اروم نیوز ـ ایران سرزمین پهناوری است با مردمانی خونگرم، متنوع و مناطق متنوعی با اقلیم و سبک زندگی و شرایط متفاوت. شاید کمتر جغرافیای سیاسی در جهان بتوان یافت که قابلیتهای متنوع و موزاییکی سرزمینی و مردم شناختی چون ایران را در خود جمع داشته باشد. در این میان آنچه بیش از سایر مناطق کشور، بهدلایل مختلف ناشناخته مانده و تنها تصویری مبهم از آن در اذهان شهروندان سایر نقاط کشور وجود دارد مردمان و اقلیم رازآلود نوار غربی کشور بهموازات سلسله جبال زاگرس، است. نواری که از بازرگان و ماکو در منتهیالیه شمالغربی کشور آغاز و تا کرمانشاه، دالاهو، خسروی و ایلام ادامه یافته است.
صعبالعبور بودن این مناطق، بالاخص بهموازات خطوط مرزی مشترک با ترکیه و عراق و تمرکز جنگ تحمیلی و برخی عملیاتهای بزرگ در بسیاری از این نواحی به همراه برخی ناآرامیها و مشکلات مرزی دهه ۶۰ شمسی و وارد آمدن خسارتهای فراوان جانی و مالی به مردم منطقه، متأسفانه تاکنون اجازه و فرصت لازم برای شناساندن مردمان و توانمندیهای این قسمت از جغرافیای وطن را برای دیگر هممیهنان، فراهم ننموده و همچنان غبار محرومیت و توسعهنیافتگیی مزمن بهرغم داشتههای سرشارش، بر چهره آن، سایه افکنده است.
۷ تیرماه سالجاری سیامین سالگرد بمباران شیمایی یکی از شهرستانهای این منطقه از میهن بود، “سردشت” اولین قربانی سلاحهای شیمایی در جهان با بیش از ۱۲۰ شهید و حدود ۸ هزار مصدوم، قربانی سبوعیت و جنگ افروزی ارتش بعث صدام شد.
نیمهشب ۱۱ مرداد همین سال نیز برای بخشی دیگر از مردم این خطه ناشناس و همچنان رازآلود، یادآور غرش جنگنده های گاگارین عراقی بهرغم پذیرش قطعنامه ۵۹۸ و بمباران شیمایی ۸ نقطه از شهرستان “اشنویه” واقع در جنوب ارومیه، هممرز با دو کشور ایران و ترکیه است.
این روزها، ۲۷ سال از آن واقعه میگذرد و بهرغم اسناد رسمی موجود و گزارش هیأت ناظر بر آتشبس و گروه حقیقتیاب سازمان ملل متحد در باب استفاده صدام از بمب شیمایی خردل در بمباران ۲ آگوست ۱۹۸۸ مطابق با ۱۱ مردادماه ۱۳۶۷ منطقه “شیخ عثمان” و ۷ نقطه دیگر از اشنویه که به مصدومیت بیش از ۲۸۰۰ نفر از شهروندان منجر شد؛ متأسفانه سرنوشت و داستان مردمان شیمایی شده این شهر نیز هرگز ابعاد رسانهای، بین المللی و حتی ملی پیدا نکرد و سند مظلومیت آن تاکنون در پستوی فراموشی و بیتوجهی، از انظار، پنهان مانده است.
با این وجود مردمان سختکوش این دیار هرگز دست از تلاش و فعالیت برنداشته اند، اکنون اشنویه را نه به خاطر بمباران شیمایی و بوی فریبنده اما کُشنده خردل و باروت، بلکه به خاطر شکوفههای زیبای گیلاس مشهورش و رایحه عطر سیب سرخ و سفیدش میشناسند، امروز اشنویه را نه بهعنوان تنها شهر هممرز با دو کشور مختلف اما محروم از هرگونه عایدات و تجارت مرزی بلکه به خاطر وجود ۴ کتیبه از ۵ کتیبه مشهور دوران “اورارتویی” در آن و اطراف آن میشناسند. اشنویه بهشت باستان شناسان است، سرزمین موعود گردشگران، منطقهای سرشار از ناگفتههای تاریخی و زیباییهای خدادادی از ارتفاعات “دالانپر ” و “سپیریز ” و یخچالهای همیشه پایدار مرزی گرفته تا رودخانهها و جنگلهای “میرآباد ” و آبمعدنی “بیمضرته ” و جلگهها و باغات و مراتع سرسبز و پهناور، از کتیبه “کلاشین ” گرفته تا “عینالروم ” و قلعه های اورارتویی “قلاتگه ” و”دنخه” و سنگنبشته “میرگه کاروان ” و ” توپزآوا”.
بهعبارتی بهرغم همه محرومیتها، اما باغهای ۳۰۰ هکتاری گیلاس این شهرستان هرسال پربارتر از سال قبل به شکوفه و بار مینشینند و ماههای اردیبهشت، خرداد و تیر را برای مردمان خویش و مهمانان و گردشگران به بهشتی رؤیایی در کشور تبدیل میکنند.
کیفیت، سرخی، حلاوت و طعم شیرین گیلاس اشنویه شاید که بتواند همه تلخیها و رنجهایی که در طول تاریخ براین مردمان خونگرم و سختکوش رفته را از یادها ببرد. اکنون اشنویه چون نگینی سبز، سرشار از نعمات و دادههای خداوندی در شمالغرب کشور میدرخشد و همه ایرانیان را برای بازخوانشی مجدد از خود و مردمانش، به ضیافتی بهیادماندنی فرا میخواند.
۲۴ تیرماه امسال برای” دومین بار” فعالان اجتماعی، سازمانهای مردمنهاد و برخی دستگاههای اجرایی مرتبط، با برگزاری “جشنواره سراسری گیلاس ” در تلاشاند خاطراتی خوب و غرورانگیز برای هموطنان ایرانی خویش و مهمانان غیر ایرانی بهیادگار، بگذارند.
برای لذت بردن از تنوع زیستمحیطی وطن، برای احساس غرور از زیباییهای مردم شناسانه و جغرافیایی گوشه گوشه ایران عزیز، برای تحکیم و انسجام همگرایی همه موزاییکهای متنوع قومی و زبانی کشور؛ برادران و خواهران خویش را در اشنویه فراموش نکنید. ۲۴ تیرماه ۹۶ ما میزبان تمام ایرانیم.
* شفیع بهرامیان – روزنامهنگار