• امروز : دوشنبه - ۳ شهریور - ۱۴۰۴
  • برابر با : 2 - ربيع أول - 1447
  • برابر با : Monday - 25 August - 2025

بی خانمان/ بررسی روانشناسانه پرونده یک خانواده کارتن خواب در باغ رضوان ارومیه

  • کد خبر : 227826
  • ۰۱ شهریور ۱۳۹۴ - ۰:۰۰

بی خانمان به کسانی اطلاق می شود که به علت شرایط ویژه جسمی، روانی یا اجتماعی، جایگاه و مسکن ثابت، درآمد و شغل مناسب ندارند، حتی از حمایتهای اجتماعی و حمایت های خانواده نیز برخوردار نیستند. به گزارش اروم نیوز، اوایل زمستان سال گذشته در پی گزارش یکی از همشهریان، مبنی بر رویت زن و […]

بی خانمان به کسانی اطلاق می شود که به علت شرایط ویژه جسمی، روانی یا اجتماعی، جایگاه و مسکن ثابت، درآمد و شغل مناسب ندارند، حتی از حمایتهای اجتماعی و حمایت های خانواده نیز برخوردار نیستند.

به گزارش اروم نیوز، اوایل زمستان سال گذشته در پی گزارش یکی از همشهریان، مبنی بر رویت زن و مردی به همراه دو کودک داخل چاله بزرگی در منطقه کشتارگاه ارومیه حدودا زمینهای خالی پشت قبرستان شهر بلافاصله عوامل کلانتری ۱۶ به محل اعزام و صحنه مورد مشاهده آنان ، چاله بزرگی در محل گزارش شده بود که توسط چند تیر چوپی و نایلون سقف آن به ظاهر پوشیده شده و داخل آن تعدادی لحاف کهنه و کثیف و مقداری وسایل که شباهتی به اثاث منزل نداشت به چشم می خورد .

به محض مشاهده این وضعیت به قصد ورود نایلون را کنار زده و زن و مردی جوان با لباسهای کثیف و مندرس به همراه دو پسر بچه خردسال که زیر لحاف در خواب بودند ، نظر مامورین را جلب می کند. بوی مواد و آثار مصرف مواد نشان از اعتیاد زن و مرد داشت . مامورین دو کودک ۴ و ۵ ساله را در حالیکه لباس نازک و ظاهر ژولیده ای داشتند را به همراه والدین معتاد جهت رسیدگی بیشتر به کلانتری دلالت می دهند .

س . م در حالیکه پسر ۴ ساله خود که ظاهرا معلول هم بود در آغوش گرفته و به همراه شوهر و پسر ۵ ساله اش وارد اتاق مشاوره و مددکاری کلانتری شده و روی صندلی گوشه اتاق می نشیند .به خواسته مددکار که از او راجع به گذشته اش پرسیده بود می گوید : ۲۳سال پیش در یک خانواده نه نفره بدنیا آمدم . ما ساکن یکی از روستاهای دورافتاده سلماس بودیم .۵ساله بودم که پدرم فوت کرد و خانواده فقیر و تنگدستش را با هزار مصیبت تنها گذاشت.

مادرم بیسوادو خانه داربود با ۷بچه قدونیم قد در آن روستا نتوانست کاری از پیش ببرد برای همین به ارومیه نقل مکان کردیم تا شاید از آن وضع فلاکت بار رها شویم . از کودکی ام جز بدبختی و سختی چیزی به یاد ندارم . با حمایت یکی از اقوام دور تا سوم راهنمایی درس خواندم اما بعد از آن درس و تحصیل را رها کردم .۱۷ساله بودم که ازدواج کردم بعد از بدنیا آمدن اولین فرزندم ، خواهرم که خود مواد مصرف میکرد با تحریک و وسوسه وی چندین بار اقدام به مصرف مواد از نوع شیشه کردم در حال حاضر هم معتاد به شیشه هستم .

