به گزارش اروم نیوز به نقل از آذرنگاه، واضح و روشن است که هجمه فرهنگی وارد شده از سوی دشمن و استکبار یکی از عوامل بیماری فرهنگ ایران اسلامی است لکن چه شده که نتوانسته ایم آن طور که شایسته است به مقابله با این هجمه ها برخیزیم در حالی که غنی ترین و قوی ترین فرهنگ ها فرهنگ ناب اسلام است. برخی بر این عقیده اند که وضعیت نابسامان فرهنگ شهر ناشی از نبود پشتوانه اقتصادی است و عده ای نیز اذعان میدارند آنچه امروز بدان مبتلا هستیم نتیجه عدم شعور فرهنگی در برخی نهادهای متولی است نه کمبود بودجه.
زمانی نه چندان دور سخن از تنش زدایی راندند و روزگاری نیز بر طبل گفت و گوی تمدن ها کوفتند اما فرسنگ ها فرهنگ میان آنچه ما میخواستیم و آنچه آنها دوختند، تفاوت بود و امروز عده ای در وانفسای بگیر و ببندهای سیاسی و جناحی چنان فرهنگ را به شوخی گرفته اند که گویی به جدّ، بی سوادی و بی شناسنامگی مردم را باور کرده اند در حالی که مردم ما آگاهند و می پرسند چرا با وجود میلیاردها میلیارد سرمایه گذاری به اسم فرهنگ، هیچ گاه بازگشت سرمایه اتفاق نمی افتد، دردی از دردهای جامعه درمان و نگرانی ها مرتفع نمی گردد؟ آیا متولیان امر به اهمیت فرهنگ واقف هستند؟ حمایت های اقتصادی موجود از فعالیت های فرهنگی، کفاف رفع نگرانی های فرهنگی را می کند؟
فرهنگ یک عامل تعیین کننده است که جاپای آن در همه امور و حوزه ها دیده می شود و قطعاً در همه عرصه ها تاثیر گذار است اما فرهنگ هم به پشتوانه اقتصاد و ثروت شکل می گیرد، ثروت عظیمی که از راه درست به دست آمده باشد. اقتصاد نیز برای اینکه پویا باشد، باید مبنای قوی و غنی فرهنگی داشته باشد.
متاسفانه از یک سو برخی مسئولین فرهنگی فاقد سواد، شناخت و توان کافی هستند و از سوی دیگر نسبت به نیروهای مردمی هم بی اعتمادند و سرمایه های مادی و غیرمادی در اختیارشان قرار نمی دهند در حالی که مردم و جوانان می توانند بهترین میدان داران فرهنگ باشند که مقام معظم رهبری نیز در یکی از سخنرانی های خود فرمودند: اساس باید تقویت جناح فرهنگی مومن باشد … بحمدالله جوانهاى مؤمنِ خوبى داریم در عرصه فرهنگ و هنر … همه باید قدر جوانان مومن و انقلابی را بدانند، اینها هستند که روز خطر سینه سپر میکنند …؛ منظور رهبری در این سخن به واضح روشن است و قطعاً اگر مردم و جوانان عرصه فرهنگ از حمایت های مادی و غیر مادی دولت برخوردار باشند بسیار موفق تر عمل خواهند کرد.
آنچه ما امروز از جلسات فرهنگی شهر می بینیم این است که تعدادی مسئول کنار هم می نشینند و گپ می زنند و پایان جلسات فرهنگی خود را به شام عمومی ختم می کنند و خروجی مصوبات این جلسات هرگز در جامعه نمود پیدا نمی کند.
وظیفه این نهادهای فرهنگی و هنری چیست؟ آیا وظیفه اینها برگزاری کنسرت موسیقی در پارکها است یا تبیین و ترویج فرهنگ انقلابی اسلامی؟ آیا فرهنگ ما کنسرت موسیقی یا اجرای بدون بازبینی تئاترهای خیابانی است که با هزینه بودجه های فرهنگی انجام می گیرد در حالی که هیچ منفعتی هم برای جامعه ما ندارد. آیا جای تاسف ندارد که اقدام فرهنگی مسئولین و نهادهای متولی در اجرای تئاتر شبیه سازی برنامه های ماهواره ای آنهم در کنار جشنواره متعدد در پارک های بزرگ شهر خلاصه شده باشد؟! اینها را مردم می فهمند، مردم به کم کاری و کارهای تبلیغی و ویترینی مسئولان آگاهند.
