آیت الله العظمی خویی
ولادت:
آیـه الله الـعـظـمى حاج سید ابوالقاسم خوئى، در شب نیمه رجب ۱۳۱۷ هـ ق در شهرستان خوى از تـوابـع آذربـایـجان غربى، در یک خانواده علمى و مذهبى دیده به جهان گشود. والد بزرگوار او، مـرحوم آیه الله سید على اکبر خوئى، از شاگردان مبرز آیه الله شیخ عبدالله مامقانى بود که پس از فـراغت از تحصیل به زادگاه خود مراجعت نموده و به وظایف روحانى خود اشتغال مى ورزید پس از مطرح شدن مشروطیت در ایران و موضع گیریهایى که دو طرف موافق و مخالف داشتند، او در سـال ۱۳۲۸ هـ ق شـهـرسـتان خوى را به قصد سکونت در نجف اشرف ترک گفت. سید ابوالقاسم جوان نیز در سن ۱۳ سالگى، همراه برادرش سید عبدالله خوئى در سال ۱۳۳۰ به پدر خود پیوستند و در نـجف شروع به فراگرفتن ادبیات عرب، منطق و سطوح عالیه نمودند. درحدود ۲۱ سالگى بود که شایستگى آن را پیدا نمود تا در درس خارج بزرگترین مدرس حوزه علمیه نجف، یعنى مرحوم آیـه الله العظمى شیخ الشریعه اصفهانى حاضر شود و خوشه چین علوم و معارف او گردد البته جز آن استاد بزرگ، اساتید دیگرى هم در رشته هاى مختلف و در مقاطع تحصیلى متفاوت داشته است که خود آن مرحوم در کتاب معجم رجال الحدیث به اسامى برخى از آن اعاظم تصریح دارد.
اساتید:
اساتید او در مراحل مختلف تحصیلى، بزرگان و استوانه هاى فقاهتى زیربوده اند:
۱ ـ آیه الله العظمى شیخ الشریعه اصفهانى (۱۲۸۹ ـ ۱۳۶۱ هـ ق).
۲ ـ آیه الله العظمى شیخ مهدى مازندرانى (متوفى ۱۳۴۲ هـ ق).
۳ ـ آیه الله العظمى شیخ ضیا الدین عراقى (۱۲۸۹ ـ ۱۳۶۱ هـ ق).
۴ ـ آیه الله العظمى شیخ محمد حسین اصفهانى کمپانى (۱۲۹۶ ـ ۱۳۶۱ هـ ق).
۵ ـ آیه الله العظمى شیخ محمد حسین نائینى (۱۲۷۳ ـ ۱۳۵۵ هـ ق).
خـود آن مـرحـوم تـصریح دارد که: من از دو استاد اخیر الذکر (آیه الله نائینى وآیه الله کمپانى) بـیشترین بهره را برده ام و نزد هر کدام از بزرگان فوق الذکر، دوره کاملى از اصول و خارج فقه، یا کـتابهاى متعددى از فقه را حاضر شده ام. مرحوم نائینى آخرین استاد من بود که تا آخر عمر ملازم مـحـضر او بودم و از او اجازه روایتى گرفته ام او به من اجازه داد که کتب اربعه را از ایشان روایت کـنـم و ایـشان نیز از شیخ و استادخود محدث نورى (۱۲۵۴ ـ ۱۳۲۰ هـ ق) و او از استاد خود، شیخ مـرتضى انصارى (م۱۲۸۱ هـ ق) روایت مى نمود و طریقه شیخ انصارى نیز تا ائمه اطهار (ع)، بسیار روشن و واضح است.
