• امروز : سه شنبه - ۴ شهریور - ۱۴۰۴
  • برابر با : 3 - ربيع أول - 1447
  • برابر با : Tuesday - 26 August - 2025

خاطره ای از روزهای اسارت یک آزاده نظامی

  • کد خبر : 227130
  • ۲۶ مرداد ۱۳۹۴ - ۰:۰۰

در زیر خاطره ای کوتاه از یک آزاده که در دوران سربازی به اسارت رژیم بعث عراق درآمده است را می خوانیم. به گزارش بُلفَت، اینجانب آزاده نظامی منصور عبدالهی در ۱۸ مهر سال ۶۶ به خدمت مقدس سربازی اعزام شدم و بعد از ۳ ماه سپری کردن دوران آموزشی در مرکز ۲ شاهرود به […]

در زیر خاطره ای کوتاه از یک آزاده که در دوران سربازی به اسارت رژیم بعث عراق درآمده است را می خوانیم.

به گزارش بُلفَت، اینجانب آزاده نظامی منصور عبدالهی در ۱۸ مهر سال ۶۶ به خدمت مقدس سربازی اعزام شدم و بعد از ۳ ماه سپری کردن دوران آموزشی در مرکز ۲ شاهرود به لشکر ۷۲ خراسان منتقل شده و در تیپ ۳ لشکر مربوطه در منطقه جنگی فکه در خط مقدم مشغول انجام خدمت دوران وظیفه شدم.

بعد از بعد از ۶ ماه و انجام دو فقره عملیات جنگی به اسارت نیروهای بعثی عراقی درآمدم و به همراه سایر اسیران به شهر العماره منتقل شدیم که در آنجا ما را بازجویی کردند و بعدا با دست های بسته ما را سوار اتومبیل های نظامی کرده و به اردوگاه های مختلف این کشور انتقال دادند.

من و چندین نفر را به اردوگاهی بی نام و نشان فرستادند که به هنگام رسیدن به اردوگاه جدید نیروهای بعثی عراق بصورت زیگزاگ ایستاده و دالانی را تا درب اردوگاه تشکیل داده بودند که می بایست اسیران از میان نظامیان عراقی از دالان مربوطه گذشته و به درب اردوگاه می رسیدند.

نظامیان به هنگام عبور اسرا از دالان مذکور، ما را با انواع آلات از جمله کابل برق، شلاق و باتوم کتک می زدند و من نیز بعد از ششمین ضربه که به گردنم وارد شد بیهوش بر زمین افتادم و به هنگام به هوش آمدن مشاهده کردم که بدنم زخمی و کبود شده است.

یکی از روش های دیگر شکنجه آنان اذیت دادن ما با گرما در وسط روزهای گرم و در زیر آفتاب با کوله پشتی پر از ماسه بود و در طی روز پنجره های بازداشتگاه را می بستند و پنکه ها را خاموش می کردند و ما را مجبور به تحمل گرما در محیط در بسته می کردند.

ما را در گروه های ۱۱ نفری تقسیم کرده بودند و در طول ماه فقط ۲ مرتبه اجازه استحمام داشتیم و فقط به اندازه یک سطل بزرگ آب برای سه نفر به ما می دادند که در عرض ۱۵ دقیقه باید سه نفر استحمام می کردند و در طول ۲۴ ساعت تنها یک قرص نان به ما می دادند.

انواع شکنجه های روحی را به ما تحمیل کردند که با گذراندن ۲۶ ماه اسارت دستور تبادل اسیران داده شد و بعد از چندین روز سپری شدن از تبادل اسرا به ما خبر دادند که سه روز دیگر به ایران باز می گردید و مبادله می شوید.

برای ما لباس های نو آوردند به ما گفتند که لباس ها را زیر پتویتان بگذارید و در روزهای آخر با ما طوری رفتار می کردند که وقتی به ایران برگشتیم بگوییم با ما به خوبی رفتار شده است و در تاریخ ۶ شهریور ۶۹ ما را از طریق مرزی خسروی به اسلام آباد غرب فرستادند.

بعد از سه روز قرنطینه در ۹ شهریور همان سال به استان کرمانشاه منتقل شدیم و تمام نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی با خوش رفتاری به استقبال گرم ما را تحویل گرفته و از طریق راه هوایی به استان های محل زندگی منتقل شدیم که در شهرستان سردشت نیز با برنامه استقبال گرم و صمیمی مسئولین و مردم روبه رو شده و در نهایت به آغوش گرم خانواده و وطن بازگشتیم.

انتهای پیام/

لینک کوتاه : https://oroumnews.ir/?p=227130

برچسب ها

ثبت دیدگاه

در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.