مددکار از زن جوان می پرسد : پول مواد مصرفی یا خوراک را از کجا می آوردید؟ س.م پسرش را کمی جابجا می کند و میگوید: گدایی میکردیم. مددکار می پرسد: بچه ها را تنها می گذاشتید یا با خودتان می بردید؟ زن با اکراه میگوید : بچه ها را نمی توانستیم تنها بگذاریم چون دور و برمان سگهای ولگرد زیاد بود و به ناچار بچه ها را با خودمان می بردیم چون با وجود آنها مردم پول بیشتری می دادند . مددکار دوباره می پرسد : چه مناطق یا خیابانی برای گدایی می رفتید؟ زن با همان لحن می میلی می گوید : اصلا شهر نمی رفتیم چون قبرستان به ما نزدیکتر بود ترجیح می دادیم آنجا برویم .

مددکار رو به شوهر س . م میکند و از او می خواهد که از گذشته اش بگوید : اسمم ی . ک است و ۳۵ سال دارم در خانواده ای ۵ نفره بدنیا آمده ام من فرزند آخر بودم و دوبرادر بزرگتر از خودم دارم . پدرم کارگر بودکه در حال حاضر بیکار و در منزل برادرم زندگی می کند .بیست و هشت ساله بودم که مادرم از دنیا رفت و برادرم تنها به پدرم پناه داد. من مجبور شدم برای کار به تهران بروم و مدتی آنجا به کارگری مشغول شوم .

در خانه ای که سکونت داشتم توسط چند تا از دوستانم به سمت مصرف شیشه کشیده شدم دوسال بعد به ارومیه برگشتم و با س ازدواج کردم، چون پول کافی برای اجاره منزل نداشتم به ناچار به همراه زن و بچه ام به این منطقه دورافتاده آمدیم و سعی کردم که سرپناهی برای خانواده ام بسازم بنابراین با کمک همسرم چاله بزرگی را کندیم و مقداری وسایل کهنه از اشغالهایی که توسط ماشینهای شهرداری در این منطقه تخلیه می شد جمع آوری کردیم . با گدایی در قبرستان سعی میکردم شکم زن و بچه ام را سیر کنم . مددکار نگاهی به پسر بچه ۵ ساله می اندازد و بعد می پرسد : این بچه ها در سرمای زمستان با این لباسهای کهنه و نازک چطور تاب می آوردند؟ پدر سرش را پایین می اندازد و چیزی نمی گوید. مددکار همچنان به طفل در حالی که شاید از روی گرسنگی شیشه شیر خالی و کثیفی را به دهان گرفته و می مکید ، خیره می ماند.

تحلیل آسیب از ابعاد مختلف و از منظر کارشناسان

دکتر ” آراز صدری” از اساتید دانشگاه و روانشناس مرکز مشاوره آموزش و پرورش آذربایجان غربی

کارتن خوابی یک پدیده و یک مساله شهری بوده و به طور خاص در کلان شهرها محسوس است. این پدیده یک معضل اجتماعی است که تالی فاسد آن در حوزه های دیگر مانند بهداشت، اعتیاد و… نما پیدا می کند. در حقیقت آنچه که تحت عنوان پدیده کارتن خوابی در جوامع پدید آمده است، ولد معضل شایع تری با عنوان ولگردی یا همان بی خانمانی است.

بی خانمان به کسانی اطلاق می شود که به علت شرایط ویژه جسمی، روانی یا اجتماعی، جایگاه و مسکن ثابت، درآمد و شغل مناسب ندارند، حتی از حمایتهای اجتماعی و حمایت های خانواده نیز برخوردار نیستند. وضعیت کارتن خواب ها را می توان بسیار خطرناک تر یافت زیرا کارتن خواب ها علاوه بر اینکه شرایط قابل قبول اجتماعی – اقتصادی را ندارند، اغلب از مطرودان جامعه هم چون معتادان بوده که به بیماری های عفونی چون ایدز و هپاتیت نیز مبتلا هستند.

معمولاً کارتن خواب ها جرائم کوچک و بزرگی را مرتکب می شوند، البته برخی از آنها متکدی هستند و یا با کارهایی مثل پاک کردن شیشه اتومبیل ها، دستفروشی و… پولی در می آورند. اما در نهایت اینکه مبتلایان این پدیده به چه کاری مشغواند به خودی خود باعث تعدیل و تخفیف اثرات سوء این معضل نخواهد شد، زیرا نفس عمل کارتن خوابی دارای تاثیرات سوء بر امنیت روانی و اجتماعی جامعه است.

