به گزارش اروم نیوز، این روزها درخشش لوازم آرایشی غربی در نقاط مختلف کشور و به اعتزال رفتن کتاب به وضوح قابل مشاهده و درک است. شاید بتوان گفت بازار ایران در اختیار لوازم آرایشی قرار گرفته و در احاطه کامل آنها است.
با قاطعیت می توان چنین گفت که لوازم آرایشی در ایران مهم تر از وعده های غذایی برای بانوان شده و کتابه به خصوص کتب معاصر حتی در میان وعده های فرعی خانواده ها نیز جایگاهی ندارند.
با یک مراجعه گذرا به بازار لوازم آرایشی می توان به این نتیجه رسید که برندهای غربی و بی کیفیت و شاید قاچاق قیمت هایی بسیار بالاتر از حد تصور را به اختصاص داده اند و در وتیرین های رنگارنگ و بی نظیری برای خود جای گرفته اند.
شاید با این وجود هنگام ورود به بازار کتاب و کتابفروشی ها شاهد وجود هزاران کتاب با موضوعات مختلف ادبی، فرهنگی و علمی باشیم اما غافل از خریداران واقعی تنها یک کتاب از این میان برای خواندن یا هدیه دادن آن برای افراد دیگر!
شاید نتوان جز آه و افسوس واکنشی به این موضوع نشان داد که فروش سالانه کتاب شاید به فروش تنها یک قلم لوازم آرایشی در همان بازه زمانی نرسد! و این یعنی یک بحران جدی در حوزه فرهنگ و کتابخوانی!
واقعیت این است که بخش اعظمی از افراد جامعه ما دیگر در آن حد حوصله کتابخوانی ندارند و تا آن اندازه ذهنشان درگیر موارد ارائه شده غربی شده که کسی فرصت بر زبان راندن نام کتاب را هم نمی کند.
اما این روزها در جامعه شاهد فاجعه ای بزرگتر هستیم، آن هم موضوعی با عنوان «هر جلد کتاب تنها ۵ هزار تومان!»
با گذری کوتاه از معابر اصلی شهر و دیدن بساط های کتاب و فروش کتاب های معاصر به قیمتی بسیار پایین تر از آن چه روی جلد موجود است، می توان به عمق قاجعه پی برد.
این حقیقت را باید باور کنیم که دیگر کتاب جایگاه قبلی را در میان مردم و حتی اهل فرهنگ ندارد و برگ برگ کتاب ها در گوشه و کنار خیابان ها و بساط های دستفروشان جان می دهند.
آن چه بیش از این موجب رنجش است؛ بی توجهی عابران پیاده به کتب کنار خیابان و بساط همین دستفروشانی است که تنها با اندکی تامل و نگاه دقیق تر قابل دسترسی است.
از افرادی که حتی زحمت ورق زدن که نه، بلکه زحمت نگاه کردن به کتبی با قیمت ۳ الی ۵ هزار تومان را هم به خود نمی دهند، چه انتظاری داریم جز اینکه هرروز بیشتر از دیروز به سمت تفکرات غربی و لوازم آرایشی ساخت همین غرب با ده ها ضرر جانی روی آورند و به این امر افتخار نیز کنند!
متاسفانه این روزها بساط ارزان فروشی کتاب به عنوان منبعی برای امرار معاش دستفروشان استفاده می شود، در حالی که کتاب باید غذای روح باشد نه سوهان روح!
دغدغه فروش کتاب تا جایی پیش می رود که فروشندگان آن در انتها مجبور شوند که گنجینه های ارزشمند مدفون در خاک ناشی از گرد و غبار قدوم عابران پیاده را به دستگاه های تخمیر و بُرش بسپارند و از بین برند و خاطره ای تلخ یا شیرین از این دنیا را منهدم سازند!
به راستی چه کسانی مسئولیت نظارت و ساماندهی بر خاک خوردن کتاب هایی که حاصل دسترنج چندین ساله یک نویسنده و نیز زحمت های افراد مختلف جهت تولید آن تا مرحله بازگشت دوباره این کتاب به عنوان گنجینه ارزشمند مادی و معنوی به چرخه تخمیر و تولید موارد مشابه دیگر هستند؟
دیگر زمان بیداری مسئولین فرهنگی به خصوص در حوزه کتاب فرا رسیده تا راهکاری برای این امر پیدا کنند یا اینکه خود را کنار کشیده و زمینه را برای حضور افرادی با تفکرات بهتر فراهم سازند.
انتهای پیام/
چه کسی مسئول بساط خاک خوری گنجینه های علم است؟!
در شرایطی که دولت و اقتصاد کشور انتظار جذب سرمایه و تکنولوژی در دوران پسابرجام را میکشد، گویا این بار شاهد سیلی از ازدحام لوازم آرایشی و به انزوا رفتن فرهنگ کتابخوانی در مناطق مختلف خواهیم بود.
لینک کوتاه : https://oroumnews.ir/?p=269538