• امروز : جمعه - ۲۴ اسفند - ۱۴۰۳
  • برابر با : 15 - رمضان - 1446
  • برابر با : Friday - 14 March - 2025

حماسه دوم بهمن ۵۷ مردم ارومیه از منظر حماسه آفرینان و مسئولین کنونی

  • کد خبر : 201405
  • ۰۲ بهمن ۱۳۹۳ - ۰:۰۰

در گزارش پیش رو تلاش شده تا حماسه قیام مسلحانه مردم ارومیه در دوم بهمن ۵۷ از منظر مسئولین کنونی و حماسه آفرینان آن روز مورد کنکاش قرار گیرد. فرماندار ارومیه در گفتگو با خبرنگار اروم نیوز در باره ابعاد حماسه دوم بهمن، واقعه به توپ بستن مسجد اعظم را نقطه عطفی در تاریخ انقلاب […]

در گزارش پیش رو تلاش شده تا حماسه قیام مسلحانه مردم ارومیه در دوم بهمن ۵۷ از منظر مسئولین کنونی و حماسه آفرینان آن روز مورد کنکاش قرار گیرد.

فرماندار ارومیه در گفتگو با خبرنگار اروم نیوز در باره ابعاد حماسه دوم بهمن، واقعه به توپ بستن مسجد اعظم را نقطه عطفی در تاریخ انقلاب اسلامی دانست و گفت: مردم ارومیه با این اقدام خود در مقابله با رژیم ستم شاهی مستقیما وارد عمل شدند و اثراتش را ما تا به حال می بینیم که باید در این زمینه نقش برجسته حجت الاسلام والمسلمین غلامرضا حسنی نیز فراموش نشود که از خداوند برای ایشان صحت و سلامتی کامل را مسئلت داریم.

عباس حسن خانی اظهار کرد: ما می توانیم ره روی افرادی که آن حرکت عظیم مردمی را آغاز کردند باشیم و آرمان ها و ارزشهایی که مردم برای آن قیام کرده و انقلاب شکوهمند اسلامی را به وجود آوردند را زنده نگه داریم تا شاهد کور شدن چشم دشمنان انقلاب باشیم.

وی افزود: برای ثبت این واقعه در تقویم در گذشته فعالیت هایی شروع شده است که امیدواریم این واقعه در تقویم انقلاب اسلامی ثبت گردد که باید رسانه ها و مسئولین اجرایی دست در دست هم دهند و برای گرامیداشت این حماسه ماندگار تلاش کنند.

ارتش شاهنشاهی در انهدام مسجد اعظم ناکام ماند

نماینده مردم آذربایجان غربی در مجلس خبرگان رهبری نیز در گفتگو با خبرنگار اروم نیوز با اشاره به این که هر کدام از استان های مختلف کشور در پیروزی انقلاب اسلامی نقش بسزایی داشتند گفت: از جمله این استانها آذربایجان غربی است که باید از نقش بی بدیل و ماندگار حجت الاسلام والمسلمین حسنی را در عرصه مبارزاتی مردم ارومیه ازیاد نبریم.

آیت الله دیرباز اظهار کرد: مسجد اعظم ارومیه به عنوان محور تظاهرات و تجمعات مختلف مردم ارومیه محسوب می شد برای همین نیروهای رژیم طاغوت بر انهدام مسجد اعظم ارومیه تاکید دشتند.

وی افزود: حجت الاسلام والمسلمین حسنی با تعدادی از همرزمان مسلح خودشان وقتی متوجه حمله رژیم طاغوت به سوی مردم شدند چند تیر هوایی شلیک کردند که شلیک این تیرها باعث شد تا رژیم طاغوت از مسلح بودن مردم مطلع شده وضمن منصرف شدن از سرکوب مردم فقط به کنترل آنها بسنده کردند.

نماینده مردم آذربایجان غربی در مجلس خبرگان رهبری حادثه به توپ بستن مسجد اعظم ارومیه را نقطه عطفی در مبارزه مردم ارومیه در دوران انقلاب اسلامی دانست خاطر نشان کرد: البته تیر اندازی هایی هم صورت گرفت ولی با توجه به آمادگی کاملی که در نیروهای حاج آقا حسنی وجود داشت از آن روز به بعد این رعب و وحشت در دل نیروهای شاهنشاهی افتاد که در بین مردم ارومیه نیروهایی هستند که مسلح هستند و مبارزه می کنند.