معضلات اجتماعی ناشی از کارتن خوابی

کارتن خوابی همچون هر معضل اجتماعی، تالی فاسد خواهد داشت، از این رو در ذیل به پاره ای از آثار سوء کارتن خوابی اشاره می شود:

۱٫ تلقین حس بدبینی و ناامیدی به جامعه

از آنجا که کارتن خوابی از دید اذهان عمومی از نشانه های اقتصاد بیمار و مدیریت نا کارآمد است، افزایش آن در سطح اجتماع باعث القای ناامیدی به مردم و نتیجه پیدایش بدبینی به دولت می شود، در حقیقت مردم کارتن خوابی را به طور ناخداگاه نتیجه مدیریت بد دولت می دانند و به آینده کشور نا امید می شوند، که نتیجتا این نامید اثرات خود در کاهش مشارکت های سیاسی و مدنی به رخ خواهد کشید.

۲٫ ایجاد فضای مشخص برای ارتکاب جرائم مختلف

کارتن خواب ها غالباً به طور پراکنده زندگی نمی کنند بلکه آنان منطقه ای خاص را مشخص می کنند تا دور هم جمع شوند و یا در گرمخانه های دولتی و غیر دولتی به سر می برند که هر دوی این موارد حواشی منفی مخصوص به خود را به همراه دارد. از آنجا که بسیاری از کارتن خواب ها از بیماری های جسمی و روانی رنج می برند و دارای ظاهر و ثبات روانی مطلوب نیستند، مضاف براین تعدادی از آنها به مواد مخدر و مشروبات الکلی مبتلا بوده و از این رو بخشی از ایشان مبتلا به بیماری های ایدز، هپاتیت و سایر بیماری های واگیردار می باشند، بنابراین طبیعی است که وجود گرمخانه ها در محدوده های شهری، عاملی برای ایجاد ناامنی روانی و ذهنی شهروندان و مولد حاشیه های شهری باشد. طرز برخورد مردم با گرمخانه ها مؤید این ادعا است.

۳٫ اشاعه فحشاء و افزایش اعتیاد

همانطور که گفته شد بخشی از کارتن خواب ها اعتیاد به انواع مواد مخدر و مشروبات الکلی دارند و از آنجا که تمامی کارتن خواب-ها از نظر روانی در وضعیت مساعدی به سر نمی برند طبیعتاً پتانسیل اعتیاد را دارند و ممکن است با قرار گرفتن در چنین محیط-هایی این دسته اخیر نیز مبتلا به اعتیاد شوند.
از سوی دیگر از آنجا که کارتن خواب ها از بین صفوف مختلف جوامع هستند پس مسلّماً بین آنان زنانی نیز حضور دارند که این خود باعث افزایش تن فروشی و جرائمی همچون تجاوز می شود.

۴٫ افزایش نا امنی اجتماعی

همانطور که گفته شد جامعه کارتن خواب ها از نظر روانی دارای ثبات نیستند و برخی از آنان نیز اعتیاد دارند، از این رو از این افراد انتظار هر عملی جهت ارتزاق و تأمین هزینه مواد مخدر را می شود داشت.

۵٫ ترویج تکدی گری

متأسفانه طرز برخورد برخی نهادهای مدنی و دولتی به نوعی باعث ترویج تکدی گری می شود، این نهاد ها که از روی دلسوزی فقط به فکر جمع آوری کارتن خواب ها و اسکان آنان هستند، در دراز مدت زمینه تکدی گری و تن پروری را برای کارتن خواب ها پدید می آورند.

۶٫ کاهش نیروی کار و مفید جامعه

مع الوصف کارتن خوابان از بین اعضای جامعه هستند، آنها قبل از این که به این وضع بیافتند هر کدام در صنفی مشغول به کار بوده و نیروی کار آن کشور محسوب می شدند، اما با سقوط آنان جامعه از این نیروی انسانی محروم گشته است. محرومیتی که بسته به واکنش ها نسبت به کارتن خوابی می تواند موقتی یا ابدی باشد.