اینکه با اعتبارات دولتی و به بهانه اجرای برنامه فرهنگی جهت شاد کردن شهروندان از موسیقی های غنا که امروزه در مراسمات رقص عروسی اجرا می شوند، استفاده کنیم فکر کاملاً غلط و اشتباهی است و این نشان از آن دارد این شهر متولی برنامه های فرهنگی ندارد.
این هم درست نیست که ما وضعیت فعلی را با اوایل انقلاب مقایسه کنیم؛ آن موقع انقلاب نوپا بود، بودجه کافی هم در اختیار نداشت، آن موقع حرف از ابزارهای امروزی نبود؛ اکنون هیچ کس نمی تواند بدون صرف هزینه یا بدون اخذ مجوز از نهادهای متعدد یک بنر نصب کند؛ آن موقع این دنگ و فنگ ها را نداشتیم. امروز بدون حمایت دولت و بدون پشتوانه اقتصادی نمی توان کار فرهنگی خوب انجام داد ولی مشاهده می شود از همین اعتبارات بجای تبیین و ترویج فرهنگ انقلابی اسلامی برای پخش موسیقی های غنا و تئاترهای بازبینی نشده و شبیه ساز ماهواره ای در پارکها هزینه می شود.
این یک واقعیت است که در امور فرهنگی بازگشت سرمایه اتفاق نمی افتد چرا که مسئولین ما اولاً طبق شرایط و نیازهای جامعه و مردم برنامه ریزی نمی کنند؛ دوماً برنامه هایی که طراحی می کنند معمولا تقلید از جاهای دیگر است که هرگز بومی سازی نشده اند؛ یعنی برنامه ای را اجرا می کنند که اصلاً مطابق با موقعیت جامعه ما نیست و از پیش معلوم است به نتیجه نخواهد رسید.
مشکل اصلی ما نبود فهم و شعور فرهنگی است که موجب می شود از اندک بودجه موجود نیز در جهت اهداف و آرمان ها استفاده نشود. اغلب نهادهای فرهنگی وقتی کاری را شروع می کنند هدف ندارند و نمی دانند مقصودشان چیست؛ لذا برخلاف اجرای خوبشان هیچ خروجی حاصل نمی شود و هیچ تاثیری در جامعه نمی گذارد.
وقتی برخی متولی کارهای فرهنگی ما اختیاری از خود نداشته باشد و مجوز اجرای برنامه های فرهنگی را دستگاههای غیرمرتبط دیگری صادر کنند دیگر متولی فرهنگی هم خاصیت خود را از دست می دهد و برای اثبات جایگاه خود با این دستگاهها همرنگ می شود و بخش بزرگی از بودجه های فرهنگی صرف اقدامات روبنایی و ویترینی می شود و وقتی خوب بررسی کنیم می بینیم حتی دو درصد آن نیز به معنای واقعی فرهنگ محقق نشده است.
باید به مرام و سنت الگوهای اسلامی توجه کنیم و ببینیم مثلا حضرت زهرا(س) از فدک در چه مسیری استفاده می کرد؟ یا حضرت خدیجه(س) ثروتش را در کدام راه هزینه کرد؟ … اگر سرمایه به فرهنگ گسیل نمی شود، به این خاطر است که اهمیت فرهنگ نهادینه نشده است، از کارهای فرهنگی حمایت مادی و معنوی صورت نگرفته است. لازم نیست فقط پول بدهند بلکه با اهمیت دادن به فعالیت های فعال فرهنگی و یا از طرقی مثل اصلاح آن، حمایت کنند.
با این تواصیف تا زمانی که متولیان امر فهم و شعور فرهنگی نداشته باشند به جایی نخواهیم رسید.
چرایی تأثیرگذار نبودن کارهای فرهنگی در اصلاح جامعه
رضا بنیادی
انتهای پیام/