آیت الله عسگر دیرباز تصریح کرد: باید همواره به نقش بی بدیل حاج آقا حسنی در مبارزات انقلابی مردم ارومیه تاکید شود و البته در این بین نقش آیت الله سید علی اکبر قریشی را نیز نمی شود فراموش کرد.

وی گفت: برای گرامیداشت دوم بهمن ماه اگر مسئولین برای دیدار مقام معظم رهبری برنامه ریزی بکنند و در این دیدار گزارش مفصلی از اقدامات یک ساله صورت گرفته در استان نیز خدمت معظم له ارائه شود می تواند جایشگاه اهالی شریف استان را در جامعه و ماندگاری آنان را در تاریخ انقلاب اسلامی بیشتر تثبیت می شود.

دوم بهمن به عنوان سنبل ایستادگی مردم ارومیه در برابر رژیم ستم شاهی مطرح است

نماینده مردم ارومیه در مجلس شورای اسلامی نیز در گفتگو با خبرنگار اروم نیوز، با اشاره به این که نقش مردم آذربایجان در تحولات سیاسی دوران معاصر بسیار مهم و برجسته است گفت: چه در دوران مشروطیت، چه در ماجرای ملی شدن صنعت نفت و چه در دوران انقلاب اسلامی این برجستگی و ایستادگی مشاهده می شود.

جواد جهانگیرزاده با بیان این که آذربایجان یک مجموعه یک پارچه و به هم پیوسته است اظهار کرد: بخشی از این یک پارچگی متوجه مردم ارومیه است چرا که مردم ارومیه مردمی هستند که در دوران شکل گیری انقلاب اسلامی وارد مبارزات سیاسی شدند و علاوه بر مبارزات سیاسی مبارزات مسلحانه را نیز آغاز کردند.

وی افزود: از اقشار مختلف مردم در این مبارزات حضور داشتند اما در این میان نقش بی نظیر حجت الاسلام حسنی به عنوان رهبر مبارزاتی مردم ارومیه و بلکه آذربایجان غربی نباید فراموش کرد و با راهبری دقیق و حساب شده اعتراضات سیاسی و مدیریت مسلحانه توانست فاز مبارزاتی مردم ارومیه را بالا ببرد که اوج این مبارزات دوم بهمن ماه بود.

نماینده مردم ارومیه در مجلس شورای اسلامی تصریح کرد: اوج مبارزه مردم در دوم بهمن ماه بود که ماجرای مسجد گوهرشاد مجددا تکرار شد و رژیم ستم شاهی با بیرون آوردن تانک ها و ایجاد رعب و وحشت کانون مبارزه مردم ارومیه را که همان مسجد اعظم بود را به توپ بست.

جواد جهانگیرزاده پایداری و استقامت مردم ارومیه در این قضیه را قابل ستایش دانست و گفت: دوم بهمن در تاریخ جایگاه ویژه و برجسته ای دارد و به عنوان سنبل و روز مقاومت و ایستادگی مردم ارومیه در برابر رژیم ستم شاهی مطرح است.

وی با اشاره به این که باید این روز در تقویم تاریخ انقلاب اسلامی ثبت گردد خاطر نشان کرد: ما این قضیه را چند سالی است که پیگیر هستیم ولی ثمر بخش نبوده است و حتی مسئولین استانی تلاش می کردند که در این روز مهم مردم استان هم به دیدار مقام معظم رهبری شرف یاب شوند که هنوز پاسخی از سوی دفتر مقام معظم رهبری دریافت نکرده ایم.

نماینده مردم ارومیه در مجلس شورای اسلامی افزود: ولی در آذربایجان غربی این روز متمایز از سایر روزها بدان نگریسته می شود و در عین حال گرامیداشت حماسه دوم بهمن وظیفه همه مردم ارومیه و مسئولین است.

بازخوانی حماسه دوم بهمن سال ۵۷ در ارومیه از زبان مجاهد نستوه آذربایجان

نماینده سابق ولی فقیه در آذربایجان غربی و امام جمعه پیشین ارومیه رهبر نهضت دوم بهمن سال ۵۷ در گوشه هایی از خاطرات اش می گوید: بعد از ظهر همان روز به شهر ارومیه بازگشتیم و برخی دوستان گفتند شما باید در جایی مخفی بشوید، گفتم نخیر، دیگر وقت این حرف و حدیث ها گذشته است، عقب نشینی و فرار دیشب کافی می باشد، ما باید از امروز جنگ مسلحانه را آغاز کرده و از نیروهای خود دعوت به عمل آوریم.

