مقابله با آن نیست و امروزه متاسفانه پارک های ما شاهد جو فرهنگی غیر اسلامی و اخلاقی کرده که در آن حجاب و عفاف مورد خدشه جدی می بیند ولی از هیچ نهاد فرهنگی و نظارتی صدایی بلند نمی شود و دیگر مجالی برای تذکر لسانی و امر به معروف و نهی از منکر نمی گذارد.
در این شرایط حاکم هرگونه تذکر به مثابه دیوانگی و عقب ماندگی است که انگار حرکتی در جهت مخالف جریان رودخانه است و هر آن او را به غرق شدن نزدیک می کند.
آیا پارک ها متولی دولتی و حاکمیتی دارد؟ اگر دارد پس جایگاه مذهبی و فرهنگی آن تعریف دارد.
اگر متولی ندارد باید ناظر حاکمیتی داشته باشد، پس نظارت و نق آن کجاست؟
در این میان حقوق شهروندی جامعه مذهبی و محجبه و عفیف چه می شود؟ آیا این ها حق استفاده از این اماکن را دارند؟ اگر دارند پس چه کسی یا نهادی باید امنیت اخلاقی و فرهنگی این جامعه و فرزندان آن ها را تامین کند؟ اگر حق شهروندی ندارند که چنین چیزی ممکن نیست، چه کس یا نهادی باید پاسخگو باشد؟
و نگارنده به عنوان عضو کوچکی از جامعه مذهبی در عجب است از طرفی جوانان عزیز در جبهه های حق علیه باطل در مرزها و بعضا هزاران کیلومتر آن طرف تر جانشان را فدا می کنند تا امنیت مرز و بوم ما تامین شود اما جامعه ما در سایه این امنیت به جان فرهنگ دینی افتاده و بدان خنجر می زند و فریاد رهبر و مقتدای نظام دینی در رابطه با ولنگاری فرهنگی را کسی جدی نمی گیرد!!! و این تناقضی است که به هیچ وجه قابل هضم نیست.
نهادهای فرهنگی و انقلابی ما در خوابی عمیقند و عملا کار خاصی در راستای پیاده سازی احکام و معارف اسلامی و و نگه داشتن جامعه از گزند های خانمان سوز فرهنگی مشاهده نمی شود.
امیدوارم زمان بیداری مان طوری به تاخیر نیافتد که وقت گذشته باشد و باز امیدوارم که روزی نرسد که شرمنده شهیدانمظلوم زیر شکنجه های زندان های ساواک و شهیدان دفاع مقدس و شهدای مدافع حرم و فدائیان امنیت کشور شویم و دستاوردهای خونین و با ارزش آن ها را به باد دهیم.
آمین
(ع.ب)
انتهای پیام/