آثار و تالیفات:
معظم له شاید یکى از موفق ترین مراجع عصر اخیر از نظر تالیف و تصنیف و تقریر بوده باشند، چون عـلاوه بـر تـالیفات گران سنگ و پرمحتوایى که خود انجام داده اند، به همان مقدار یا بیشتر از آن شاگردان و فارغ التحصیلان مکتب فقهى، اصولى و تفسیرى او تقریرات او را نگاشته و نشر داده اند. در دو جدول زیر ستون تالیفات و تقریرات او با استفاده از منبع پیشین اجمالا مشخص مى گردد:
۱ ـ ج۱ (تفسیر).
۲ ـ در دفاع از کرامت و عظمت قرآن ج۱ (علوم قرآن).
۳ ـ ~اجود التقریرات=هذا تقریرات=۱۷۱۴۰~ ج۲ (اصول).
۴ ـ ~تکمله منهاج الصالحین=تکمله منهاح الصالحین=۱۷۱۴۱~ ج۱ (فقه).
۵ ـ مبانى تکمله منهاج الصالحین ج۲ (فقه).
۶ ـ تهذیب و تتمیم منهاج الصالحین ج۲ (فقه).
۷ ـ المسائل المنتخبه ج۱ (فقه).
۸ ـ مستحدثات المسائل ج۱ (فقه).
۹ ـ تعلیقه على العروه الوثقى ج۱ (فقه).
۱۰ ـ رساله فى اللباس المشکوک ج۱ (فقه).
۱۱ ـ منتخب الرسائل ج۱ (فقه).
۱۲ ـ تعلیقه على المسائل الفقهیه ج۱ (فقه).
۱۳ ـج۱ (فقه).
۱۴ ـ تعلیقه على توضیح المسائل ج۱ (فقه).
۱۵ ـ تلخیص المنتخب ج۱ (فقه).
۱۶ ـ مناسک الحج (عربى) ج۱ (فقه).
۱۷ ـ مناسک حج (فارسى) ج۱ (فقه).
۱۸ ـ تعلیقه المنهج لاحکام الحج ج۱ (فقه).
۱۹ ـ معجم رجال الحدیث ج۲۳ (رجال).
به این ترتیب مجموع آثار چاپ شده ایشان ۴۳ جلد مى باشد. البته جز این آثار مطبوع، آثار مخطوط و چـاپ نـشـده و نـوارهاى پیاده نشده بسیارى دارند که هنوز به مرحله استفاده همگانى نرسیده است.
مشایخ:
آیه الله العظمى خوئى نزد مشایخ و اساتید مختلفى علم و دانش فرا گرفته است. اساتید او را در فقه و اصول در آغاز مقاله از خود او شنیدیم، اکنون به برخى از اساتید او در علوم دیگر اشاره مى کنیم:
۱ ـ آیـه الله شـیخ محمد جواد بلاغى (۱۲۸۲ ـ ۱۳۵۲). وى استاد کلام و عقائد و تفسیرعصر خود در نجف اشرف بود. مبارزات قلمى او با مسیحیان و یهودیان و مادیون مشهور و آثار او در این باره براى اهل تحقیق روشن است. مرحوم آیه الله العظمى خوئى کلام و تفسیر را نزد او فرا گرفته و از او نیز در آثار خود یاد مى کند.
۲ ـ سید ابوتراب خوانسارى: رجالى عصر خویش در نجف اشرف، آیه الله خوئى رجال و درایه را نزد او فرا گرفته و او حق عظیمى بر غالب رجالیون پس از خود دارد.
۳ ـ سید ابوالقاسم خوانسارى: ریاضى دان عصر خویش، حضرت آیه الله خوئى ریاضیات عالى را نزد او فرا گرفته است.
۴ ـ سـیـد حسین بادکوبه اى: استاد بلامنازع فلسفه و عرفان (۱۲۹۳ ـ ۱۳۵۸). وى استاد فلسفه آیه الله خوئى بوده است.
۵ ـ حاج سید على قاضى: عارف و سالک عصر خود که گروهى را در اخلاق وعرفان پرورش داده و مترجم ما مدتها در مکتب او به سیر و سلوک پرداخته است.