در مسجد اعظم اجتماع کنند و هرکس از مردم که اسلحه دارد به اینجا بیاورید و به ما ملحق شود،ما باید مسجد و اطراف آن را سنگربندی نماییم و به این ترتیب در برابر کماندوهای تا بن دندان مسلح شاه مقاومت نشان بدهیم.

در عرض چند ساعت تمام پیشنهادهای من تحقق یافت. اقشار مختلف مردم بسیج شدند، با وانت بار و خودروهای شخصی، شن و ماسه و گونی و آجر آوردند، پشت بام و اطراف مسجد را با گونی های پر از شن سنگربندی کردیم.

در خیابانهای اطراف که منتهی به مسجد می شدند درختان و چوبهای بزرگ و سنگینی ریختیم تا به خیال خودمان مانع از حرکت و پیشروی تانکها به سوی مسجد شویم و راهها را به روی نیروهای مسلح شاه ببندیم.

وی ادامه می دهد: روبه روی مسجد هتل چهار- پنج طبقه ای قرار داشت. صاحب آن مردی ثروتمند از اهالی تبریز بود که آدم بدی نبود، نمازخوان،ظاهرالصلاح و مقلد آیت الله شریعتمداری هم بود.

از او خواستم پشت بام هتل را در اختیار ما قرار دهد تا ما آنجا را هم سنگربندی کنیم، چون موقعیت بسیار مناسبی داشت. او ترسید و اجازه نداد.

البته آنوقت جای ترس هم بود،نباید وی را ملامت نمود. حتی پیغام و پیشنهاد پول دادم باز هم نپذیرفت. در سمت دیگر مسجد اعظم بانکی قرار داشت،بچه ها بعد از غروب از پشت بام بالا رفتند و در بالای بام بانک هم یک سنگر با یک تیرانداز مستقر کردند.

با اینکه از یک سمت بانک به دو طرف خیابان پهلوی(امام فعلی) و از طرف دیگر آن به خیابان عسگرآبادی،کاملا تسلط داشتیم، ولی موقعیت هتل بهتر از بانک بود، ولی چه می توانستیم بکنیم؟

در بخش دیگری از خاطرات امام جمعه ارومیه آمده است: هرچه امکانات و تجهیزات بود در جهت استحکام پایگاه نظامی مسجد اعظم به کار گرفتیم به تعداد ۴۰-۵۰ نفر افراد مسلح و با حضور انبوه مردم آماده ی نبرد شدیم. ناگهان صدای غرش تانکها از دور به گوش رسید، به دستور من افراد مسلح در پشت سنگرهای خود قرار گرفتند.

تانکها درختان و سایر موانع را شکستند و نزدیک محوطه شدند. شش تانک بود با تعداد زیادی نیروهای پیاده نظام ارتش که آنها را اسکورت می کردند.

اصابت گلوله به گنبد مسجد اعظم ارومیه

من در پشت بام کنار گنبد قرار گرفته بودم در حالیکه یک کلاشینکف در دستم بود می خواستم ببینم عکس العمل تانکها چه خواهد شد.

در همین فکر بودم که ناگهان تانک اولی که در جلو حرکت می کرد، یک توپ به سمت گنبد شلیک کرد،نمی دانم هدف اصلی همان گنبد بود یا می خواست مرا بزند که بدانجا خورد؟ گلوله توپ درست از یک متری بالای سرم عبور کرد و به گنبد اصابت نمود بعد از آنطرف گنبد خارج شد.

در این میان عده ای با لباس شخصی به عنوان «شاه دوست» در میان آنها ظاهر شدند و شعار «زنده باد شاه و …. » سر دادند.

دوستانم از شدت خشم بدنشان می لرزید، اول خیال کردم از ترس اینطور شده اند اما خطاب به من گفتند: حاج آقا چرا دستور تیراندازی نمی دهید. گفتم نیازی به دستور نیست بزنید.

سربازها که حرف مرا شنیدند فوری روی تانک و اطراف آنرا خالی کردند. ما تانک را به رگبار بستیم. از پایین چند نفر از دوستان بر روی تانک اولی کوکتل مولوتوف انداختند و تانک بلافاصله آتش گرفت.

لوله ی تانک که قبلا به طرف ما و مسجد بود بی اختیار چرخید و به سمت هتل قرار گرفت. تانک دومی از پشت رسید و ما را به رگبار مسلسل بست.

من زمین گیر شدم. طرف راست من پسرم رشید بود و در میان ما فقط او یک تفنگ ژ-۳ داشت، بقیه دوستان کلاش داشتند. طرف چپم نیز مرحوم حاج موسی بود. به این ها گفتم هردو به طور همزمان به روی تانک ها آتش بریزند و تیراندازی کنند.