نتیجه گیری و راه های درمان کارتن خوابی

پدیده کارتن خوابی به طور کلی یک معضل همیشگی نیست، بلکه می توان با اتخاذ درمان های مناسب این نیروی کار را مجدد به جامعه بازگرداند که در ذیل به پاره ای از آنان اشاره می شود:

۱٫ آماده سازی کارتن خواب ها برای بازگشت مجدد آنان به جامعه

یکی از معضلات در برخورد با کارتن خواب ها این است که در اکثر جوامع فقط آنان را اسکان می دهند و برایشان غذا تهیه می-کنند، درحالیکه نفس این عمل خود به کارتن خوابی دامن می زند، به کارتن خواب بهتر است یاد داده شود که چگونه می تواند نان در بیاورد به جای آنکه به او نان بدهند.

در جوامع مختلف بسته به توانایی مالی کشور فرایند بازپروری کارتن خواب ها طی می شود. جوامعی که از ثبات مالی برخوردارند می توانند از برپایی کلاس های گروهی و کارگاه های آموزشی بهره ببرند، جوامعی نیز که امکانات مالی شان محدود است می توانند به برپایی اردوگاه های کار اجباری دست بزنند و در آن از کارتن خواب ها بعنوان نیروی کار اجباری استفاده کنند تا در جریان آن هم برای دولت فایده مالی داشته باشند هم در طی این پروسه خودشان نوعی حرفه یاد بگیرند.

۲٫ قائل شدن تسهیلات مالی

در صورت امکان و توان مالی، بهتر است برای کارتن خواب هایی که توانستند فرآیند بازپروری را طی کنند، تسهیلات مالی قائل شد تا بتوانند بر پایه آن زندگی جدید خود را آغاز کنند.

۳٫ اسکان آنان در خارج از شهر

همانطور که گفته شد وجود گرمخانه ها و پاتوق کارتن خواب ها باعث القای حس نا امیدی و وحشت به جامعه است فلذا بهتر است این افراد در خارج از شهرها اسکان داده شوند تا موجب خدشه دار شدن روحیه اذهان عمومی نشوند.

۴٫ تحدید دوره اسکان

از آنجا که پاره ای از واکنش های مهرآمیز به کارتن خواب موجب رواج روحیه تکدی گری می شود بهتر است برای کارتن خواب ها یک پروسه زمانی محدود و مشخص را تعیین کرد.

۵٫ اقدامات تأمینی جهت جلوگیری از “پاتوق سازی”کارتن خواب ها

همانطور که اشاره شد، جمع شدن کارتن خواب ها در کنار یکدیگر از یک سوء موجب اشاعه فحشاء می شود و از سوی دیگر به نا امنی ها دامن می زند پس بهتر است که با این دسته از پاتوق ها به طور قهر آمیزی برخورد کرد تا از تشکیل حریم امنی برای مجرمان بالقوه جلوگیری گردد.

۶٫ برخورد تأمینی و انتظامی با ولگردان و اراذل

از آنجا که ولگردی خود از عوامل ابتدایی پیدایش صنف کارتن خواب است و در حقیقت به چنین روحیاتی دامن می زند، با برخود تأمینی و علنی با این افراد می شود نوعی بازدارندگی اجتماعی پدید آورد.

۷٫ تشدید اعتقادات مذهبی

مشخص است که کارتن خوابی نتیجه مستقیم زوال روانی است، در حقیقت کارتن خوابی یکی از شدیدترین مراحل “گناه کبیره” نا امیدی از رحمت باری تعالی است پس با تشدید اعتقادات مذهبی و یادآوری رحمت خداوند می توان نوعی بازدارندگی عقیدتی برای مبارزه با کارتن خوابی پدید آورد.

۸٫ تغییر دید جامعه نسبت به کارتن خواب با فرهنگ سازی

بطور کلی یکی از مجموع عواملی که باعث می شود بخشی از کارتن خواب ها هیچ وقت وضعیت گذشته خود را پیدا نکنند، دید جامعه به آنان است.

خیلی از جوامع شاید سوء پیشینه کیفری را در اسناد پاک کنند اما از حافظه خود محو نخواهند کرد، کارتن خوابی و سبک زندگی کارتن خوابی از آنجا که از دید جامعه وجه خوبی ندارد، افراد مبتلا به آن، حتی پس از ترک این سبک از زندگی باز در جامعه با واکنش اجتناب گر روبرو می شوند که از این رو یا به سوی خلاف می روند یا همان زندگی سابق خود را بر می گزینند. علی ای حال بهتر است که با فرهنگ سازی در جوامع، این مسئله را باب کرد که کارتن خواب ها می توانند دوباره پرورش بیابند.

