رقیه_ وکیلی؛ رها کردن بیملاحظه کودکان در فضای رسانهای همانند ثبتنام آنها در مدرسهای ناشناخته، بدون شناختی از مدیر، معلمان و محتوای آموزشی آن مدرسه است.
این تشبیه، بهخوبی عمق خطر را نشان میدهد، والدینی که بیهیچ نظارتی، فرزندان خود را در برابر انبوهی از محتوای دیجیتال و رسانهای رها میکنند، در واقع بیاطلاعی یا بیتفاوتی خود را نسبت به اثرات گسترده و گاه جبرانناپذیر رسانهها بر ذهن، شخصیت و هویت کودک خود به نمایش میگذارند.
در دنیای امروز، کودکان از سنین بسیار پایین با رسانهها در تعامل هستند؛ از انیمیشنها و بازیهای ویدیویی گرفته تا شبکههای اجتماعی و محتوای تولیدشده توسط کاربران. این محتواها نهتنها وقت و توجه کودکان را به خود جذب میکنند، بلکه در فرآیند شکلگیری شخصیت، باورها و ارزشهای آنها نیز نقش تعیینکنندهای دارند.
مطالعات متعددی نشان دادهاند که قرار گرفتن مداوم در معرض محتواهای تصویری بدون نظارت، میتواند موجب بروز تغییراتی جدی در رفتار، سبک زندگی و حتی دیدگاههای ارزشی کودکان شود. از جمله پیامدهای شایع این بیتوجهی میتوان به بلوغ زودرس ذهنی، اضطراب، کاهش تمرکز، اختلال در روابط خانوادگی و گرایش به الگوهای مصرفگرایانه اشاره کرد.
متأسفانه، بسیاری از والدین به دلیل مشغلههای روزمره یا نبود آگاهی کافی درباره ماهیت و ساختار محتواهای رسانهای، از نقش کلیدی خود در تربیت رسانهای فرزندان غافل میمانند. آنها گمان میکنند کنترل یا محدود کردن دسترسی کودکان به رسانهها، نوعی محرومسازی است؛ حال آنکه تربیت رسانهای یعنی همراهی، هدایت و انتخاب آگاهانه است.
نکته حائز اهمیت این است که حضور کودکان در رسانهها اجتنابناپذیر است؛ اما آنچه ضروری میکند، ارتقای سواد رسانهای در سطح خانواده است. والدین باید بیاموزند چگونه پیامهای پنهان و آشکار رسانهها را تحلیل کنند، ابزارهای نظارتی را بشناسند و مهمتر از آن، با فرزندان خود درباره محتوای دیدهشده گفتوگو کنند.
امروزه نهادهای فرهنگی و آموزشی کشور نیز باید به این مسئله توجه ویژهای داشته باشند. طراحی برنامههای آگاهیبخش برای والدین، تولید محتوای جایگزین و سالم، و همچنین ترویج فرهنگ استفاده هوشمندانه از رسانهها، از جمله گامهای مهم در این مسیر است.
اگر والدین همانقدر که برای انتخاب مدرسه یا معلم دغدغه دارند، برای انتخاب محتواهای رسانهای نیز حساس باشند، میتوان به آیندهای امیدوار بود که در آن، هویت کودکان بهجای الگوبرداری کورکورانه از رسانهها، بر پایه ارزشهای انسانی و فرهنگی مستحکم شود.
کودکان و نوجوانان در مسیر رشد، همواره به دنبال الگوبرداری از محیط اطراف خود هستند. رسانهها، بهویژه در عصر دیجیتال، تبدیل به یکی از قویترین منابع الگوسازی شدهاند. اگر این منابع بدون نظارت، بدون شناخت و بدون گفتگو وارد زندگی کودکان شوند، این خطر وجود دارد که آنها جهانبینی و هویت خود را بر اساس ارزشهایی بسازند که با فرهنگ، باورها و نیازهای واقعیشان همخوانی ندارد.
از این رو، اولین و مهمترین وظیفه والدین، بازتعریف نقش خود بهعنوان «راهنمای رسانهای» است. همانطور که پدر و مادر برای تغذیه جسمی کودک خود حساسیت دارند، باید برای «تغذیه فکری و ذهنی» او نیز حساس و مراقب باشند. انتخاب یک انیمیشن، بازی یا حتی یک پیج اینستاگرامی باید با همان دقتی صورت گیرد که برای انتخاب یک معلم خصوصی یا مشاور آموزشی صرف میشود.
یکی از راههای مؤثر در کنترل و هدایت رسانهای کودکان، ایجاد فضای گفتگو است. والدین باید به جای تحمیل ممنوعیتها، فضای مشارکت در انتخاب و تحلیل محتوا را فراهم کنند. این گفتگوها ضمن تقویت اعتماد کودک به والدین، باعث افزایش مهارت تفکر انتقادی و تحلیل محتوای رسانهای در کودک میشود.
همچنین، یکی از مؤثرترین راهکارها، همتماشایی است. حضور والدین در کنار کودک هنگام تماشای یک فیلم یا بازیکردن با او، فرصت بسیار ارزشمندی برای شناخت ذهنیات فرزند و ارائه توضیحات بهموقع فراهم میکند. این همراهی، هم جنبه تربیتی دارد و هم فرصت مناسبی برای تقویت رابطه عاطفی بین والد و فرزند است.