به گزارش اروم نیوز، با رصد کنشها و رفتارهای نسلهای مختلف، بهطور عمومی میتوان به صورتبندی هنجاری نسلها در جوامع مختلف پی برد و از این همین روست که تیپ و توپولوژی جوان دهه چهلی با کنشها و هنجارهای جوان دهه هفتادی و هشتادی متفاوت است اگر چه شاید از نگاه روانشناسان، جوانی و نوجوانی عموما تیپولوژی یکسانی را طلب کند.
اما نکتهای که روانشناسان بدان توجه عمیقی ندارند، تغییر چند فرآیند است که نگاه هژمونیک جوان و نوجوان نسل دهه چهلی را از جوان و نوجوان دهه هشتادی تا حدودی متمایز میسازد. یکی از مهمترین این فرآیندها بحث تغییر آموزشها و شیوههای آموزش است که خود همین تحولات در حوزه آموزش باعث میشود که نگرشهای متفاوتی نسبت به عرف، هنجارها، روابط، نحوه پوشش، نوع نگاه به دین و سایر الگوهای اجتماعی پدید آید. از بُعد دیگر همیشه شاهد بودیم که نسلهای پیرتر، نسلهای جوان را بهنوعی تخریب و تحقیر میکنند که خود این موضوع هم از فاصلهگذاری آموزشی نشات میگیرد.
یکی دیگر از فرآیندهایی که تیپهای مختلف نسلی را خلق میکند، مجموعه مسائل گره خورده به بافت اجتماعی است که اصولا همین بافت اجتماعی بسته به تغییر و تحولات علمی و خصوصا تحولات در حوزه علوم انسانی، دچار دگردیسیهای خاصی میشود و همین موضوع هم باعث تفاوت نسلی میشود. گاهی در جامعه تابوهایی وجود دارد که در گذر زمان همین تابوها شاید به ارزش تبدیل شوند و در بطن همین استحاله ارزشهاست که وقایع مختلف سیاسی و اجتماعی رقم میخورد که به اعتقاد آلوین استانفورد کوهن، یکی از تکانههایی که موجب بروز انقلابها میشود بحث استحاله ارزشها است.
به هر روی نباید در تفاوت تیپ و کنشگری جوانان نسلهای گوناگون عامل سیاست را نیز از نظر دور داشت. کما اینکه در دورهها و دهههای مختلف، مرامها، منشها و مکاتب سیاسی مختلف بهصورت فَشِن و نگاه غالب درمیآیند و بهدلیل حدوث و داشتن حرفهای نوین، مورد استقبال نسل جوان قرار میگیرد. نمونه این مورد روی آوردن اغلب جوانان آمریکای لاتین، برخی از کشورهای آسیایی، عربی و حتی اروپایی و آمریکایی در دوره خاصی به مسلک سوسیالیسم بود که باعث بروز چندین و چند انقلاب چریکی در اقصی نقاط جهان شد که الگوی چنین نسلی، چریکی مانند ارنستو چهگوارا بود که الهامبخش رویش تفکراتی شد که رد پای آن را تا حدودی در ایران امروز نیز مشاهده میکنیم.
بروز انقلاب اسلامی در ایران و وقوع جنگ بین ایران و عراق، نسلی را در ایران پرورش داد که صاحب ارزشهای دینی، فداکاری، ایثار، شهادت و … بود. در واقع هژمونی سیاسی نسلهایی را میپروراند و فرکانسهایی را قالببندی میکند که از این طریق نیز میتوان تفاوت نسلها را تا حدودی از همدیگر تمییز داد.
مسائل اقتصادی و بحرانها یا شکوفاییهای اکونومیک نیز در صورتبندی نسل جوان و نوجوان نیز دخیل هستند که در این رابطه الگوهای رفتاری، نوع پوشش و حتی نوع تغذیه قابل ردیابی و ملموس است و این موضوع باعث پدید آمدن سبکهای زندگی مختلف میشود. از این رهگذر است که حتی گاهی عرف و هنجارها جابهجا میشوند. علی ایحال مسائل مذکور و چند مسئله دیگر به صورت ماتریسی در هم تنیده میشوند و روی هم تاثیر میگذارند تا تفاوتها و یا احیانا شکافهای نسلی نمایان شوند.
اما در بروز حادثه مرکز خرید کوروش در تهران و تجمع دهه هشتادیها که باعث تعطیلی این مرکز خرید شد، توجه به چند نکته نیز بایسته است. علاوه بر مسائل آموزش، بافت اجتماعی، ظهور و بروز مسلکهای سیاسی و ایستار اقتصادی یک نکته اساسی قابل تامل دقیقتر است. تغییر شیوه و ابزارهای ارتباطی عامل بسیار مهمی است که ارتباطگیری جمعی را بسیار سهلتر از هر دهه کرده است. پدید آمدن و گسترش OTTها و رسانههای تعاملی با استفاده از دم دستترین ابزارها باعث شده است که نسل جوان دهه هشتادی برای نشان دادن هویت نسلی خود، دست به ابتکاری بزند که در دهههای پیشین بهسختی قابل حصول بود.
جامعه در حال دگردیسی با دگردیسی شگرفی در عرصه ارتباطی مصادف شده و برای همین، افراد برای بازیابی «من حقیقی» از سرعت «من مجازی» بهره میبرند و از این منظر است که تخیلات نوجوانانه به سرعت عملیاتی میشود.
علی اصغر احمدزاده؛ کارشناس ارشد علوم اتباطات اجتماعی
انتهای پیام/