به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «اروم نیوز»؛ نام سردار سرلشکر شهید مهدی باکری با شجاعت، ایثار و اخلاص درهم تنیده است. فرماندهای که افتخار بسیجی بودنش را نه در سخن، بلکه در میدانهای نبرد به اثبات رساند. داغ شهادت برادرانش، علی و حمید، را بر دل داشت، اما این غم، او را به زانو درنیاورد؛ بلکه چونان شعلهای در جانش زبانه کشید و او را در مسیر جهاد، استوارتر کرد.
از نخستین روزهای جنگ تحمیلی، جان خود را وقف دفاع از اسلام و میهن کرد و در حساسترین عملیاتها، چون دژی استوار ایستاد اما نام او بیش از هر چیز، با عملیات بدر پیوند خورده است؛ نبردی که در آن با تمام وجود جنگید و سرانجام، پاداش مجاهدتهایش را با شهادت گرفت.
مهدی باکری؛ نامی که از دلها پاک نمیشود
چهره معصوم و نگاه نافذش، از همان برخورد اول، دلها را میربود پشت آن چهره آرام، روحی پرالتهاب برای جهاد و دفاع موج میزد. او تنها فرماندهای مقتدر نبود، بلکه برادری مهربان برای رزمندگانش، ساده، صمیمی، خندان و در عین حال مصمم و استوار. در دل میدان، نه در جایگاه یک فرمانده، بلکه شانهبهشانه همرزمانش میجنگید زخمیها را به دوش میکشید، دردهایشان را گوش میداد و در دل آتش و خون، همچنان تسلیمناپذیر، پرچم مقاومت را برافراشته نگه میداشت. شهادتش در آبهای هور، تصویر ماندگار یک عاشق واصل را در ذهن تاریخ حک کرد.
سالها گذشته، اما هنوز هم نام و یاد مهدی باکری، در قلبها زنده است سرداری که نامش نه در سنگها، بلکه در جانها حک شده است ۱۵ روز پیش از شهادت، به مشهد مقدس رفت، در برابر حرم امام رضا (ع) با اشک و تضرع دعا کرد: «خدایا! مرا بپذیر…» سپس به دیدار امام خمینی (ره) و آیتالله خامنهای شتافت و با چشمانی اشکبار، التماس کرد که برای شهادتش دعا کنند او خود را برای رفتن آماده کرده بود؛ راهی که سرانجامش را از همان ابتدا میدانست.
شب عملیات، وضو گرفت، رزمندگان را از زیر قرآن عبور داد و لحظهای چهره درهم نکشید در میان آن غوغا، صدایش در بیسیم میپیچید: «لاحول و لا قوه الا بالله…» این زمزمه، دلها را آرام و قدمها را استوار میکرد ساعاتی بعد، در اوج نبرد، درحالیکه رزمندگانش را در شرق دجله فرماندهی میکرد، تیری از سوی دشمن سینهاش را شکافت لحظهای ایستاد، رو به آسمان کرد و با چشمانی که از شوق شهادت میدرخشید، لبخند زد؛ سپس پرواز کرد.
او رفت، اما راهش ادامه دارد هنوز هم هرجا سخن از ایثار و رشادت است، نامش به روشنی میدرخشد مهدی باکری زنده است، در قلب مردمی که راهش را ادامه خواهند داد.
مردم ارومیه با عشق، یاد سردار خود را زنده نگه داشتند
امروز، در سالروز شهادت این سردار سرافراز، مردم ارومیه، زادگاه او، با وجود سرمای شدید و تعطیلی ادارات به دلیل یخبندان، با شور و عشق در مراسم گرامیداشت او حضور یافتهاند صدای نوحه و ذکر یاران شهید، فضای حسینیه ثارالله را پر کرده است. پیر و جوان، زن و مرد، همگی آمدهاند تا نشان دهند که یاد شهید باکری، هیچگاه از خاطر مردم این سرزمین نخواهد رفت.
مادران با چشمانی اشکبار از رشادتهای او سخن میگویند، پدران با افتخار نامش را بر زبان میآورند و جوانان، با چشمانی پر از امید، از ادامه راه او دم میزنند مردمی که امروز در این هوای یخزده گرد هم آمدهاند، نشان میدهند که سرمای زمستان نمیتواند شعله عشق به شهیدان را خاموش کند.
شعلههای عشق به شهدا در قلب نسل جدید
در میان جمعیت، نوجوانانی دیده میشوند که نام او را تازه شنیدهاند، اما شوقی وصفناپذیر در چشمانشان موج میزند انگار تاریخ بار دیگر ورق خورده و نسل جدید نیز، راه شهدای این سرزمین را در پیش گرفته است.