باید متذکر شد که پدیده کارتن خوابی از یک سو به وجه اجتماعی حکومت لطمه می زند و از سوی دیگر استمرار آن موجب اشاعه فحشاء و ناامنی خواهد شد، همچنین برخورد صرفاً سیر کننده با آن به رواج تکدی گری می انجامد، به این ترتیب بهتر است که به کارتن خواب به دیده یک شاگرد رفوزه نگاه کرد و فرصت مجدد آموزش را به او داد.

آمار کارتن خواب ها در سال های گذشته بالغ بر ۴ تا ۵ هزار نفر بود که رشد فزآینده این آمار جای نگرانی دارد .اعتیاد و فرزندان کار از جمله عوامل کارتن خوابی هستند و موضوع نگران کننده دیگر این است که نسبت زنان کارتن خواب نیز در حال افزایش است.

کارتن خوابی پدیده نگران کننده ای است که فرایند آن کودکان معصومی می شوند که در خرابه ها و زیر پل های شهر زاده می شوند. صحنه های کارتن خواب ها وقتی دردناک می شود که کودکان را هم به آنان اضافه کنیم و اتفاق ناخوشایند هم این است که آمار کارتن خواب ها در حال ازدیاد است.حضور مددکاران تخصصی یک الزام در ساماندهی کارتن خواب ها است.

با این حال نکته ای که باید به آن توجه کرد این است که در حال حاضر شهرداری وظیفه ای در این قبال ندارد و قانون این قبیل اقدامات را در حیطه وظایف سازمان بهزیستی مشخص کرده است.

*توحید اصغرزاده مشاور مدیرکل آموزش و پرورش آذربایجان غربی و کارشناس فرهنگی

با مشاهده این خانواده به ظاهر متلاشی و مبتلا به مواد مخدر، نقطه هایی از روشنایی به چشم می خورد که می توان اینگونه بدانها اشاره کرد:

زن و مرد این پرونده با اینکه مبتلا به مواد بوده اند و درآمدشان صرف خرید مواد می شده است و لیکن تعهدی در آن باقی بوده زیرا؛

الف: نامبردگان از دو کودک نگهداری می کردند

ب: وجدان، باور فرهنگی اجتماعی و عاطفه ، مانع از آن شده است که خطری به فرزندانشان برسانند.

وقتی احساس گناه در انسان باقی مانده باشد او با باورهای دینی و هنجارهای فرهنگی پیوند دارد با این تفسیر می شود گفت : در کنار سوء مصرف مواد، آموزه های فرهنگی در مراقبت فردی تاثیر گذار هستند . این رفتار ، نقطه روشنی است . آنان می توانند با تقویت باورهای اجتماعی و دینی، امید به زندگی را بیابند و به زندگی پاک برگردند.

*فرهنگ عمومی ( ترحم یا تنفر)

معمولا انسان برای غلبه و یا احیاء احساسات درونی و یا پذیرفته شدن در جمع خانواده و دوستان دست به مصرف مواد مخدر می زند و پس از ابتلاء ، از جامعه خود طرد می شوند . از آنجاییکه در جامعه، نگاه به معتادان بیشتر در قالب تنفر و یا ترحم می باشد این دو نگاه نمی توانند افراد مبتلا را حمایت ، هدایت و حتی کنترل کنند .

از سوی دیگر ، ترحم عمومی موجب گردیده تا تکدیگری منبع در آمدشان باشد، گریزپایی معتادان از سوی محلات و خانواده ها نیز برگرفته از تنفر عمومی است که موجب حاشیه نشینی آنان می شود . چنانچه مدیران، معلمان، هیات امناء و روحانیون محلات آنان را در جمع خود جای بدهند، ارشاد مکرر نموده و مراقبت از شخصیت آنان را بر خود فرض بدانند می توان ادعا کرد هر محله می تواند پناهگاهی برای اینگونه افراد شد .