ویژگی ها:
کـسانى که مدتى در محضر این عالم جلیل القدر به کسب فیض پرداخته اند، بر این ویژگیها اتفاق نظر و تاکید دارند:
۱ ـ عـلاقه به تدریس: آن مرد بزرگ از دوران جوانى به تدریس و بحث و گفتگوهاى علمى علاقه فـراوانـى داشت با اینکه بار مرجعیت در سنین اخیر بر دوش او سنگینى مى کرد، ولى از تدریس و تـحـقـیـق و نـگـارش دست برنداشت. حتى در سفرهاى خود به مشاهد مشرفه، کار علمى را ترک نمى کرد و کارهاى موقتى که یک محقق مى تواند در سفر انجام دهد، جز برنامه خود قرار مى داد و چـه بـسا در مجلسى که گروهى به دیدن او مى آمدند، او از کار مقابله و غیره استفاده مى کرد. در عـلاقـه او بـه بـحـث و گـفـتـگـو هـمـیـن بـس کـه چـه بسا ساعاتى با طرف مقابل به بحث و گفتگو مى پرداخت و احساس خستگى نمى کرد. در شـیوه آموزشى، راه سقراط را مى پیمود و با طرح سؤالها و شنیدن جوابها از طرف، چه بسا او را نـسـبـت به راى و اندیشه خود قانع مى ساخت، همچنان که سقراط نیز به این روش معروف بود و مى گفت: معلم بیش از آن که آموزنده باشد، پرورش دهنده فکر است.
۲ ـ تواضع و فروتنى فزون از حد: او از دوران جوانى تا سنین بالا که مرجعیت عظیمى پیدا کرد، به یـک حـالـت زیست و زندگى طلبگى را از دست نداد و پیوسته باکمال ابهت و عظمت مانند یک دانـشـجـوى دیـنى سخن مى گفت و سخن مى شنید و از دوستان و بزرگان و کوچکان پذیرایى مـى کـرد. عجب و خودبینى در او راه نداشت، ولى در عین حال از آرا و اندیشه هاى خود تا حد توان دفاع مى کرد.
۳ ـ احـتـرام بـه بـزرگـان: او بـزرگـان را بیش از حد تکریم مى کرد، به خاطر دارم روزى که در مـسجدى درس مى گفت، حضرت آیه الله حکیم پس از درس او در همان جایگاه تدریس مى کرد، اسـتـاد پـس از فـراغـت از تـدریس به خاطر مذاکره تلامیذ، کمى در جایگاه تدریس باقى ماند که نـاگـهـان آیه الله حکیم وارد مسجد شد وقتى چشم آیه الله خوئى به وى افتاد، با یک دستپاچگى خاصى کفش و لوازم دیگر خود را برداشت و دست به سینه ایستاد و معذرت خواست.
شاگردان:
حـقیقتا نمى توان شاگردان و خوشه چینان حوزه درسى این فقید بزرگوار و بزرگ مدرس حوزه عـلـمیه نجف را به شمار آورد چون در طول شصت و هفت سال تدریس، انبوهى از علما و فضلا از مـحـضـر درس ایـشـان بهره گرفته اند و همانند ستارگان درخشان در افق آسمان جهان اسلام پـراکـنـده و مـنتشر گشته اند. فقط مى توان به اسامى برخى از برجستگان و اصحاب فتواى ایشان اشاره نمود. ایشان در دو مقطع خاص، دو نوع اصحاب استفتا و فتوى داشته اند:
دور نخستین:
۱ ـ آیه الله حاج شیخ صدرا بادکوبه اى.
۲ ـ آیه الله شهید سید محمد باقر صدر.
۳ ـ آیه الله حاج شیخ مجتبى لنکرانى.
۴ ـ آیه الله حاج میرزا جواد آقا تبریزى.
۵ ـ آیه الله حاج میرزا کاظم تبریزى.