مراسم با قرائت قرآن و سخنرانی همرزمان شهید باکری آغاز شده و یکی از یادگاران دفاع مقدس، از آخرین دیدارش با مهدی سخن میگوید فضای حسینیهای که مراسم در آن برگزار شده، آکنده از عطر عشق و دلدادگی است.
در گوشهای از مراسم، بانویی که فرزندش را در در دفاع از کشور از دست داده است با چشمانی اشکبار، تصویری از شهید باکری را در دست دارد و زیر لب زمزمه میکند: «سلام ما را به حمید و علی هم برسان.
این مراسم تنها یک گردهمایی نیست؛ بلکه نمایش زندهای از عشق به شهدا و آرمانهایشان است مردمی که در سرمای استخوانسوز ارومیه، در این مراسم حضور یافتهاند، گواه آن هستند که راه شهدا، هیچگاه فراموش نخواهد شد امروز، هر کس در این مراسم است، با خود عهدی بسته است؛ عهدی که میگوید راه مهدی باکری، همچنان ادامه دارد.
مهدی باکری یک نام نیست، بلکه یک راه است که همچنان ادامه دارد
یکی از نوجوانان حاضر در مراسم با شور و اشتیاق خاصی به خبرنگار اروم نیوز گفت: تا امروز فقط اسم شهید باکری را شنیده بودم، اما وقتی از رشادتهایش شنیدم، حس کردم او را میشناسم او برای کشور و مردمش جان داد، بدون اینکه لحظهای به خودش فکر کند امروز فهمیدم که شهدا فقط در کتابهای تاریخ نیستند؛ آنها زندهاند و مسیرشان هنوز ادامه دارد.
یکی از مادران شهدا که تصویری از فرزندش را در دست دارد، با چشمانی اشکبار به خبرنگار اروم نیوز گفت: مهدی باکری برای ما فقط یک فرمانده نبود، او یک الگو بود.
وی بیان کرد: اگر امروز فرزند من هم در دفاع از حرم به شهادت رسید، به این دلیل است که درس ایستادگی و شجاعت را از او و امثال او یاد گرفته بود مهدی یک نام نیست، بلکه یک راه است؛ راهی که همچنان ادامه دارد.
پیرمردی که روزهای جنگ را به یاد دارد
مردی سالخورده که سالها پیش در جبهههای نبرد حضور داشته، با چهرهای پر از غرور و افتخار به خبرنگار اروم نیوز گفت: مهدی باکری را از نزدیک دیده بودم. با همان چهره آرام و صمیمیاش، در سختترین لحظات به ما روحیه میداد او با رزمندگانش فرقی نداشت، همان غذا را میخورد، همان سختیها را میکشید. امروز که این جمعیت را میبینم، میفهمم که مهدی زنده است. هنوز هم نامش در دل مردم جا دارد و این یعنی راه شهدا هیچوقت فراموش نمیشود.
جوانی که آرمان شهدا را ادامه میدهد
امیرعباس هاشمی یکی از جوانان حاضر در مراسم که پرچم ایران را در دست دارد، با صدایی محکم و پر از احساس گفت: ما نسل جدید هستیم، اما مسیرمان همان مسیر شهداست.
وی تصریح کرد: دشمنان خیال میکنند اگر سالها بگذرد، یاد شهدا از بین میرود، اما امروز این جمعیت را ببینید! همه آمدهاند تا بگویند ما راه مهدی را ادامه میدهیم او برای عزت و استقلال این کشور جنگید و حالا نوبت ماست که از این پرچم و این خاک محافظت کنیم.
کودکانی که یاد شهدا را زنده نگه میدارند
در گوشهای از مراسم، دختر بچه ۱۰ ساله که در کنار مادرش نشسته بود با زبان کودکانهاش به خبرنگار اروم نیوز گفت: مامانم همیشه در خصوص مهدی باکری گفته است که او خیلی آدم خوبی بوده. منم هم میخواهم مثل اون قوی باشم و به کشورم کمک کنم.
کلام آخر؛
این مراسم تنها یک گردهمایی نبود؛ بلکه تجدید میثاقی بود با شهیدان، با آرمانهایشان و با فرماندهای که همچنان در دلها زنده است مردم ارومیه بار دیگر نشان دادند که یاد شهدا نهتنها فراموش نشده، بلکه پررنگتر از همیشه در قلبهایشان جریان دارد.
گزارش از نجیبه معصومی سرای
انتهای خبر/