در چند لحظه، اینها انصافا غوغا کردند، طوفان به پا نمودند. خدا رحمت کند حاج موسی آقازاده انسان بسیار شجاع، شریف و در عین حال فرد مطیعی بود . او شیفته و شیدای امام خمینی بود، و چون مرا سرباز امام خمینی می پنداشت ، از این جهت به من نیز علاقه مند شده بود و واقعا خودش را فدا می کرد.

او گاهی مسئول تدارکات مردان مسلح می شد. وقتی غذا را می آورد تا سهم آخرین نفر از دوستان را نمی داد،هرگز دست به غذا نمی زد. در امثال این موارد نیز همیشه دوستان را بر خود مقدم می داشت و این خصوصیت برایم بسیار جالب بود.

مردم با تیراندازی و محاصره ۶ تانک رژیم شاه را زمین گیر کردند

تانک سومی،چهارمی،پنجمی و ششمی آمدند و بین تقاطع خیابان پهلوی و عسگرآبادی(خیابان امام و بعثت امروزی) قرار گرفتند. ما پنج نفر در بام بودیم.

من،رشید،حاج موسی،حاج محمد و یک نفر دیگر که اسمش را فراموش کرده ام. چند نفر دیگر هم در بام بانک بودند. بقیه مسلحین به همراه مردم از زمین و اطراف تانک ها را محاصره کردند و مرتب به طرفشان تیراندازی نمودند، بطوریکه زمینگیر شدند و مجبور به عقب نشینی گردیدند.

البته اگر می خواستند بمانند و با ما بجنگند می توانستند چون آن ها امکانات و نیروی زیادی داشتند، ولی در اثر مقاومت شجاعانه ما و مردم، خداوند متعال رعب و وحشتی به دلشان انداخت و آن ها پا به فرار گذاشتند و به لشگر و پادگان ارومیه بازگشتند.

در این حماسه تاریخی دو نفر از مردم شهید و چندین نفر زخمی شدند. تعداد زیادی هم از سربازان و درجه داران رژیم کشته و زخمی گردیدند و یک تفنگ ژ-۳ هم به غنیمت ما درآمد. با این تفنگ ما دارای دو اسلحه ژ-۳ شدیم.

مردم برای اولین بار با چشم خود شکست و فرار تانک ها را دیدند، شور و غوغای عجیبی در شهر پیچید و واقعا مردم باورشان شد که می توانند با امکانات کم در برابر یک رژیم جهنمی و تا دندان مسلح بایستند. هرلحظه بر حضور و ازدحام حماسی مردم بیشتر می شد.

بعداز ظهر همان روز مراسم تشییع دو شهید عزیز برگزار می شد. قبلا به افراد مسلح گفتم در مراسم تشییع، به صورت نامرئی حاضر شوند و گوش به فرمان باشند تا اگر نیازی شد، اسلحه ها را بیرون بیاورند.

پیکر شهدای انقلاب ارومیه را به سمت قبرستان باغ رضوان و در آنجا دفن کردیم. فرد دیگری هم از برادران مسیحی ما در همان ایام به درجه رفیع شهادت رسیده بود. به طور دقیق یادم نیست که همان روز یا چند روز بعد از این واقعه بود.

بالاخره این شهید را هم چون می گفتند تازه مسلمان شده بود،آوردیم و در کنار این دو شهید دفن نمودیم. در واقع این سه شهید بزرگ،جزو اولین شهدای انقلاب اسلامی ارومیه به شمار می آیند. اعلی الله مقامهم الشریف.

هنگام دفن شهدا برای حاضران صحبت کردم. ضمن بیان ارزش و اهمیت مقام شهید و شهادت،به ادامه ی راه شهدا که همان ادامه ی انقلاب و ایثار و فداکاری بود،تاکید ورزیدم.

در این هنگام مسلحین حاضر در مراسم، سلاح های خود را از زیر لباس هایشان بیرون آوردند و با یک حرکت هماهنگ و حماسی از اظهارات من حمایت نمودند. پس از ختم مراسم دفن،مردم که سراپا شور و احساسات شده بودند در جهت ادامه ی نهضت با شهدا میثاق بستند و با دادن شعارهای انقلابی به سمت خانه های خود بازگشتند.

انتهای پیام/

لینک کوتاه : https://oroumnews.ir/?p=201405

برچسب ها

ثبت دیدگاه

در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.