این روزها، بیش از هر زمان دیگری، مسئولیت روایت این انسجام ملی بر دوش رسانهها، نخبگان و فعالان فرهنگی است. باید پرسید اگر عاشورا بدون زینب کبری (س) و روایتگری ایشان، در تاریخ ماندگار نمیشد، امروز حماسه ملت ایران چگونه میتواند بدون روایت درست، دقیق و در تراز گفتمان مقاومت، در تاریخ ماندگار شود؟ ملت ایران با تکیه بر الگوی مقاومت حسینی، نشان داد که در برابر هر هجمهای، از جنس نظامی، رسانهای یا روانی، راهی برای ایستادگی و پیروزی دارد.
دشمن اگرچه در عرصه رسانهای تلاش کرد با دوقطبیسازی امت _ ملت و تضعیف اعتماد مردم به جریان مقاومت، ضربهای وارد کند، اما در نهایت، آنچه پاسخ قاطع به این طراحیها داد، انسجام بیسابقه ملت حول محور مقاومت بود. یکی از مهمترین عناصر این انسجام، حضور چهرههایی در میدان مقاومت بود که نهتنها در عرصه نظامی، بلکه در فرهنگ و اعتقاد مردم ریشه دارند.
سردارانی که از دل مردم برخاستند، با فرهنگ مردم تنفس کردند و بدون تردید، مردم آنها را نه بهعنوان فرمانده، بلکه بهعنوان برادر، فرزند و همراهی صادق در راه دفاع از ایران میشناسند. حضور پررنگ این شخصیتها، آن هم در شرایطی که برخی تلاش میکنند ارزشهای دینی و انقلابی را از هویت ملی جدا کنند، خود نشان داد که وجدان عمومی مردم هنوز با ایمان دینی و آرمانهای انقلاب اسلامی پیوندی عمیق دارد.
مردمی که به میدان آمدند، خانوادههایی که جوانان خود را به جبهه دفاع فرستادند، و ملت ایران که ایستادگی کرد، همگی تصویرگر همان پیوند ناگسستنی دین و وطن بودند. رهبر معظم انقلاب، که بیتردید وطندوستترین شخصیت دهههای اخیر ایراناند، با تأکید بر جایگاه ایران در تمدن اسلامی، زبان فارسی بهعنوان زبان فرهنگ و حکمت، و ملت ایران بهعنوان پیشگامان عدالت و آزادگی، راه را برای تقویت این انسجام روشن کردهاند.
امروز، بازخوانی مکرر دیدگاههای ایشان درباره ایران و فرهنگ ایرانی-اسلامی، میتواند سدی باشد در برابر تهاجم نرم و پروژه بیریشهسازی نسل جدید. در پایان باید گفت که مقاومت، مفهومی جاری و زنده است. همانگونه که عاشورا در تاریخ نماند، بلکه در زمان جاری شد، مقاومت ملت ایران نیز نباید به ۱۲ روز محدود شود. این حماسه باید در حافظه تاریخی ملت نهادینه شود، تا نسلهای آینده بدانند که ایران در پرتو فرهنگ حسینی، هیچگاه زیر بار ذلت نروند.