*فقر آگاهی بخشی

نبود آگاهی از عملکرد نهادهای حمایتگر از جمله بهزیستی، کمیته امداد و یا کارکردهای مشاوره ای مراکز درمانی و انتظامی می توانند عواملی باشند که افراد معتاد نتوانسته و یا نمی خواهند با مراجعه به آن مراکز، خود را در معرض حمایت و هدایت قرار دهند. البته مراجعه به مراکز حمایتی برای آحاد مردم نیز فرهنگ سازی نشده و گاه به عنوان رفتار ناهنجار تلقی می شود .

در میان تبلیغات محیطی نیز از معرفی مراکز ترک اعتیاد… اقدامی هدفمند به چشم نمی خورد به همین خاطر طرف مشاوره آنان، افراد مشکوک و مبتلاء می گردند و در سیاستگذاری فرهنگی هم برای افراد معتاد بستری فراهم نشده است . چنانچه سیاستهای فرهنگی پیاده نشوند مسئولیت بر دوش مراکز نظارتی سنگینی خواهد کرد و توسط آنان رصد و هدفگذاری خواهد شد . در یک بررسی اجمالی می بینیم که سریالهای رسانه ملی و روزنامه ها آن اندازه که به تعقیب و گریز قاچاقچیان و شرح این حوادث می پردازند در خصوص ترک اعتیاد و بازگشت به زندگی معتادان در جهت ساخت سریال و یا تهیه گزارشهای جهت یافته اقبال نشان نمی دهند .

*فقدان سامانه فرهنگی بهداشتی

نبود سیستم جامع و شناسنامه سلامت، این گونه افراد را ناشناخته باقی می گذارد اگر سیستمی طراحی شود و برای معتادان شناسنامه سلامت اجتماعی و جسمانی در نظر گرفته شود می توان با برنامه های گروهی و فرهنگی به بازگشت از خطر ، ترغیب نمود . آنگونه که هم اکنون برنامه های فرهنگی، بصورت تادیبی در فضای زندان ها بعد از دستگیری صورت می پذیرد .

*پرویز علیزاده، معاون اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم دادگستری آذربایجان غربی؛

سبب شناسی مشکل از دیدگاه مددکار اجتماعی به ترتیب اولویت به شرح ذیل می باشد:

-مکان زندگی نامناسب و غیر استاندارد

– اعتیاد و وابستگی به مواد مخدر شیشه توسط زن و شوهر

– وضعیت نامناسب خانواده از نظر بهداشتی و بیماری فرزندان خانواده

– مشکلات مالی ناشی از بیکاری و اعتیاد برای سرپرست خانواده

– اعتیاد دیگر اعضای خانواده زن و مرد

برنامه کمکی کوتاه مدت:

-ارجاع کودکان به مراکز نگهداری شبانه روزی بهزیستی و غربالگری کودکان از نظر بیماریهای شایع

-ارجاع پدر و مادر به مراکز ترک اعتیاد

برنامه کمکی بلند مدت:

-توانمند سازی خانواده با آموزش فنی و حرفه ای به سرپرست خانواده جهت اشتغال زایی، آموزش مهارتهای زندگی، آموزش مهارتهای فرزند پروری و… جهت فقرزدایی اقتصادی و فرهنگی

-ایجاد سرپناه برای خانواده

-برنامه ریزی جهت برقراری ارتباط با خانواده زن و شوهر برای شناسایی مشکلات و رفع آن ، توسط مددکاران اجتماعی سازمان بهزیستی

ارزیابی

اجرای برنامه کمکی کوناه مدت و انتقال مددجویان به مراکز نگهداری و درمانی به موقع بوده است .

پیگیری

بعد از طول دوره درمان، باید آموزشهای لازم در حوزه توانمند سازی والدین صورت گیرد تا در صورت تشخیص مددکاران اجتماعی سازمان بهزیستی ، فرزندان به والدین تحویل داده شوند . همچنین باید مددکار اجتماعی بهزیستی برای پیشگیری از بروز مشکلات، با خانواده در ارتباط باشد .

تهیه و تنظیم: سمیه هاشمی؛ مشاور و کارشناس ارشد روانشناسی

انتهای پیام/

لینک کوتاه : https://oroumnews.ir/?p=227826

برچسب ها

ثبت دیدگاه

در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.