به گزارش اروم نیوز، یکی بود یکی نبود در یکی از روستاهای خداوند بزرگ، جوجه خبرنگاری پا به عرصه خودنمایی گذاشته بود که از همان اول مطرود عام و خاص گشته بود!
جوجه خبرنگار ما که از همان اول به خاطر خصوصیت تندخویی و بددهنی از طرف دوستانش ترک شده بود دنبال مسکن و مأوایی می گشت تا ثابت کند که فرد مطرحی است و همه به حرفش اهمیت می دهند اما نمی شد که نمی شد چون قبل از آن کدخدای ده اجازه فعالیت در جمع دیگر جوجه ها را نداده بود از همین رو می خواست به هرنحوی که شده انتقام بگیرد و در هریک از خبرمانندهایش همیشه از الفاظی تکراری مانند دلواپس و افراطی استفاده می کرد.
روزی جوجه خبرنگار ما که به واسطه بددهنی اش زشت نامگذاری شده بود خودش را در گیر و دار بازی های سیاسی می بیند و ملعبه دست عده ای سیاست مدار زرنگ قرار می گیرد و وی را مورد سوءاستفاده قرار می دهند.
از این رو حتی در موقعی که می خواستند برای روستا کدخدای جدیدی انتخاب کنند، پیش کدخدای احتمالی آینده رفته و درخواست دانه و ارزن می کند اما چون سوءسابقه جوجه خبرنگار زشت داستان ما در فحاشی و بددهنی زبانزد عام و خاص شده بود کدخدای احتمالی روستا وی را طرد می کند و می گوید که احتیاجی به بددهنان ندارد.
از این روز به بعد جوجه خبرنگار زشت ما پای در عرصه جدیدی می گذارد و برای دورماندن از فضای منفی به وجود آمده علیه خودش به نهال کاج تازه کاشته شده در منطقه باتلاقی روستا که در میان منطقه مرتعی و علفی روستا بود پناه می برد و با استفاده از اینکه کسی به واسطه باتلاقی بودن آنجا نمی تواند به وی نزدیک می شود بساط بگم بگم راه انداخته و هر از گاهی دهنش و قلمش را به فحش و بد و بیراه باز می کند و مدعی افشاگری می شود.
ماجرا از زمانی جالبتر می شود که کدخدای خادم روستا که سابقه ای چندین ساله در آبادانی ده داشت، به علت غیرمجازبودن ساخت لانه های غیرقانونی، به مرغ و خروس ها اجازه ایجاد لانه جدید را نمی داد و وی به همین علت از کوره در رفته و با افراط هرچه تمامتر به پیش می رود و مدعی افشاگری تمامی پرونده های آباء و اجدادی کدخدای خدمتگزار می شود و همین کار را نیز می کند اما همین جوجه خبرنگار زشت ما آن قدر جرأت ندارد که نوشته هایش را حفظ کند و در مدت اندکی پس از انتشار با کوچکترین واکنش آنها را پاک می کند تا بدین صورت بزدلی خود را نیز اثبات کند.
او وقتی می بیند که همان شخص معروف که به وی فحاشی کرده دارد کم کم کدخدای رسمی ده می شود و احتمالش زیاد است با انواع اقسام طرق سعی در نزدیک شدن به وی می کند اما این بار نیز موفق نمی شود و تمام رشته هایش پنبه می شود.
این تنها قسمت کوچکی از اقدامات غیرعرفی جوجه خبرنگار زشت ما بود که شرح شد و در صورت لزوم سایر قسمت ها نیز در نوشته ای مستقل با جزئیاتی کامل تر و دقیق تر به رشته تحریر خواهد آمد تا همه از پشت پرده فحاشی ها و اقدامات غیراخلاقی در نگارش متون و خبرهایش آگاه شوند که در آن صورت راه بازگشتی برای سربلند کردن وی در میان دیگران نخواهد ماند و سرافکندگی نتیجه کارهایش خواهد بود.
از همین طریق برای جوجه خبرنگار زشت داستانمان آرزوی توفیق و هدایت به مسیر صحیح الهی و اخلاقی به دور از فحاشی، بددهنی و اتهام زنی داریم و امیدواریم با بزرگ شدن جوجه خبرنگار زشت و ریختن پر و بال سیاه وی همانند داستان جوجه اردک زشت شاهد اخلاق و منش موجودی بالغ از وی باشیم تا باشد وی نیز مورد مقبول قرار گیرد و این همه سعی نکند برای مطرح شدن دست به فحاشی بزند چون حرمت قلم و انسان ها واجب است.
انتهای پیام/